دکتر عبدالحسین خسروپناه*: کنش رهبر حکیم انقلاب در وقایع اخیر بسیار قابل تامل و درس گرفتن است. ایشان در ابتدای امر، سیاست مدبرانه و حکیمانه سکوت را در پیش گرفتند. ایشان یک هفته قبل از سخنرانی در دانشگاه افسری، به مناسبت هفته دفاعمقدس یک سخنرانی دیگری داشتند که در این سخنرانی هیچ اشارهای به وقایع نکردند. این سکوت بسیار مدبرانه بود، چرا که اجازه دادند فضا برای مردم شفافتر شود و جریان ضدانقلاب ذات پلید خود را نمایان کند. شاید در آن ابتدا حتی برای برخی خواص موضوع روشن نبود و دست دشمن را در پس قضیه نمیدیدند، رهبر معظم انقلاب با سکوت خود اجازه دادند فضا برای خواص و فعالان سیاسی و فرهنگی شفافتر شود تا وقتی ایشان به روشنگری میپردازند، به وضوح شواهد سخنان ایشان را در وقایع ردیابی کنند.
بیانات رهبر معظم انقلاب در دانشگاه افسری یک تحلیل جامع و استراتژیک نسبت به وقایع اخیر بود که در چند بخش میتوانیم به آن بپردازیم. نکته اول ابراز همدردی با فوت خانم مهسا امینی بود، رهبر معظم انقلاب این حادثه را تلخ و دردآور خواندند و با احساسات عمومی در این زمینه همراهی کردند اما مساله خاصی که ایشان بر آن دست گذاشت، رعایت تقوا در تحلیل فوت ایشان بود؛ اینکه چگونه وقتی ابعاد یک قضیه مشخص نشده است، میشود در برابر آن موضع گرفت، تحلیل کرد یا حتی دست به اقدام زد؟
ما متاسفانه در این حوادث اخیر دیدیم برخی حتی مجتهدان مواضع غلطی گرفتند و این جای تعجب است. به نظرم وقایع اخیر نشان داد برخی از کسانی که خودشان را به عنوان روحانی نشان میدهند و معمم هستند و بعضا ادعای آیتاللهی دارند ولی بلافاصله و بدون تحقیق و موضوعشناسی درباره وفات مرحوم خانم امینی اظهار نظر کردند، چقدر از مبانی و روش درست اجتهادی در چنین وقایعی دورند.
حضرت آیتاللهنماها! چطور ادعای اجتهاد و فقاهت میکنید در حالی که در فقه خواندهاید ابتدا باید موضوعشناسی دقیق انجام دهید و سپس حکم آن را اجتهادی بر موضوع بار کنید. شما چگونه بدون شناخت موضوع به صدور حکم پرداختید؟ آیا همه فتواهای شما همینطور است؟ آیا این از سر علم و تقواست؟ اینگونه داوری کردند و بعد هم که حقیقت آشکار شد، حاضر نشدند جبران خسارت کنند و این جای تاسف است.
برخی حاضر نشدند در برابر جنایات و خیانتهایی که برخی عالمانه و جاهلانه انجام دادند در این باره اظهار نظری کنند؛ کودکی که به دست مادر است و به بهانه چادر مادر، چشم نوزاد را کور کنند، چادر از سر مادر بکشند، آتش بزنند و پلیس را زنده زنده آتش بزنند و مغازهها و ماشینهای شخصی مردم را به آتش بکشانند و این همه جنایات متعدد را مرتکب شوند.
بیانات رهبر انقلاب به نظرم به ملت شریف ایران نشان داد مراقب باشید، هر معممی فقیه و مجتهد نیست، هر معممی آگاه به مسائل شرعی و فقهی نیست و مردم باید حواسشان جمع باشد که البته مردم آگاه و بصیر هستند.
