printlogo


کد خبر: 253780تاریخ: 1401/7/16 00:00
الگوریتم تبدیل اغتشاشات به تحریم اقتصادی چگونه کار می‌کند؟

فرزانه دانایی: در اوج تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران در بین سال‌های 90 تا 92 به بهانه فعالیت‌های هسته‌ای ایران، مقالات زیادی توسط تحلیلگران اقتصادی منتشر شد که گمان می‌کردند عدم ایجاد وابستگی میان اقتصاد ایران با اقتصاد کشورهای بزرگ اروپایی و کل جهان، دلیل اصلی «قابل تحریم شدن اقتصاد ایران» است. در این مقالات بیان شده بود اینکه کشورهای غربی نمی‌توانند دست به تحریم یکدیگر بزنند، به دلیل وابستگی متقابل پیچیده اقتصادی‌ای است که این کشورها با یکدیگر دارند و علت اصلی تحریم شدن ایران، این است که از ابتدای انقلاب، اقتصاد کشورمان، به سمت اقتصاد آزاد و سرمایه‌گذاری غربی نرفته است. این تحلیلگران اقتصاد که بیشتر در جبهه اصلاحات دیده می‌شدند، بر این عقیده بودند اگر ایران روابط و تعامل خود را با کشورهای اروپایی بیشتر می‌کرد و اقتصاد کشور را بیشتر به سمت وابستگی به غرب پیش می‌برد، در نهایت باعث می‌شد اروپا نیز وابستگی بیشتری به بازار 80 میلیونی اقتصاد ایران داشته باشد. 
تحریم‌های اعمال شده یکجانبه توسط دولت آمریکا اما این فرضیه را بشدت زیر سوال برد، زیرا در عرض چند سال، انگلستان و فرانسه و آلمان و حتی کشورهای اروپایی دیگر مانند ایتالیا و یونان و اسپانیا که بیشترین میزان وابستگی اقتصادی به بازار ایران بویژه فروش نفت ایران را داشتند، در نهایت بازار پرسود تجارت نفتی و سرمایه‌گذاری در صنعت نفت کشور را به سرعت ترک کرده و به تعهدات خود نیز عمل نکردند. 
این تحلیلگران، همان‌طور که در مباحث مرتبط با سیستم سرمایه‌داری و اقتصاد آزاد خوانده بودند، معتقد بودند ایران «تحریم‌شدنی است»، زیرا نمی‌تواند وابستگی متقابل اقتصادی بین خود و غرب به وجود بیاورد اما نکته‌ای که در تحلیل‌های این افراد دیده نمی‌شد، این بود که ایران تحریم‌شدنی است، زیرا در مقاطع مختلف نشان داده متأثر از تحریم‌ها قرار گرفته و هنوز نتوانسته اقتصاد خود را مقاوم‌سازی ‌کند و از سوی دیگر در داخل نیز هر از گاهی درگیر اتفاقات و ناآرامی‌هایی قرار می‌گیرد که دشمن بیرونی به این نتیجه می‌رسد ایران از نظر سیستم سیاسی نیز در نقطه ضعف قرار دارد. مولفه دوم برای تحلیلگرانی که حامی تئوری‌های اقتصاد آزاد و بازار جهانی بودند، غیرقابل تصور بود، زیرا در کتاب‌های درسی و دانشگاه‌های غربی درباره چنین مساله‌ای از منظر اثرگذاری سیاست و قدرت سیاسی یک کشور بر تعاملات اقتصادی خارجی‌اش چیزی نخوانده بودند؛ آن هم کشوری که بشدت به فروش نفت خام وابسته بوده و صنعت چندان قابل ذکر و مستقل و قدرتمندی ندارد. 
بحث‌های مرتبط با تحریم‌های اقتصادی ایران، چند سال است یکی از مهم‌ترین بحث‌ها در حوزه مطالعات روابط بین‌الملل است. در بحث «دیپلماسی اجبار» و «جامعه‌پذیری بین‌المللی» به این مساله پرداخته شده و بسیاری از پژوهشگران حوزه روابط بین‌الملل بر این عقیده‌اند رفتار ایران در مقابل تحریم‌ها و اثرگذاری آنها بر اقتصاد و سیاست کشورمان باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنها از ایران با عنوان «آزمایشگاه بزرگ تحریم‌ها» یاد می‌کنند و بر این عقیده‌اند اثرگذاری تحریم‌ها می‌تواند کشورهای قدرتمند جهانی را به این نتیجه برساند که در بحران‌های بزرگ بین‌المللی چطور باید با رقیبان و دشمنان خود برخورد کنند. 
