محمدامین علیدوست: ششم ربیعالاول سالروز ولادت نابغه جهان اسلام، مولانا جلالالدین بلخی است؛ کسی که شعاع اندیشه او بعد از گذشت قرنها هنوز گرمابخش محافل معنوی است. خالی از لطف نیست به همین مناسبت مروری کوتاه داشته باشیم بر نظرات امامین انقلاب در باب جایگاه مولوی. حضرت آیتالله العظمی خامنهای درباره مولوی میفرمایند:
- شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ماها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی، مثنوی؛ که خودش میگوید: و هو اصول اصول اصول الدین. واقعا اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول... . ایشان گفت کاملا درست است، من هم عقیدهام همین است (25/۶/1387/ بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان).
حضرت امام خمینی نیز در این باب میفرمایند: «کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مىدانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاجملاهادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلاتشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى قریبالافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد. براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمىخیزد، به شرح آن بپردازد» (تقریرات فلسفی، ج2، ص198).
اضافه بر فرمایشات امامین انقلاب، اظهارنظر علامه طباطبایی و شاگرد نمونهاش یعنی آیتالله شهید مطهری هم شنیدنی است. سخن مهم علامه طباطبایی در کتابالرسائل چنین است: «مولانا عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قدوه اصحاب معرفت است» و سخن زیبای آیتالله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن جلد دوم این است: «مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد. هر چه میگوید تفسیرهای قرآن است؛ منتها از دید عرفانی».