نکته مهم دیگری که رهبر معظم انقلاب به طور مفصل به آن پرداختند، ریشهشناسی دشمنی دشمن و انگیزه اصلی راهاندازی چنین اغتشاشاتی علیه ایران اسلامی است. تحلیل ایشان از این پدیده بر عنصر پیشرفت ایران اسلامی متمرکز بود. اینکه یک کشور مستقل، متکی بر مبانی اسلامی در مسیر پیشرفت همهجانبه است و این برای دشمن یک تهدید بسیار جدی است، چرا که پیشرفت جمهوری اسلامی بدون اتکا به غرب و مبانی غربی، مساوی فروریختن همه بنیانهای تبلیغاتی غرب است که بر اساس همین بنیانها امپریالیسم خود را بنا کرده است. فروپاشی هیولای پوشالی غرب، دومینووار ملتها را از یوغ بردگی فکری و عملی غرب رهایی خواهد بخشید و به همین خاطر است که آنها همه تلاش خود را خواهند کرد تا مانع این امر شوند.
دستگاه تبلیغاتی دشمن به صورت گمراهکنندهای، پیشرفتهای کشور را هدف قرار داده است و میخواهد هم از دیده شدن آنها جلوگیری کند، هم آنها را معکوس جلوه دهد. یعنی به جای اینکه جوان ایرانی از پیشرفتهای موشکی کشور خود احساس غرور و پیشرفت کند، احساس شکست کند، به جای اینکه از پیشرفتهای هستهای خود احساس غرور کند، احساس منفی به آن داشته باشد؛ این سیاست دشمن در برابر پیشرفتهای ایران اسلامی است.
این جریان به شکل حساب شدهای به دنبال ترسیم یک آینده ناامیدکننده از ایران است. وقتی امید را از یک ملت بگیری، موتور پیشرفت آن را از کار انداختهای. این در حالی است که آنچه واقعیت موجود در کشور ما است، این است که نسل جوان ما در همه عرصهها و میدانها تا به امروز دارای حرکت درخشنده بوده؛ چه در دفاع از میهن و چه در دفاع از امنیت و چه در کمک به جبهه مقاومت در کل منطقه. راهپیمایی اربعین که میلیونها جوان ایرانی میروند و راه نجف تا کربلا را طی میکنند، از مصادیق پیشرفت است و این آیین ارزشمند و قدسی کاملا مردمی انجام میشود. یا در فعالیتهای جهاد فرهنگی، خدمترسانی در حوادث طبیعی مثل سیل و زلزله و... حرکتهای وسیعی از سوی همین جوانان انجام میشود. یعنی ما جمع قابل توجهی از جوانان فعال در حوزه جهاد فرهنگی و اجتماعی را داریم که بسیار امیدبخش است و دشمن با تبلیغات گسترده یک جبههای را درست کرده که علیه این فضا بجنگد. تولید این نسل پرانگیزه و جهادگر، خودش از مصادیق بزرگ موفقیت و پیشرفت جمهوری اسلامی است؛ نکتهای که برخی تحلیلگران از آن غفلت میکنند. دشمن جنگهای متعدد و پیچیده و ترکیبی را امروز در دنیا راه انداخته است؛ جنگ سخت، جنگ نرم، جنگ فکری، جنگ شناختی.
همان طور که اشاره کردم حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با کمال هوشمندی در عین اظهار تاسف و تاثر از فوت خانم مهسا امینی به انتقاد و روشنگری درباره توطئههای دشمن میپردازند و تحلیل ایشان این است دشمن در صدد از بین بردن امنیت کشور است. کسانی که قرآن آتش میزنند، حجاب از روی سر زن محجبه میکشند، مسجد و حسینیه را به آتش میکشند، بانک و ماشینهای مردم را به آتش میکشند، خلاصه جنایتها و اغتشاشهای برنامهریزی شده انجام میدهند، نمیتوانند معترض و دلسوز باشند. اگر قضیه این دختر جوان هم نبود، یک بهانه دیگری درست میکردند و به بهانه آن در کشور آشوب به پا میکردند. اغتشاشگران پیاده نظام دشمن هستند و این آشوبها برنامهریزیهایی است که در آمریکا و رژیم صهیونیستی انجام شده است، بنابراین اولا برنامهریزان آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند و ثانیا یک عده مزدور و حقوقبگیر در کشور دارند، یعنی ایرانیان خائنی که در داخل و خارج کشور هستند و عدهای هم که پیادهنظام هستند و متأسفانه بر اثر جنگ شناختی و فعالیت رسانهای فریب خوردهاند و اینگونه به کشور آسیب میرسانند. حضرت آقا اشاره کردند برخی روی این واژه دشمن خارجی هم حساسیت دارند، در حالی که شاهد این مطلب این است که مرتب در خیابانهای پاریس راهپیمایی و اغتشاش شکل میگیرد، یک بار رئیسجمهور آمریکا و مجلس نمایندگان آمریکا از اغتشاشگران فرانسه حمایت نمیکند، این مساله نشان میدهد این کارها کاملا برنامهریزی و حساب شده است و دروغسازی و جعل سکه رایج اقدامات اینهاست. اینها اموری است که همیشه بوده و در این حادثه هم اتفاق افتاده است.