روند تحریم ایران حالا ۲ بحث بزرگ را در حوزه آکادمیک روابط بین‌الملل ایجاد کرده است: نخستین بحث درباره اثرگذاری تحریم‌ها بر حوزه سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری کلان در حوزه «بحران» ایجاد شده است. بدین معنی که تحریم‌ها در حوزه بحران فعلی- یعنی همان بحران هسته‌ای شدن ایران- آیا توانسته کارکردی داشته باشد یا نه. در این باره برخی پژوهشگران بر این عقیده‌اند تحریم‌های بین‌المللی بویژه تحریم‌های یکجانبه آمریکا علیه ایران نتوانسته تغییری در سیستم تصمیم‌گیری جمهوری اسلامی درباره فعالیت‌های هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای‌اش داشته باشد و این دیپلماسی رودررو و مستقیم بود که توانست در نهایت غرب را وادار به پذیرش «واقعیت‌ها در ایران» کرده و آن را به سمت مذاکره و توافق هسته‌ای بکشاند. این مورد با وجود گذشت 7 سال از توافق هسته‌ای و از بین رفتن این توافق بعد از خروج آمریکا از برجام، همچنان محل بحث و تبادل نظر است. 
مساله دومی که این روزها باید در ایران نیز نگاه جدی‌تری به آن شود، زمینه‌های «تحریم‌پذیری» یک کشور است. یا پرداختن واقع‌بینانه به این پرسش که چرا ایران قابل تحریم است و تحریم‌ها چنین در وضعیت اقتصادی کشورمان تاثیر می‌گذارد؟ این سوال حالا برای آمریکا و متحدان اروپایی‌اش نیز محل پژوهش است، زیرا آنها بر اساس ادراکی که از تحریم‌های ایران و اثرگذاری این تحریم‌ها بر حوزه تصمیم‌گیری ایران داشته‌اند، حالا به این نتیجه رسیده‌اند که راه قبلی خود را درباره روسیه نیز تکرار کنند تا شاید بتوانند این کشور را به سمت انزوای کامل سیاسی، بحران شدید اقتصادی و در نهایت تسلیم در مقابل جبهه غرب پیش ببرند. 
واقعیت تلخ درباره موضوع دوم مورد بحث در مجامع آکادمیک این است: روسیه نشان داد می‌تواند بازه زمان اعمال تحریم تا اثرگذاری آن بر سیستم اقتصادی‌ را افزایش داد اما سیستم اقتصادی ایران چنین عملکردی را در طول بیشتر زمان تحریم‌های اعمال شده علیه کشورمان یعنی در سال‌های ۹۲ تا ۱۴۰۰ از خود نشان نداد. کشورهای غربی بر این عقیده بودند تمام تحریم‌های 40 ساله علیه ایران را در طول یک ماه علیه مسکو به کار برده‌اند و حداکثر تا یکی، دو ماه بعد از آغاز جنگ، دیگر موقع خوشه‌چینی از محصول تحریم است. مسکو اما نشان داد به همین راحتی تسلیم تحریم‌ها نخواهد شد. دلایل اقتصادی مختلفی برای این مساله وجود دارد اما نکته‌ای که معمولا کمتر دیده شده و مورد مطالعه قرار می‌گیرد، تاثیر مؤلفه «اتحاد درونی یک کشور» بر اثرگذاری تحریم‌ها بر آن است. این اتحاد در ماجرای تحریم‌ها علیه روسیه بخوبی اثرات خود را نشان داد و حالا جبهه غرب به دنبال تاثیرگذاری بیشتر در حوزه افکار عمومی روسیه است تا دقیقا دوباره در قالب دیپلماسی عمومی و تهاجم رسانه‌ای، همان راهی را در مقابل