مدتهاست یکی از کلیدواژههای اصلی رهبر معظم انقلاب، «جهاد تبیین» است. ایشان به مناسبتهای مختلف بر لزوم جدی گرفتن این عرصه جهاد تاکید میکنند. التهابات اخیر در کشور بیش از پیش نمایان کرد چه مقدار جهاد در عرصه تبیین برای استحکام و استمرار آرمانهای انقلاب اسلامی لازم و واجب است. جنگ رسانهای دشمن، پمپاژ شبهات و شایعات، ترفندهای جنگ روانی و حمله به مبانی فکری و ایمانی جامعه، حملاتی است که به صورت عیان و واضح به سمت انقلاب اسلامی روانه شده است و همینها لزوم جدیتر گرفتن عرصه جهاد تبیین را نمایان میکند. به همین منظور در این شماره از صفحه اندیشه «وطنامروز»، در گفتاری از حجتالاسلام والمسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حوزه و دانشگاه واکاوی بیشتری خواهیم داشت از عرصه جنگ شناختی و پاتک جهاد تبیین در برابر این تهاجم.
***
یکی از اقسام جنگی که اکنون علیه ملت ما در جریان است، جنگ شناختی است. یکی از اقسام جنگ نرم، جنگ شناختی (Cognitive war) است.
شناخت اینجا معادل انگلیسیاش knowledge و science نیست، بلکه Cognitive است، یعنی دانش، بینش، نگرش و منش. این 4 مفهوم با هم میشوند Cognitive. دانش معرفت است، یعنی آنچه با ذهن ما سروکار دارد. بینش باورهاست، نگرش نیتهاست و منش خلقیات است. جمع دانش و بینش و نگرش و منش میشود Cognitive. در این جنگ، شناخت و باور ما دستخوش تغییر میشود. مثلا فرض کنید یک رزمندهای 8 سال در دوران جنگ در جبههها بوده و با دشمن جنگیده است اما با گذشت چند سال بگوید حیف از جوانیمان که در جبهه گذشت! شما میبینید جنگ شناختی با او کاری کرده است که به یکباره پس از سالها اینگونه درباره دفاعمقدس سخن میگوید. جنگ شناختی بر سر او این بلا را آورده و باورهای او را تغییر داده است. یعنی عنصری که مایه افتخار است و آن جهاد در برابر دشمن است، دقیقا در ذهن یک شخص تبدیل شود به نقطه شرمساری. ببینید! اصلا اگر ما مسلمان هم نباشیم، دشمن وقتی به سرزمینمان حمله میکند، باید از آن دفاع کنیم. جهاد بر زن واجب نیست ولی دفاع بر زن هم واجب است، یعنی دفاع نسبت به جهاد اصطلاح نظامی مهمتری است. جهاد بر نوجوان به سن تکلیف نرسیده واجب نیست، لکن دفاع واجب است، یعنی هر کسی که بتواند باید از کشور در برابر دشمن دفاع کند، لذا وقتی که مغولها به ایران حمله کرده بودند، بعضی بزرگان و علما در مقابل مغولها ایستادند. ما چند نوع مقابله در برابر مغولها داشتیم. مثلا یکی مثل خواجه نصیرالدین طوسی رضوانالله تعالی علیه، هلاکوخان را مدیریت کرد، به این معنا که مغولها قبل از خواجه نصیر کتابخانهها را آتش میزدند و مردم را میکشتند و جنایات میکردند اما خواجه توانست از او یک انسان علاقهمند به علم بسازد و از ظلمهای او جلوگیری کند. خواجه نصیرالدین طوسی در علم نجوم متبحر بود و هلاکو به این علم نجوم نیاز داشت و میدانست بهترین کسی که در ایران بر این علم مسلط است، خواجه نصیرالدین طوسی است. هلاکو از خواجه درخواست کرد علم نجوم را به او تعلیم کند ولی خواجه در مقابل درخواست او شرط کرد باید