انگیزه این دولتهای خارجی چیست؟ انگیزه و فلسفه دشمنی خارجی این است که کشور در حال پیشرفت است و به سمت قدرت همهجانبه پیش میرود و یک کشور مستقل و تحریم شده ولی رو به پیشرفت را نمیتوانند تحمل کنند. کارخانههای نیمه تعطیل به کار افتاده، دانشبنیانها فعال شده و رشد همهجانبهای در کشور شکل میگیرد.
آمریکا با ایران قوی و مستقل مخالف است، یعنی حتی اگر جمهوری اسلامی نباشد و ایران قوی باشد، باز با ایران مخالفت میکنند، لذا یک دعواهایی بر سر با حجاب و بیحجاب و امثال ذلک ایجاد میکنند.
رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان تاکید کردند همه اینهایی که در خیابان تخریب و فساد میکنند، حکم یکسانی ندارند، برخی جوان و نوجوان هستند و بر اثر برنامه اینترنتی و امثال ذلک به خیابانها کشیده میشوند، هیجانی و احساساتی هستند و عده بسیار کمی هستند که مقابل ملت قرار میگیرند. ما بحمدالله ورزشکاران و هنرمندان ارزشمندی در کشور داریم و عناصر مومن علاقهمند و باشرف در این عرصه هستند. نباید برخی چهرههای هنری و ورزشی که موضعگیری میکنند، ما را نگران کنند، چون آن عده قلیل اساسا اهمیتی ندارند.
بنابراین ملاحظه فرمودید که سیر منطقی و فرآیند سخنرانی حضرت آقا، دقیقا یک جهاد شناختی در مقابل جنگ شناختی بود. یعنی اول ظرفیتها و پیشرفتها و حرکتهای امیدبخش کشور را ذکر و اشاره کردند، سپس گفتند که دشمن بشدت فعالیت میکند و جنگ سخت و نرم را از ابتدای انقلاب دنبال میکند و سپس وارد مصداق حادثه اخیر میشوند و توصیه و تحلیل کردند و اشاره کردند به اینکه ما به همه ابعاد این قضیه باید بپردازیم و این مساله بهانه است و بعضی افراد دنبال اغتشاش، آشوب و آسیب زدن هستند و بعضی حرکتهای هنرمندان و ورزشکاران را نباید به پای جامعه هنری و ورزشی نوشت. رهبر معظم انقلاب خیلی تحلیل جامع و منطقی و استراتژیکی ارائه کردند. از همین جا در واقع میتوانیم آن عظمت و کیاست رهبر معظم انقلاب را نشان دهیم. ایشان با این سخنرانی چند فتنه را خاموش کردند و با تلنگر خود، برخی خواص را که دچار تحلیلهای غلط شده بودند، بیدار کردند.
* استاد دانشگاه
***
مروری بر سیره و بیانات رهبران انقلاب اسلامی پیرامون لزوم تفکیک بین اعتراض و اغتشاش
مدارا با اعتراض، برخورد با اغتشاش
در بیانات و سیره رهبران انقلاب اسلامی در ۴۴ سال گذشته تفاوت رویکرد در موضوع اعتراض و اغتشاش را به وضوح مشاهده میکنیم.
