واقعیت صحنهگردانی آشوب اخیر تقریبا برای مردم مشخص شده است دروغ میگویند، فحاشی میکنند، خشونت تولید میکنند
فرمانده یگان ویژه فراجا: اغتشاشگران آدمهای خشنی بودند؛ خیلی از نیروهای مدافع امنیت را با سلاح جنگی مجروح و شهید کردند
در ازای پولی که دریافت میکردند خدمت انجام میدادند؛ هر خرابکاری یک نرخ و قیمتی داشت
آتش زدن ماشین پلیس، آتش زدن موتور، تخریب کیوسک پلیس، حمله به مأمور پلیس، زخمی کردن و شعارنویسی هر کدام قیمتی دارد
افراد دستگیرشده اعتراف کردند پولشان را گرفته و کار را انجام داده و رها کردند و نکته مهمتر اینکه اکثرا جزء اراذل شناسنامهدار بودند
حسین کیامنش: نزدیک به یک ماه از مرگ مهسا امینی میگذرد و فعالیت جریان سازمانیافته ضدانقلاب نیز مطابق شرایط، مسیر متفاوتی نسبت به قبل را طی میکند. چند روزی میشود که آشوب و اغتشاشات معاندان و اوباش تقریبا به پایان راه رسیده و نفسهای آخر خود را میکشد. از همین رو جریان ضدایرانی به دنبال کردن پروژه نخنمای کشتهسازی روی آورده است. چنانکه در روزهای اخیر، هر چند روز یک بار شاهد یک کشتهسازی بودهایم که آخرینشان در اردبیل طرحریزی شد اما چرا «کشتهسازی» یک پروژه نخنماست؟ و اینکه هدف آشوبطلبان از دنبال کردن این پروژه تکراری چیست؟
* از سعیده پورآقایی و ترانه موسوی تا سارینا و نیکا
نخستین پروژه کشتهسازی در اغتشاشات و آشوبهای خیابانی به ایام فتنه سال 88 باز میگردد؛ فتنهای که از سوی اصلاحطلبان به خاطر شکستشان در انتخابات ریاستجمهوری آغاز شد و 8 ماه کشور را دچار بحران کرد. «برای همراهی با جنبش سبز فقط به پشت بام خانهاش میرفت، نه برانداز بود نه مخملی، فقط اللهاکبر میگفت، تا اینکه شبی آمدند، سه زن و دو مرد او را بردند برای همیشه»، «پس از 20 روز جنازه او در یکی از سردخانههای جنوب تهران توسط مادرش شناسایی شد»، «نهادهای امنیتی از تحویل جنازه به خانواده پورآقایی خودداری ورزیدند و در عوض جنازه او را مخفیانه در قطعه 302 بهشت زهرا به خاک سپردند»، «مأموران دولتی به منظور محو آثار تجاوز به عنف، بخشی از بدن زن جوان را با اسید سوزانده بودند»؛ اینها گوشهای از اخباری بود که درباره مرگ دختری به نام سعیده پورآقایی از سوی رسانههای اصلاحطلب و معاند ساخته و پرداخته میشد و کار به جایی رسید که میرحسین موسوی یکی از سران فتنه برای اثبات صدق ادعای دروغ فتنهگران، در ختم سعیده پورآقایی شرکت کرد. در حالی که فتنهگران با کشتهسازی از سعیده پورآقایی و شرکت در مجلس ترحیم ساختگی او نیز حاضر شدند، وی مقابل دوربینها حاضر شده و بر شایعات فوت خود خط بطلان کشید.