مسکو و دولت پوتین پیش ببرد که در طول ۴ دهه گذشته در مقابل ایران و افکار عمومی داخل کشورمان پیش برده و نتیجه خود را نیز گرفته است. در ابتدای شکل‌گیری جنگ اوکراین، نظرسنجی‌ها در حوزه افکار عمومی روسیه نشان می‌داد مردم این کشور اکثرا دلایل حمله به اوکراین را پذیرفته و از سیاست‌های دولت پوتین در این باره حمایت می‌کنند. البته در آن زمان مردم روسیه هنوز در ابتدای راه پرداخت هزینه‌های اقتصادی برای جنگ اوکراین بودند و گمان می‌کردند این هزینه‌ها در هر صورت برای داشتن امنیت در کشورشان باید پرداخته شود. هزینه‌ها اما زمانی که به مساله اجتماعی تبدیل شد، بشدت بالاتر رفت و تردیدهایی را در بین افکار عمومی به وجود آورد. اعلام آماده‌باش عمومی در روسیه باعث شد اتحاد سراسری در این کشور تا حدی دچار خدشه شود و تعدادی از مردان روسیه برای مواجه نشدن با میدان جنگ این کشور را ترک کنند. در اینجا گام دوم رسانه‌ای برای تضعیف اتحاد در افکار عمومی روسیه توسط رسانه‌های غرب پیش گرفته شد و آن بزرگنمایی آمار کسانی بود که به دلیل مخالفت با جنگ، در صدد ترک کشورشان برآمده بودند. این ادراک‌سازی در رسانه‌های روسیه نیز بازتاب پیدا کرد و به خیابان‌های مسکو نیز کشیده شد و در نهایت راهپیمایی‌های اعتراضی علیه جنگ در مسکو شکل گرفت. فاز جدید تحریم‌های غرب علیه مسکو در همان زمان آغاز شد و آمریکا جرات پیدا کرد اقدامات خطرناک دیگری را نیز علیه خط لوله نورد استریم- که خط لوله انتقال گاز روسیه به اروپا بود- انجام دهد. 
این مدلی از استفاده از ادراک‌سازی منفی در افکار عمومی مردم در کشور «مورد هدف» بود که پیش از این در ایران - سال 88 - مورد استفاده قرار گرفته و با نتیجه مورد انتظار و خوشایند غرب مواجه شده بود؛ «ضعف در اتحاد و یکپارچگی یک ملت در مقابل جبهه دشمن» که در نهایت باعث اثرگذاری تبلیغات و پروپاگاندای دشمن بر افکار عمومی مردم شده و راه برای «اثرگذاری تحریم‌ها» بر سیستم اقتصادی یک کشور را باز می‌کند. این اتفاق چطور رخ می‌دهد؟ اگرچه پیمودن این راه بشدت پیچیده است اما در نهایت با یک الگوریتم ساده در حوزه روانشناسی تعریف شده و به نتیجه می‌رسد: «ملتی که از نظر ذهنی به دلیل ضعف سیستم رسانه‌ای دولتش و در عین حال تاثیرگذاری سیستم رسانه‌ای پیچیده و بسیار اثرگذار غربی، دیگر به دولت خود اعتماد ندارد و در نهایت به مقابله با دولت و سیاست‌هایش برمی‌خیزد». کلمه کلیدی در این الگوریتم پیچیده رسانه‌ای «ایجاد حس یأس و ناامیدی در مردم» و «ادراک‌سازی غلط و گمراه‌کننده» برای آنهاست؛ مساله‌ای که در بحران امنیتی سال 88 از آن با عنوان فتنه یاد شد اما تعریف دقیقی از آن از منظر تاثیرگذاری بر افکار عمومی ارائه نشد. 
برای بیان ساده این الگوریتم باید مثال‌هایی برای هر مرحله از آن تعریف کرد تا در نهایت به نتیجه نهایی رسید. 
