نگاهی به نتایج تضعیف جایگاه نیروی انتظامی در افکار عمومی با توجه به اقدامات آشوبگران در هفته گذشته
محمد سلحشور: آشوبهای خیابانی روزهای گذشته در شرایطی به شکل نسبی فروکش کرده که رفتار توحشآمیز بخشی از گروههای اغتشاشگر که به شهادت مدافعان امنیت نیز منتهی شد، یکی از موضوعات محل بحث در جامعه است. رفتارهایی همچون آتش زدن مامور نیروی انتظامی و حمله با سلاح سرد به نیروهای حافظ امنیت را باید طرحی از پیش برنامهریزی شده برای شکست هیمنه پلیس و ثبت تصویری ضعیف از نیروهای امنیتی در فضای عمومی دانست.
به گزارش «وطنامروز»، خیابانهای ایران در روزهای اخیر بار دیگر به محلی برای رویاپردازی و طمع براندازان و دشمنان کشورمان شد؛ آشوبهایی که به بهانه اعتراض به مرگ مرحوم مهسا امینی آغاز شد و در مدتی کوتاه یکی از خشنترین صحنههای صفآرایی ضدانقلاب را در مقابل دیدگان عمومی قرار داد. در این فضا اما حاشیهای پررنگتر از متن، بار دیگر تزویر جریانی را که همواره به دنبال تضعیف نیروهای امنیتی و چهره پلیس بوده نمایان ساخت. تجمع ضدانقلاب در انگلیس و فرانسه به درگیری محدودی با پلیس (در قیاس با آنچه در خیابانهای ایران در جریان بود) ختم شد؛ حادثهای که با واکنش قاطع پلیس و دیگر نهادهای این کشورها همراه بود. ابتدا پلیس از برخورد قاطع با هنجارشکنان خبر داد و بعد از آن تصاویر آشوبگران را برای شناسایی منتشر کرد و پس از آن نیز شهردار لندن با حمایت قاطع از نیروهای امنیتی از برخورد با آشوبگرانی که «اقلیتی خودخواه» خواند، خبر داد. انتشار این اخبار تبدیل به یک رسوایی برای ضدانقلابی شد که طی سالهای اخیر همواره مشوق برخورد خشن و وحشیانه با نیروهای امنیتی بود. هرچند برای پی بردن به اهمیت این مساله نیازی به مصداق خارجی وجود نداشت و هر عقل سلیمی لزوم حفظ وجاهت و اقتدار نیروهای امنیتی را تایید میکند اما رفتار دولتهای اروپایی در برابر آشوبگران استاندارد دوگانه ضدانقلاب را عیان کرد.
با این تفاسیر و سوای مواجهه نهادهای حافظ امنیت در کشورهای اروپایی با آشوبگران، تجربه حوادث یک هفته گذشته از جهات مختلفی ضرورت صیانت از اقتدار پلیس را بار دیگر ثابت کرد.
بیهزینه بودن حمله به نیروهای حافظ امنیت عملا امکان جولان اوباش را در هر سطح و کیفیتی فراهم میکند. آنچه در هفته گذشته به چشم آمد نیز مؤید این واقعیت بود که سرشبکههای اصلی آشوبهای خیابانی، حمله هدفمند و وحشیانه به نیروهای حافظ امنیت را با نیت از بین بردن اقتدارشان برنامهریزی کرده بودند. طبیعی است که مخدوش شدن وجهه اقتدار پلیس این امکان را به نیروهای مخل امنیت میدهد که تبدیل به میدانداران حوادثی همچون آشوبهای خیابانی شوند. در این زمینه رسانههای فارسیزبان خارجنشین نیز با آب و تاب فراوان و به شکل حماسی تصاویر حمله به پلیس را نشر میدادند. تلاش برای تبدیل کردن این امر به قاعدهای عمومی در درگیریها بخوبی مشخص بود، تا جایی که بخشی از جریانات فعال در فضای مجازی توان خود را بر بسیج آشوبگران به سمت تقابل مستقیم با نیروهای امنیتی و انتظامی متمرکز کردند.
با مجموعه این اوصاف تلاش برای تضعیف و از بین بردن اقتدار پلیس را باید یکی از اهداف ویژه آشوبهای اخیر به حساب آورد. انتشار گسترده تصاویر حمله دستهجمعی به مدافعان امنیت و برخورد خشن با آنها (که در مواردی نیز منتهی به شهادتشان شد) جملگی در راستای تضعیف اقتدار پلیس بود. این واقعیت نیاز به شرح چندانی ندارد که از بین رفتن بازدارندگی پلیس به عنوان عنصر واجد اقتدار در شهر، در نهایت به از بین رفتن امنیت شهر منتهی میشود.
* آتشبیاران معرکه، شریک جرم آشوبگران
یکی دیگر از نکات حائز اهمیت در آشوبهای هفته اخیر میداندار شدن برخی چهرههای مشهور برای تهییج و توجیه حمله به نیروهای حافظ امنیت بود؛ مسالهای که البته در سایه بیهزینه بودن انتشار محتواهای ضدامنیتی صورت گرفت. در همین زمینه میتوان رد تلاش برای مشروعیتبخشی به حمله آشوبگران به نیروهای انتظامی را در محتوای تولیدشده از سوی سلبریتیها یافت.
* پلیس مقتدر، باطلالسحر آشوب خیابانی
اگر تا پیش از حوادث اخیر بعضی گروههای داخلی نسبت به لزوم احیای اقتدار پلیس به عنوان ضرورتی اجتماعی تشکیک میکردند، برخوردهای ضدانسانی آشوبگران با مدافعان امنیت، سادهاندیشی این گروهها را نمایان کرد.
مخدوش شدن تصویر اقتدار پلیس در هر زمانی به تقویت موضع اشرار و هنجارشکنان منتهی شده است. به همین علت لزوم ترمیم این تصویر و اثبات اقتدار پلیس، شرطی ضروری برای بازگشت و تثبیت امنیت در کشور به شمار میرود. پلیس مقتدری که در بالاترین سطح بازدارندگی در برابر اشرار باشد، میتواند به بهبود و تغییر مثبت فضای اعتراضات نیز کمک کند.