اما پروژه کشتهسازی فتنهگران به سعیده پورآقایی محدود نبود. ترانه موسوی دیگر شخصیتی بود که در روزهای فتنه سال 88 قربانی پروژه کثیف کشتهسازی فتنهگران شد. براساس روایت فتنهگران دختر جوانی به نام ترانه موسوی در تجمع غیرقانونی هفتم تیرماه 88 در نزدیکی مسجد قبا حوالی خیابان شریعتی توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر شده و پس از تجاوز به قتل رسید! اما مردادماه همان سال بود که مشخص شد فوت ترانه موسوی نیز تکرار همان پروژه پورآقایی بوده و اصلا چنین شخصی در ایران زندگی نمیکرد. در همین رابطه سردار رادان در گفتوگویی اعلام کرد: «زمانی که موضوع خانم موسوی، کشته شدن او همچنین تعرض به وی و بعد هم سوزاندن جسد او عنوان شد، ما هم حساس شدیم که این چه اتفاقی بود که همه میدانند اما پلیس که باید از این اطلاعات باخبر باشد اطلاعی از این موضوع ندارد. در نتیجه پیگیریهایی را انجام دادیم که نتیجهای در پی نداشت و در ادامه به سایت جمعیت مراجعه کردیم که اسم ۳ نفر با نام ترانه موسوی به دست آمد. یکی از این افراد، دختر ۲ سالهای بود که اساسا با خبر اینها هماهنگ نبود. ۲ تن دیگر هم مورد تحقیق و پیگیری قرار گرفتند که مشخص شد خانمی که آنها اعلام کردهاند، چندین سال است در خارج از کشور زندگی میکند».
فتنهگران سال 88 علاوه بر پروژه کشتهسازی، برای روشن نگه داشتن آتش فتنهای که به راه انداخته بودند، دست به پروژه بازداشت دروغین نیز زدند. عاطفه، دختر جواد امام از سران اصلاحطلبان، فردی بود که در این پروژه اصلاحطلبان به ایفای نقش پرداخت. نخستین اخبار درباره دستگیری عاطفه امام را سایت ضدانقلاب کلمه و سپس سایر رسانههای اصلاحطلب و وابسته به منافقین منتشر کردند. متعاقب انتشار این خبر، مادر عاطفه امام در گفتوگویی ادعا کرد هنگام بازداشت دخترش، از سر او چادر کشیده و وی را برای اعتراف به ارتباط با برخی افراد سیاسی تحت فشار گذاشتهاند اما یک روز زمان کافی بود تا کذب بودن این ادعای اصلاحطلبان نیز ثابت شود. پس از گذشت یک روز از ادعای ربوده شدن عاطفه امام بود که وی در تماس با مادر خود ضمن اعلام رها شدنش در مرقد حضرت امام(ره)، مدعی شکنجه و تجاوز میشود. با پیدا شدن عاطفه امام، تحقیقات دستگاههای امنیتی درباره ربوده شدن وی آغاز شده و از همان ابتدا تناقضات فراوانی درباره ادعاهای وی بروز میکند. به طور مثال، وی از مراجعه به پزشک قانونی برای بررسی ادعای تجاوز خودداری میکند. در نهایت همسر جواد امام خبر دستگیری و بازداشت دختر خود را دروغ اعلام کرد و گفت: دختر بنده در اقدامی ماجراجویانه(!) و با توجه به شرایط خاص روحی و روانی ناشی از دستگیری پدرش که موجب نگرانی خانواده و بنده شده بود، چنین اقدامی را کرد که به همین خاطر از همه عذرخواهی میکنم.
حالا پس از 13 سال این بار در آشوبهایی که در روزهای اخیر به بهانه مرگ مهسا امینی ایجاد شد، جریان ضدانقلاب به تکرار پروژه شکستخورده اصلاحطلبان روی آورده. اگر در روزهای فتنه 88 نامهای سعیده پورآقایی و ترانه موسوی اسم رمز ادامهدار بودن اغتشاش بود، امروز اسم نیکا شاکرمی و سارینا اسماعیلزاده دستاویز جریان ضدانقلاب برای دمیدن بر آشوب قرار گرفته است؛ ۲ دختر نوجوانی که بنا بر اسناد موجود و همچنین اظهارات خانواده خود، خودکشی کردند.
* ریشه اصرار ضدانقلاب برای تکرار پروژه نخنما چیست؟
به رغم نخنما شدن پروژه کشتهسازی، جریان معاند ایران همچنان اصرار به استفاده از این روش دارد، کما اینکه اخیرا نیز مدعی فوت یک دختر نوجوان در اردبیل شدند.