به عنوان مثال سال 88، ادراک‌سازی برای مردم ایران اینچنین بود که مرکز رسانه‌ای دولت آمریکا و کشورهای غربی به همراه بازوهای رسانه‌ای داخلی کشور و عوامل نفوذی، دست به دستکاری نوع نگاه مردم به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری زدند و این ادراک را برای معترضان به وجود آوردند که «تقلب انتخاباتی» رخ داده است. این ادراک‌سازی با چنان قدرت و سرعتی باید انجام می‌شد که دیگر مجالی برای بحث‌های منطقی و روشن کردن ابعاد کل ماجرا باقی نماند. بعد از آن، بسیج کردن نیروهای اپوزیسیون برای حرکت‌های اغتشاشگرانه آغاز و یک اسم رمز نیز برای این عملیات پیچیده انتخاب می‌شود؛ سال 88، اسم رمز «تقلب» بود. در این عملیات رسانه‌ای و اغتشاشات خیابانی، دیگر تنها مسائل حاشیه‌ای مانند زد و خوردها مورد بررسی رسانه‌ای قرار می‌گیرد و پس از مدتی اصل اعتراض و دلیل نافرمانی مدنی و اغتشاشات که «ادعای تقلب در انتخابات است» در رسانه‌ها مطرح نمی‌شود و اصولا اهمیتی برای بررسی ندارد، زیرا از نظر منطقی ادعایی کاملا غلط و به دور از واقعیت است. در اینجا رسانه‌ها و شبکه‌های ماهواره‌ای و مجازی به میدان می‌آیند تا این ادراک را برای مردم به وجود آورند که اغتشاشگران «گروه کوچک و در اقلیت نیستند» بلکه تمام مردم ایران هستند. هر تجمعی ولو کوچک و بی‌اهمیت بشدت با بازتاب رسانه‌ای مواجه شده و هر حادثه‌ای حتی فیک و جعلی بشدت مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد تا ادراک‌سازی درباره «تقلب» پررنگ‌تر از قبل شود. 
در نهایت اتحاد مردمی که تا چند ماه قبل شعار «انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست» سر می‌دادند، بشدت دچار تزلزل می‌شود و جامعه دو پاره و متشنج و بشدت عصبانی در نهایت به جامعه‌ای «بی‌تفاوت و منزوی» تبدیل می‌شود که دیگر هیچ واقعه بین‌المللی و اقدام دشمن مورد توجه او قرار نمی‌گیرد. این «جامعه منزوی و بی‌تفاوت» حالا به سمت «ناامیدی» می‌رود. ناامیدی از عملکرد مثبت نیروهای اجتماعی، ناامیدی از سیستم سیاسی و ناامیدی حتی در محیط فرهنگی و ورزشی و اجتماعی. این ناامیدی و بی‌تفاوتی در نهایت تا اثرگذاری تحریم‌های اقتصادی بر افکار عمومی پیش می‌رود. بر همین اساس است که صف‌های خرید دلار با اعمال هر تحریمی بیشتر می‌شود و جامعه با «انتظارات تورمی» بیش از پیش به سمت غرق شدن و شدت بخشیدن به بحران‌های اقتصادی پیش می‌رود. 
این سناریو تا ۴ سال بعد از واقعه 88، در نهایت به نتیجه مورد رضایت غرب رسید. جامعه ایران «درگیر» بحران‌های اقتصادی «برساخته از ذهن مردم» و همچنین بحران‌های اقتصادی واقعی ناشی از «عملکرد ضعیف دولت» شد و...  تحریم‌های اقتصادی سال‌های 90 تا 92 چنان تاثیری بر افکار عمومی گذاشت که در انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی منجر به روی کار آمدن فردی شد که بالاترین میزان همراهی با غرب را از خود در تبلیغات انتخاباتی نشان داد. با این مثال حالا دقیقا می‌توان پیش‌بینی کرد نقشه آمریکا بر اساس الگوریتم تحریمی ایران، چطور بر کشوری مانند روسیه نیز تاثیر می‌گذارد. این الگوریتم نشان می‌دهد با ایجاد بحران‌های روحی - روانی برای مردم روسیه، چطور آمریکا می‌تواند تحریم‌های اقتصادی در این کشور را «اثرگذار کند». این بی‌تفاوتی و در عین حال انزوای اجتماعی، مردم را وادار به خروج از کشور و بیرون بردن منابع مالی‌شان می‌کند و در عین حال افکار عمومی را برای ایجاد بحران اقتصادی یا بحران مشروعیت برای دولت بشدت آماده می‌کند. همین جاست که بالاترین و اثرگذارترین تحریم‌های اقتصادی اعمال می‌شود و به نتیجه می‌رسد. 