در سیره حضرت امام خمینی(ره) میتوانیم موارد متعددی را پیدا کنیم که ایشان ابتدا به نصیحت و موعظه معترضان و مخالفان میپردازند اما پس از موعظه و نصیحتهای فراوان، وقتی ایشان دست به رفتارهای خشن و غیرقانونی میزنند، آنان را تهدید به مجازات میکنند. در یک نمونه، ایشان درباره سوءاستفاده آنان از آزادی موجود در نظام اسلامی میفرمایند:
«مردم ایران! بیدار باشید، مسلمین! بیدار باشید، اگر خداى نخواسته خللى واقع بشود در این صف فشرده مسلمین، در این صف فشرده ملت ایران، خطر در پیش است. تفرقهافکنها را از بین خودتان بیرون کنید. ما نخواهیم گذاشت این تفرقهافکنها رشد کنند؛ آنها را در نطفه خفه مىکنیم. «آزادى» غیر از «توطئه» است. آزادى، «آزادى بیان» است؛ هر چه مىخواهند بگویند؛ «توطئه» نکنند؛ آدمکشى نکنند. این آدمکشها و توطئهگرها را دفن خواهیم کرد». (صحیفه امام؛ ج 9، ص 3؛ همچنین: صحیفه امام؛ ج 7، ص 133)
وقتی در سیره و بیانات حضرت آیتالله خامنهای نیز تتبع میکنیم، میبینیم تهدید جریان نفاق در سیره رهبر معظم انقلاب نیز وجود دارد. در یک نمونه، زمانی که جریان نفاق در پوشش فعالیت مطبوعاتی صریحا مبانی انقلاب و اسلام را زیر سؤال میبردند و در حال زمینهسازی برای براندازی نظام اسلامی بودند، ایشان در سخنانی فرمودند:
«اگر بنا شود که کسانى مردم را به بىایمانى و به شهوات سوق دهند، در این کار آزاد نیستند. این آزادى، آزادى خیانت است. اگر قرار شد کسانى بنشینند و توطئه کنند و این توطئه را به شکلى در نوشتهاى منعکس کنند، این «آزادى توطئه» است و مردود است. بنده منتظر مىمانم ببینم که دستگاههاى مسؤول چه مىکنند، و الا، جلوگیرى از این حرکات موذیانه، کار دشوارى نیست. فکر این را هم که «دنیا چه مىگوید» و «روزنامهها و سازمانهاى دنیا چه مىگویند»، هیچوقت ما نکردهایم و نباید بکنیم... . بنده منتظر اجازه سازمانهاى بینالمللى براى نحوه اداره این کشور نمىمانم و منتظرم دستگاههاى مسؤول وزارت ارشاد، دستگاه قضایى و دستگاه امنیتى کار خودشان را بکنند. ببینید این کسانى که در بعضى از این مطبوعات ایمان مردم را هدف گرفتهاند، از جان مردم چه مىخواهند؟ به انقلاب اهانت مىکنند... من یک بار در اول امسال این هشدار را دادم؛ این هم بار دوم است. من با مسؤولان، اتمام حجت مىکنم! مسؤولان باید در این مورد اقدام کنند!» (رهبر انقلاب؛ دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى)
ایشان همچنین در سخنانی پس از تحلیل توطئههای منافقان در صدر اسلام، جریان نفاق را تهدید کردند که دیگر نمیتوانند همچون منافقان صدر اسلام، حوادثی همچون صلح امام حسن(ع) را به نظام اسلامی تحمیل کنند:
«امروز به برکت ملت هوشیارى مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیختهاى مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ایران، نه آمریکا و نه بزرگتر از آمریکا، اگر در قدرتهاى مادى باشد، قادر نیستند حادثهاى مثل حادثه صلح امام حسن(ع) را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. اینجا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتفاق خواهد افتاد». (دیدار با جوانان در مصلاى بزرگ تهران)
ایشان در ماجرای فتنه سال 88 نیز فتنهگران را تهدید کردند که مسؤولیت هرگونه خشونت و هرج و مرج بر عهده آنان است:
«افراط وقتى در جامعه به وجود آمد، هر حرکت افراطى به افراطىگرى دیگران دامن مىزند. اگر نخبگان سیاسى بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا براى اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسؤول خونها و خشونتها و هرجومرجها، آنهایند... من از همه مىخواهم به این روش خاتمه بدهند. این روش، روش درستى نیست. اگر خاتمه ندهند، آن وقت مسؤولیت تبعات آن، هرجومرج آن، به عهده آنهاست... این اشتباه محاسبه است؛ این محاسبه غلطى است. عواقبى هم اگر پیدا کند، عواقبش مستقیما متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت... البته اگر کسانى بخواهند راه دیگرى را انتخاب بکنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریحتر از این صحبت خواهم کرد». (خطبههاى نماز جمعه تهران)
رهبر انقلاب همچنین چند ماه پس از این تهدید و زمانی که فتنهگران به فتنهانگیزی خود ادامه دادند، در بیاناتی پس از اشاره به سیره امیرالمؤمنین(ع) در برخورد با مخالفان و معارضان، به سیره امام خمینی(ره) در این زمینه اشاره کرده و فتنهگران را تهدید به برخورد قضایی کردند:
«از اول انقلاب در بین همین گروههایى که در دوران پیش از انقلاب و در حوادث سالهاى مبارزات، همه در کنار هم بودیم، اختلافهایى به وجود آمد. امام (رضوانالله تعالى علیه) با همه این اختلافات یکجور برخورد نکرد. همینطور که در روش امیرالمؤمنین عرض کردیم، روش امام (رضوانالله علیه) هم همینجور بود؛ یعنى اول با مدارا، با نصیحت؛ لیکن آن وقتى که اقتضا کرد، برخورد کرد. یک گروه مربوط به «دولت موقت» بودند و مشکلات آنها بود، یک گروه آن کسانى بودند که علیه لایحه قصاص آن حرکت را انجام دادند، یک گروه حتى کار را به ترور و درگیرىهاى خیابانى کشیدند؛ با هر کدام از اینها امام یک نحوى برخورد کرد. در سطوح بالاى حکومت هم بود؛ نخستوزیر بود، رئیسجمهور بود، حتى بعدها در اواخر عمر امام (رضوانالله علیه) در سطوح بالاتر از رئیسجمهور هم بود. امام با کسانى که احساس کردند نمىشود با اینها بیش از آن مدارا کرد، برخورد کردند. همه هم سوابق انقلابى داشتند، سوابق مذهبى داشتند، خیلىشان هم در سطوح بالا بودند؛ لیکن خب! اینجور شد دیگر؛ این انشعابها پیش آمد. بعضى واقعا با امام درافتادند؛ بعضى نه، اختلاف نظرى هم بود اما به درگیرى و دعوا و انشعاب و انشقاق نینجامید. بعضى با امام درافتادند و مداراى امام را ندیده گرفتند. امام به همین گروهک منافقین که خواسته بودند بیایند با ایشان ملاقات کنند، پیغام دادند که اگر شما به حق عمل کنید، من مىآیم سراغ شما؛ اگر دست از این کارهاى خلاف بردارید، خود من مىآیم سراغ شما. یعنى امام تا این حد با اینها مدارا کردند و حرف زدند. خب! وقتى احساس خطر شد؛ بویژه آن وقتى که مساله، مساله رسوخ دادن مبانى غلط در کالبد نظام و انقلاب است، این دیگر مثل سم مهلک است. آن وقت امام رعایت نکردند، مدارا نکردند، برخورد کردند... اگر کسى با مبانى نظام معارضه کند، با امنیت مردم مخالفت کند، نظام مجبور است در مقابل او بایستد. ما درباره افرادى که به آنها اهانت مىشود، تهمت زده مىشود، مىگوییم اینها حق دفاع دارند؛ خب! نظام هم همینجور است؛ نظام هم حق دفاع از خودش را دارد. این خطاست که کسى خیال کند چون نظام حاکمیت است و قدرت سیاسى است، نباید دفاع کند؛ بىدفاع بماند؛ در مقابلش هرگونه مخالفتى، معارضهاى، قانونشکنىاى، مرزشکنىاى انجام بگیرد، باید عکسالعمل نشان ندهد؛ این درست نیست؛ هیچ جاى دنیا هم چنین نیست... بنابراین برخورد با نظام، برخورد با مبانى نظام، ایستادگى و شمشیر کشیدن روى نظام، جواب تند دارد اما نظر مخالف داشتن، نظر متفاوت داشتن، آن وقتى که با این اشکالات همراه نباشد، تهمت و شایعهافکنى و دروغ و از این چیزها نباشد، نه! نظام هیچگونه برخوردى نخواهد کرد. شیوه نظام این نبوده، امروز هم نیست و انشاءالله در آینده هم نخواهد بود». (خطبههاى نماز جمعه تهران)