* تقلا برای زنده نگه داشتن فضای آشوب
اواخر شهریور جاری بود که مرگ مهسا امینی به خط خبری رسانهها تبدیل شد. چگونگی و نحوه مرگ او و ابهاماتی که در موضوع بود، باعث جریحهدار شدن احساسات مردم شد. روسای قوا و دیگر مسؤولان کشورمان همان ابتدا خبر از پیگیری ماجرا داده و اعلام کردند که نتیجه تحقیقات خود را به مردم ارائه خواهند کرد. کما اینکه سازمان پزشکی قانونی نیز با بررسی دقیق ماجرای فوت و کالبدشکافی جسم امینی، هفته گذشته نتایج اقدامات خود را اعلام کرد. با همه اینها جریان ضدانقلاب، از گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب مثل کومله و دموکرات تا سازمان منافقین و سلطنتطلبان به مرگ امینی با موجسواری بر شرایط پیش آمده، اقدام به اغتشاش و آشوب کردند. آتش زدن ماموران نیروی انتظامی و شهادت مدافعان امنیت تا تخریب اموال عمومی و اهانت به پرچم مقدس کشورمان، از جمله اقدامات وحشیانه اوباش ضدانقلاب به بهانه مرگ امینی بود. با توجه به چنین جنایتهایی بود که مردم ایران ضمن اعلام برائت از آشوبطلبان، با برپایی تجمعات مختلفی در سطح شهرها، جنایات رخ داده را محکوم کردند و از همین رو بود که جمعیت همراهکننده آشوبطلبان روز به روز کمتر شد تا جایی که در روزهای گذشته بهرغم فراخوانهای گسترده رسانههای فارسیزبان خارجنشین برای اغتشاش، خبری از ناامنی نبود.
به عبارت سادهتر، عیان شدن باطن متوحش اوباش از یک سو و روشن شدن ابعاد مرگ امینی از سوی دیگر، باعث شد آشوبگران برای زنده نگه داشتن فضای آشوب و ناامنی، پروژه کشتهسازی را دنبال کنند.
* اعتمادزدایی نسبت به اخبار رسمی
رسانههای فارسیزبان خارجنشین مثل بیبیسی فارسی، سعودی اینترنشنال، منوتو و دیگر رسانههای ضدانقلاب پای ثابت آشوب و اغتشاش در ایران هستند. در آشوبهای اخیر نیز شاهد بودیم این رسانهها ضمن تحریک مردم به آشوب و ایجاد ناامنی، خط اعتبارزدایی از رسانههای رسمی را دنبال میکردند. مانور این رسانهها روی پروژه دروغین کشتهسازی در روزهای اخیر نیز موید این نکته است.
این رسانههای فارسیزبان با پخش اخبار دروغ به دنبال فریز کردن فضای کشور در حالت بحران و آشوب هستند و باید گفت تا زمانی که این رسانههای ضدانقلاب مرجعیت رسانهای داشته باشند و این امپراتوری دروغ پابرجا باشد، فضا برای پخش اخبار کذب فراهم است.
* تا هیجان هست، آشوب هست
هدف دیگر جریان ضدانقلاب از کشتهسازی، تقلا برای هیجانی نگه داشتن فضای عمومی جامعه و جلوگیری از حاکم شدن استدلال و منطق است. اکنون ابعاد مرگ مهسا امینی مشخص شده و در همین رابطه میتوان به گزارش نهایی پزشکی قانونی استناد کرد. به همین خاطر باید گفت اکنون سهلتر از روزهای ابتدایی میتوان درباره حادثه رخ داده به بحث و گفتوگو نشست. اساسا گفتوگو زمانی کارساز است که جامعه از فضای هیجانی به استدلالی گذر کرده باشد اما این چیزی نیست که به مذاق جریان آشوب خوش بیاید. اوباش ضدایرانی به دنبال آن هستند که با پروژههایی مثل کشتهسازی، جامعه ایران را در فضای هیجانی و آشوب نگه داشته و جان دوبارهای به اغتشاشات مرده بدمند.