این الگوریتم را می‌توان در بحران اجتماعی اخیر ایران نیز با وضوح بیشتر مشاهده کرد. اسم رمز عملیات این بار نه «تقلب سیاسی» و نه حتی «مهسا امینی»، بلکه «زن، زندگی و آزادی» است. یعنی همان محوری که سال‌ها با جنبش‌های مرتبط با دستگاه‌های امنیتی و اطلاعاتی آمریکا مانند «چهارشنبه‌های سفید» یا «نه به حجاب اجباری» توسط دولت ایالات متحده دنبال می‌شد. نتیجه آن باز هم مانند سال 88، تحریم اقتصادی «اثرگذار» بیشتر توسط دولت آمریکا و متحدانش در اروپاست. برای اثبات این فرضیه کافی است خبرها با کلمه کلیدی «تحریم‌های جدید علیه ایران» را در سایت‌های خبری خارجی جست‌وجو کنید:
- «اعمال تحریم‌های جدید علیه تجار نفت ایران توسط آمریکا»1 در تاریخ 29 سپتامبر سال جاری (سه‌شنبه هفته گذشته) 
- «تحریم هواپیمای باری ایران به دلیل سفر به روسیه»2 در تاریخ 26 سپتامبر 
-«تحریم پلیس امنیت اخلاقی ایران توسط کانادا»3 در تاریخ 26 سپتامبر 
- «دلایل حمایت دولت بایدن از اعتراضات در ایران»4 در تاریخ 26 سپتامبر 
- «اتحادیه اروپایی و آمریکا به دنبال تحریم‌های گسترده‌تر به دنبال اعتراضات در ایران»5 در تاریخ 26 سپتامبر 
- «کشورهای اروپایی به دنبال تحریم ایران به دلیل اعتراضات»6 روز دهم اکتبر 
- «لایحه نماینده کنگره آمریکا برای اعمال تحریم‌های حقوق بشری علیه تهران»7
در تمام این اخبار می‌توانید ردپای اعتراضات اخیر و ایجاد یأس، ناامیدی و دودستگی در میان مردم کشورمان را مشاهده کنید که مستقیما به میزان حمایت مردم از دولت در ماجرای هسته‌ای و مذاکرات صدمه ‌زده و راه را برای اعمال تحریم‌های جدیدتر به بهانه‌های حقوق بشری علیه کشورمان باز می‌کند؛ حتی اگر توافقی جدید در حوزه هسته‌ای در کار باشد! 
این تنها بدین معنی است که با اقدامی رسانه‌ای می‌توان مردم یک کشور را به جایی رساند که دیگر اعتراضی به تحریم‌های بین‌المللی علیه کشورشان نداشته باشند! کما اینکه در نهایت روز پنجشنبه دولت آمریکا تحریم‌های جدیدی علیه برخی مقامات ایران اعمال کرد. یعنی دقیقا پیروی از یک فرمول ثابت که پیش از این بویژه در اتفاقات سال ۸۸ مورد استفاده قرار گرفت.
شاید حق با پژوهشگران خارجی در حوزه تحریم‌ها باشد که معتقدند «ایران آزمایشگاه تحریم‌های غربی در جهان است» اما شاید بهتر باشد این آزمایشگاه در داخل کشور نیز مورد توجه قرار گیرد که دست‌کم ملت ایران از یک سوراخ ۲ بار گزیده نشود.
-------------------------------------
پی‌نوشت
 1- https://www.voanews.com/a/us-sanctions-traders-of-iranian-oil-/6769333.html 
2-  https://www.voanews.com/a/us-sanctions-iranian-cargo-plane-for-export-violation/6764339.html 
  3- https://www.rudaw.net/english/middleeast/iran/260920221 
  4- https://www.nytimes.com/2022/09/26/us/politics/biden-iran-protesters.html 
  5- https://www.theguardian.com/world/2022/sep/26/eu-and-us-consider-further-sanctions-iran-protest-crackdown 
  6- https://themedialine.org/headlines/eu-nations-plan-iran-sanctions-over-protest-crackdown/ 
  7- https://schiff.house.gov/news/press-releases/congressman-schiff-introduces-legislation-to-end-irans-human-rights-violations-against-political-prisoners

Page Generated in 0/0143 sec