وزیر تو باشم و در کارها با من مشورت کنی. هلاکو خواست خواجه را پذیرفت. این عالم فقیه ریاضیدان هیاتدان فیلسوف متکلم پزشک، توانست مغولها را کنترل کند. خواجه نصیرالدین طوسی، هولاکوخان جنایتکار را آدم کرد و در مسیر تمدن ایرانی از او استفاده کرد. خب! این خیلی هنر است. بعضیگروههای ایرانی هم در مقابل مغولها جنگیدند. برای مثال سربداران که تقریبا 48 سال در خراسان ایران حکومت کردند، در مقابل مغولها جنگیدند و کشته دادند و حکومت تشکیل دادند. شیخ حسن جوری یک شاگردی داشت به نام سیدمحمد مرعشی؛ او هم در مازندران حکومت مرعشیان را تشکیل داد و در مقابل مغولها ایستاد. در علمای اهل سنت هم از این مثالها داریم. شیخ نجمالدین کبری که صوفی و درویش بود، در مقابل مغولها ایستاد. وقتی مغولان به شهر او حمله کردند، به او گفتند تو تسلیم شو و ما کاری با تو نداریم. او در مقابل آنها گفت کل این شهر مریدان منند و با آنها درگیر شده بود تا به شهادت رسید. به هر حال عدهای با مغولها جنگیدند و عدهای مغولها را مدیریت کردند. بعضی علما و بزرگان ما در مقابل این تهاجم یک جهاد علمی و معرفتی را دنبال کردند. امروز جامعه ما بشدت زیر بمبباران رسانههای دشمن قرار گرفته است. رسانههای سنتی مثل تلویزیونها تقریبا از کار افتادهاند و به دلیل گسترش اینترنت و گوشیهای هوشمند، مدام دنیا به نسل جدیدی از محتوای رسانهای دست پیدا میکند. این روزها در دنیا یک فیلم هالیوودی نیم ساعت پس از اتمام اکران در کل دنیا پخش میشود. انیمیشنها و فیلمها و سریالها دنیا را تسخیر کردهاند. یک انیمیشنی در سالهای گذشته ساخته شده بود که در آن شبهات الهیاتی و فلسفی درباره خدا را مطرح میکرد یا در سالهای اخیر یک کسی پیدا میشود به نام داوکین و درباره اثبات خدا شبهاتی را مطرح میکند. جالب اینجاست که در همان کشور خودش یعنی انگلستان دهها نفر از زیستشناسان و دانشمندان به نقد نظریات او پرداختند، از جمله شخصی به نام مک گراث اما کمتر کسی مک گراث را میشناسد، چرا که رسانهها به او نمیپردازند. دبیرستانیهای ما هم آن فرد ملحد را میشناسند، یعنی شبهه الحادی که مطرح میشود آنقدر پخش میشود که مردم خیال میکنند همه دانشمندان غربی ملحدند، در حالی که واقعیت این نیست.
تا قبل از کرونا در انگلستان 2 سال یک بار یک همایش و نشست تخصصی در لندن درباره مساله علم و دین برگزار میشد. شخصیتهای برجستهای در این نشست جمع میشدند و سخنرانی میکردند و تاکید میکردند علم و دین با هم تعارض ندارند اما آنچه انسان در رسانه میبیند بیشتر ترویج الحاد و انحراف است. یا سریال میسازند درباره شیطان در 6 فصل به نام لوسیفر. شیطان در این سریال از جهنم فرار کرده و طوری در این سریال القا میشود که شیطان یک موجود خوب و اخلاقمدار است و خداوند یک موجود ظالم و زورگو. یا یک فیلمی درباره حضرت نوح ساخته بودند و تصویری از او به نمایش گذاشته بودند که او یک انسانی است که از دستورات خدا سرپیچی میکند و طبق هواهای خودش عمل میکند. یعنی دقیقا عکس آنچه اتفاق افتاده را برای جهانیان روایت میکنند.