***
شهادت 3 و مجروحیت 850 بسیجی در آشوبهای تهران
فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ با اشاره به دستور فرمانده کل سپاه مبنی بر منع استفاده از اسلحه در جریان اغتشاشات گفت: از آغاز فتنه اخیر تاکنون ۸۵۰ نفر از بسیجیان در تهران مجروح و ۳ تن شهید شدهاند. سردار حسن حسنزاده با اشاره به اینکه بسیج در تهران ۳۸۰ گردان آماده دارد، گفت: حامیان اغتشاشگران پیشبینی کرده بودند وقتی فریاد اعتراض بالا رود، نظام نمیتواند آن را کنترل کند و حتی برای دستیابی به موفقیت، تلفات ۲ تا ۳ هزار نفری را لحاظ کرده بودند و برایشان هم مهم نبود آن کسی که کشته میشود از پلیس، بسیج، سپاه، مردم یا حتی خود اغتشاشگران باشد، زیرا فقط به دنبال افزایش کشتهها بودند اما پیشبینیهای آنها غلط از آب درآمد، چون مردم به اغتشاشگران اضافه نشدند که این نشاندهنده همان قدرت نرم نظام است. فرمانده سپاه حضرت محمد رسولالله(ص) عنوان کرد: سردار «سلامی» فرمانده کل سپاه دستور داده بود برای مقابله با اغتشاشگران از سلاح استفاده نکنید که همینگونه هم شد، در برابر این اغتشاشگران فقط در یک شب ۱۸۵ مجروح دادیم و در میدان الغدیر ۴۵ دقیقه با اغتشاشگران میجنگیدیم، لذا با خویشتنداری و صبری که بسیج و فراجا در مقابله با آنها به خرج دادند، این ترفند آنها هم نتیجهبخش نشد. وی با تأکید بر اینکه چنانچه عناصر سپاه در تهران وارد خیابان شوند، فاتحه تمام اغتشاشگران خوانده میشود، خاطرنشان کرد: امروز بسیجیان در شرایطی در برابر این فتنه به پیروزی رسیدهاند که برای این پیروزی، ۸۵۰ مجروح و ۳ شهید تقدیم انقلاب کردند اما در این رابطه خیلی از همین مسؤولانی که بعد از فوت آن خانم اظهار تأسف کردند و خواستار پیگیری واقعه شدند، در برابر آسیبهایی که به بسیجیان وارد شد و شهدایی که دادند، تأسف نخوردند، تسلیت نگفتند و درخواست پیگیری هم ندادند.
******
فرمانده یگانهای ویژه فراجا میگوید: آشوبگران افراد عادی نبودند؛ آموزشدیده تظاهرات برقآسا و بزن در رو بودند؛ در تیمهای ۳ تا 4 نفره موتوری، مجهز به سلاح سرد و گرم که با خودشان بنزین، نارنجک و سلاح داشتند؛ سریع آتش زده یا شیشه بانکی را میشکستند و میرفتند. مشکیپوشان، یگانهای ویژه انتظامی کشور هستند، وظیفهشان تأمین امنیت و آسایش و آرامش مردم است؛ پلیس سخت هستند نه پلیس نرم و در عمل نشان دادهاند در مقابله با اغتشاشگران و آشوبگران قاطع و مقتدر هستند اما بالعکس در برابر مردم منعطف و مهربانند. کارشان برخورد با اغتشاشگران و ناامنکنندگان، تروریستها و گروگانگیران است؛ جان میدهند تا نکند خاری به چشم شهروندی فرو رفته یا شیشه آرامش مردم ترک بردارد. در این روزها که تعداد معدودی آشوبگر، آسایش و آرامش مردم را خدشهدار کرده و در برخی ساعات با ایجاد ترافیک و راهبندان و بوق زدنهای مکرر و بعضا آتش زدن سطل آشغال و تخریب اموال خصوصی و عمومی امنیت و احساس امنیت شهروندان را به مخاطره انداختهاند، در خیابانها، معابر و میادین مستقر شدهاند؛ پلنگیپوشان و سیاهپوشان یگان ویژه پلیس هستند که در خیابانها ایستاده و اجازه نمیدهند جان، مال و ناموس مردم به خطر بیفتد. سردار حسن کرمی، فرمانده یگانهای ویژه انتظامی کشور در جمع خبرنگاران در پاسخ به اینکه چه نیازی احساس شد که نیروهای یگان ویژه در این مقطع به صحنه وارد شوند؟ گفت: همانطور که میدانید مهمترین نیاز مردم امنیت است و یگان ویژه با توجه به شرایط موجود و در فضای فعلی وارد صحنه شد تا امنیت و احساس امنیت را که در چند روز اخیر تحتالشعاع جریانات و جوسازیهای اخیر واقع شده است، تأمین کند. البته بنده فروکش کردن ناآرامیها را دوم مهرماه اعلام کردم، چرا که پلیس ویژه این توانمندی را دارد که اینگونه حوادث را در بعد پلیسی و امنیتی در کمتر از ۵-۶ روز جمع کند؛ اگر چه حواشی و تبعات آن شاید مدتی طول بکشد اما آنچه مربوط به یگان ویژه در ناآرامیهای اخیر است، باید گفت که قضیه جمع شده و پایان یافته است. وی ادامه داد: افرادی که هماکنون در مقابل جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند آدمهای احساسی و بدون پشتوانه فکری و اعتقادی هستند؛ افرادی که تحریک شدهاند، یا پول گرفته یا دنبال منافع دنیوی هستند و چون پشتوانه اعتقادی ندارند احساسی عمل میکنند. اگر به جریانسازی شبکههای معاند نگاه کنید آنکه آن سوی مرزها و دریاها در یک استودیو نشسته میگوید «بروید»؛ خودش آنجا نشسته و به واسطه پولهایی که خرج میکند، دستور میدهد که بروید، برای همین است که دستگیرشدگان فقط به ازای آن پولی که گرفتهاند میگویند خدمت کردهاند؛ مثلا یکی از دستگیرشدگان گفت به ازای دریافت گوشی اپل برایشان خدمت کرد. سردار کرمی همچنین در پاسخ به اینکه تعداد عمده اغتشاشگران در سختترین شرایط در تهران چقدر بود و چگونه شد که اعتراض به اغتشاش کشید؟ گفت: تعداد آشوبگران در سختترین وضعیتی که در تهران وجود داشت به 2 هزار نفر هم نمیرسید؛ اگر چه عمده آنها هم افرادی سابقهدار بودند. بین اعتراض و اغتشاش تفاوت وجود دارد؛ ما مدافع شهروندانی هستیم که میخواهند اعتراض خود را بیان کنند و بیایند و حرف خود را بزنند؛ مثل اعتراض کشاورزان در اصفهان در سال گذشته که 30 تا 35 هزار نفر آمدند و اعتراضشان را بیان کردند و ما هم امنیت آنها را برقرار کردیم اما وضعیت این روزها دیگر اعتراض نیست، این اغتشاش است.
* اغتشاشگران، مردم عادی نبودند
وی ادامه داد: ما به عنوان پلیس باید ماهیت این افرادی را که روبهرویمان قرار دارند معرفی کنیم؛ اولا اینکه اینها مردم عادی نبودند و افراد آموزشدیده در صحنه عملیات بودند و با تجربه، چرا که آموزش تظاهرات برقآسا و بزندررو را دیده بودند؛ تیمهای ۳ تا 4 نفره موتوری، مجهز به سلاح سرد و گرم، جایی که تراکم جمعیت زیاد میشد و میآمدند و شعار داده و تحریک کرده و سریع جابهجا میشدند. اینها آدمهای عادی و مردم کوچه و بازار نبودند؛ آدمهای هدفداری بودند که با خودشان بنزین، نارنجک و سلاح داشتند؛ سریع آتش زده یا در بانکی را میشکستند و میرفتند. در چنین شرایطی با توجه به اینکه این جریانات در برخی مقاطع زمانی خیلی عمق گرفت، یگان ویژه با کار اطلاعاتی عناصر اصلی را در همان صحنه دستگیر کرد. یکی از عواملی که باعث شده اغتشاشات و ناآرامیها ادامهدار نباشد همین موضوع دستگیریهاست، چرا که وقتی لیدر وجود نداشته باشد بقیه دیگر ناتوان هستند و بیشتر به دنبال تخریب و ایجاد خسارتهای جزئی هستند. سردار کرمی اضافه کرد: درپی ناآرامیها ابتدا ما اخطار میدهیم و روشنگری میکنیم تا مردم صف خود را از صف آشوبگران جدا کنند. در این بین تعدادی جدا شده و محل را ترک میکنند اما آنهایی که در صحنه میمانند مسلما آدمهای مسألهدار هستند، چرا که فردی که رهگذر است صدای فرمانده یگان مستقر در محل را شنیده، اخطار را شنیده و میداند که بعد از اخطار دیگر پلیس تعارف ندارد. وی ادامه داد: سلاحی که در ناآرامیها استفاده میکنیم پینتبال است و اسلحه ساچمهزن که پلاستیکی است تا کمترین صدمه را به افراد برساند.