همچنین ایشان در تحلیل غائله اخیر که به بهانه فوت خانم مهسا امینی اتفاق افتاد، در مراسم مشترک دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری نیروهای مسلح فرمودند:
«در این حادثهای که پیش آمد، دختر جوانی درگذشت؛ خب! حادثه تلخی بود، دل ما هم سوخت ولی واکنش به این حادثه بدون اینکه تحقیقی شده باشد، بدون اینکه هیچگونه امر مسلمی وجود داشته باشد، این نبود که یک عدهای بیایند خیابان را ناامن کنند، ناامنی را برای مردم به وجود بیاورند، امنیت را به هم بزنند، قرآن را آتش بزنند، حجاب از روی سر زن محجبه بکشند، مسجد و حسینیه را به آتش بکشند، بانک را به آتش بکشند، ماشینهای مردم را آتش بزنند. واکنش به یک قضیهای که حالا تأسفآور هم هست، موجب نمیشود یک چنین حرکاتی انجام بگیرد؛ این حرکات عادی نبود، طبیعی نبود. این اغتشاش برنامهریزی داشت؛ این اغتشاش برنامهریزیشده بود. اگر قضیه این دختر جوان هم نبود، یک بهانه دیگری درست میکردند برای اینکه امسال در اول مهر به دلیلی که عرض خواهم کرد، در کشور ناامنی درست کنند، اغتشاش درست کنند. چه کسی این را برنامهریزی کرده؟ بنده به صراحت میگویم این برنامهریزی کار آمریکا، کار رژیم غاصب و جعلی صهیونیستی و دنبالهروهای آنهاست؛ نشستهاند برنامهریزی کردهاند. عمله و مزدوران و حقوقبگیران آنها، بعضی از ایرانیهای خائن هم که در بیرون از کشور هستند، به اینها کمک کردند.
بعضیها تا ما میگوییم «فلان حادثه را دشمن خارجی ایجاد کرده»، روی این کلمه «دشمن خارجی» کأنه حساسیت دارند؛ تا میگوییم «آقا! این کار، کار خارجیها بود، کار دشمنان خارجی بود»، فورا سینه سپر میکنند برای دفاع از سازمان جاسوسی آمریکا یا صهیونیستها! انواع تحلیل را، انواع لفاظیهای مغالطهآمیز را وسط میکشند برای اینکه اثبات کنند که نه، پای خارجیها، دست خارجیها در این قضیه وجود نداشته. در دنیا خیلی اغتشاشات به وجود میآید؛ خب! شما نگاه کنید در اروپا، در فرانسه، هر چند وقت یک بار یک اغتشاش مفصل در خیابانهای پاریس به راه میافتد؛ من سؤال میکنم که آیا سابقه دارد رئیسجمهور آمریکا و مجلس نمایندگان آمریکا از اغتشاشگران حمایت بکنند؟ آیا سابقه دارد که پیام بفرستند که ما در کنار شما هستیم؟ آیا سابقه دارد رسانههای جمعی وابسته به سرمایهداری آمریکا و دولت آمریکا و مزدوران آنها مثل متأسفانه بعضی از دولتهای منطقه، از جمله دولت سعودی، به راه بیفتند برای اینکه از اغتشاشگر حمایت بکنند؟ چنین چیزی سابقه دارد؟ سابقه دارد که اعلان کنند ما فلان سختافزار و فلان نرمافزار اینترنتی را در اختیار اغتشاشگران قرار میدهیم تا بتوانند با هم راحت ارتباط برقرار کنند و کارشان را دنبال کنند؟ چنین چیزی در هیچ جای دنیا، در هیچ یک از کشورها سابقه دارد؟ اما اینجا اتفاق افتاد؛ نه یک بار، نه ۲ بار، بارها و بارها. خب! چطور شما دست خارجی را نمیبینید؟ چطور انسان هوشمند احساس نکند که پشت صحنه این حوادث دستهای دیگری در کارند؟ سیاستهای دیگری در کارند؟»