شما بعد از دیدن این فیلمها و سریالها یک انزجاری از خداوند و پیامبران او پیدا میکنید. ما امروز نزدیک به یک میلیارد ملحد در جهان داریم که عمدتا در این نیم قرن اخیر ملحد شدند، علت عمده این مساله همین رسانههاست. این الحاد با استدلال و منطق شکل نگرفته است، بلکه با رسانه و تبلیغات مضر پدید آمده است. امروز اگر میبینید برخی جوانان ما به مقدسات اسلامی پشت کردهاند، بخش عمدهای از اینها به دلیل هجوم همهجانبه رسانههاست که در قالب صدها صفحه و کانال مجازی شبانه روز در حال بمبباران عقاید جوانان هستند. جنگ شناختی همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند، جهاد تبیین میخواهد. جهاد تبیین جهاد ترویج اندیشههای اسلام با استدلال و منطق است. اگر ما باورهای خودمان را از دست بدهیم و ضعف ایمان داشته باشیم، سایر عرصههای جهاد را نیز از دست خواهیم داد. هدف جنگ شناختی صرفا جوانان و دانشجویان نیستند، بلکه اساتید دانشگاه نیز بعضا قربانی این جنگ میشوند. یکی از اساتید دانشگاه میگفت ما ایرانیها ظرفیت استفاده از انرژی هستهای را نداریم، چرا که به آن حد از انسانیت نرسیدهایم که از آن استفاده صلحآمیز کنیم، بنابراین بهتر است این علم در دست غربیها باشد و ما را از آن منع کنند! من به او گفتم این تکنولوژی هستهای که در دست آمریکاییها بود مگر بر سر مردم ژاپن بمب هستهای نینداختند؟ چقدر یک انسان باید کور و کر باشد که اینگونه مسائل را تحلیل کند. جنگ شناختی دشمن، جنگ بسیار خطرناکی است، چرا که هدف آن گرفتن معرفت و ایمان است. مقابله با این جنگ شناختی، جهاد شناختی است. آقا فرمودند جهاد تبیین و این همان است. جنگ روایتها، جهاد روایتها میخواهد، اگر نه دشمن سلطه مییابد.
در حال حاضر جهاد تبیین به عقیده من یکی از مصادیق جهاد فیسبیلالله در زمان ماست و نیازمند قدرت و قوت یافتن بیشتر از راه کسب علم و بالا بردن آگاهی و افزایش جسارت و جرات است.
در مسیر جهاد تبیین باید جهادگر ابزاری داشته باشد و اصطلاحا مسلح باشد، مثل جهاد نظامی که باید سلاح داشته باشی. حالا بهترین اسلحه در جهاد تبیین چیست؟ به نظر من، منظومه فکری امامین انقلاب است. من خودم به همراه جمعی از دوستان در 2 جلد منظومه فکری این دو بزرگوار را تبیین و ترسیم کردم. اگر دوستان منظومه فکری امامین انقلاب را بدانند، در جهاد تبیین توان کافی پیدا میکنند.
مثلا در باب آزادی شبهاتی مطرح است، اگر شما مجموعه خطبههای نمازجمعه رهبر معظم انقلاب را که در باب آزادی صحبت کردند بخوانید، بسیاری از شبهاتتان برطرف خواهد شد، البته آثار شهید مطهری، آثار مرحوم علامه مصباحیزدی و بسیاری از بزرگان هم بسیار مفید است اما از آنجا که ممکن است زمان اجازه ندهد و حجم آثار بالا باشد، اگر منظومه فکری امامین انقلاب را بخوانید و کار کنید، بسیاری از شبهات حل خواهد شد. رشد عقلانی و منطقی و برخورداری از عقل استدلالگرا، شناخت نسبت به جامعیت اسلام به معنای اصیل آن نه اسلامهای التقاطی، تجهیز شدن به قدرت اجتهاد، شناخت دنیای مدرن، اصلاح و شناخت دقیق از انقلاب اسلامی- که بهترین منبع آن منظومه فکری امامین انقلاب است - اصلاح و شناخت کامل از تاریخ ایران، تاریخ اسلام و تاریخ جهان و برخورداری از روحیه جهادی- که مولفههای آن مصداقا در بسیاری از شهدای ما متجلی است- همگی از الزامات جهادگری است که در عرصه تبیین میخواهد فعال باشد و باید مجهز به این سلاحها وارد عرصه نبرد شود.