* آشوبگران آدمهای خشن و مسلح هستند
سردار کرمی که در تحریریه فارس سخن میگفت، تصریح کرد: آنچه مشخص است اغتشاشگران آدمهای خشن و جسوری بودند که اسلحه داشتند و خیلی از نیروها مدافع امنیت به واسطه ساچمه و سلاح جنگی که آنها استفاده میکردند مصدوم و مجروح شده یا حتی به شهادت رسیدند و تلفاتی که شاهد آن بودیم ناشی از خشونت بیش از حد آنها بود. افرادی که دستگیر شدهاند صراحتا به این موضوع اعتراف کردهاند که به ازای پولی که دریافت میکردند خدمت انجام میدادند، یعنی هر خرابکاری یک نرخ و قیمتی داشت. آتش زدن ماشین پلیس، آتش زدن موتور، تخریب کیوسک پلیس، حمله به مأمور پلیس، زخمی کردن و شعارنویسی هر کدام از آنها برای خود قیمتی دارد. جالب است افراد دستگیرشده اعتراف کردند پولشان را گرفته و کار را انجام داده و رها کردند و نکته مهمتر اینکه اکثرا جزو اراذل شناسنامهدار بودند. مثلا موردی داشتیم که فردی با دوچرخه تردد میکرد اما گوشیاش آنلاین و متصل به شبکههای خارجی بود و به ازای هر خبر پول میگرفت، حتی اخبار ساختگی؛ تازه افراد را هدایت میکرد که به کدام خیابان هم بروند یا با افرادی که با چاقو به مأموران حمله کردند صحبت کردیم میگفتند به ما گفته و توجیه شدهایم تا این خشونتها را انجام دهیم. حتی درباره پروژه کشتهسازی میگفتند وقتی صحنه را مناسب میدیدیم چنین اقدامی را رقم میزدیم، چرا که در برخی شهرها کشتهسازی رخ داد؛ در جایی که حتی خبری نبود حمله کرده و مردم را کشتند و گفتند نیروهای دولتی این کار را کردهاند و در شبکهها و تلویزیونهای خارجی نمایش دادند.
* دستگیری آموزشدیدههای از کار انداختن دوربینها!
سردار کرمی افزود: باور نمیکنید حتی افرادی را دستگیر کردیم که متخصص از کار انداختن دوربینها بودند، یعنی آموزش دیده بودند که دکلها را چطور از کار بیندازند. در صورتی که نمیدانند که ما متکی به دوربینهای ثابت نیستیم و به دکل کاری نداریم؛ ما به صورت سیار و از طریق بسترهای دیگر تصویربرداری از صحنه را انجام میدهیم. هستههای اصلی اغتشاشگران از موتور استفاده میکردند، چرا که جابهجایی سریعی را برای آنها امکانپذیر میکرد و میتوانستند نقاط بیشتری را پوشش دهند، مثلا با یک دسته راه افتاده و میرفتند و بلافاصله تغییر تاکتیک میدادند. از طرفی در 6-5 استان درگیری با اراذل و اوباش به صورت بسیار خشن بود؛ در 8-7 استان خیلی جزئی یک بار آمدند و تجمع کردند و بعد هم رفتند و در برخی استانها اصلا مسألهای وجود نداشت.