ایجاد زمینههای اغتشاش و هرجومرج در کشورهای اروپایی با تشدید بحران انرژی و افزایش تورم
گروه اقتصادی: موج دوم افزایش تورم در اروپا پس از جنگ اوکراین، همزمان با شروع فصل پاییز شروع شده و آغاز اعتراضات و اعتصابات گسترده در این قاره پیشبینی میشود. به گزارش «وطنامروز»، اقتصاد اروپا تازه از بحران «کووید-19» نفس راحتی میکشید که جنگ روسیه و اوکراین بحران جدیتری را به این اتحادیه 27 عضوی وارد کرد که بحران انرژی سختترین آنهاست و میتواند زمستان امسال را تبدیل به یکی از سردترین و تاریکترین زمستانهای این قاره کند. افزایش قیمت انرژی و به دنبال آن کالاهای اساسی و اقلام خوراکی باعث ایجاد جرقههای اولیه ناامنی اجتماعی و سیاسی شده است.
درگیری بین روسیه و اوکراین همه معادلات کشورهای اروپایی را به هم زد به طوری که اتحادیه اروپایی در تله تحریمها علیه روسیه افتاد و زمانی که با قطع صادرات گاز روسیه مواجه شد هیچ وقت تصور نمیکرد چنین بحرانی را شاهد باشد.
آمار تورم اتحادیه اروپایی بدترین وضعیت تاریخی را نشان میدهد، حتی کارشناسان پیشبینی کردهاند تورم و کمبود گازی که در زمستان رخ خواهد داد موجب بروز اغتشاشات خیابانی در این کشورها شود.
زمینههای این اغتشاش از حالا شروع شده و مردم فرانسه در اعتراض به کمبود و بالا بودن قیمتهای سوخت و مشکلات بازنشستگی، خیابانهای پاریس و دیگر شهرها را قرق کردهاند که در صورت ادامهدار بودن میتواند دیگر کشورهای این اتحادیه را هم درگیر کند.
خبرگزاری دویچهوله در گزارشی در این باره نوشت: «آخرین دادهها نشان میدهد که تورم در ماه سپتامبر (شهریور- مهر) در سراسر اتحادیه اروپایی به طور متوسط به 10.9 درصد افزایش یافته و تورم در انگلستان به بالاترین حد خود در 40 سال گذشته رسیده است».
این خبرگزاری ادامه داد: «آخرین آمار تورم انگلستان نشان میدهد تورم در ماه سپتامبر به 10.1 درصد رسیده است. این رقم با بالاترین رقم 40 سال گذشته مطابقت دارد». دویچهوله در تحلیل دلایل اتفاقات اخیر در اروپا آورده است: «جنگ روسیه با اوکراین به تورم بالا و بحران انرژی در اتحادیه اروپایی و بریتانیا دامن زده و اقتصادهای ملی را ویران کرده است».
همچنین این خبرگزاری در بخش دیگری از گزارش خود نوشت: «آلمان، بزرگترین اقتصاد اتحادیه اروپایی، از طرحی 200 میلیارد یورویی برای مقابله با بحران انرژی و هزینههای سرسامآور رونمایی کرده است. اقدامات امدادی شامل سقف قیمت گاز و مالیات بر سودهای بادآورده شرکتهای انرژی است».
اینطور که پیداست زمستان سرد و تاریک اروپا تازه شروع شده است و این کشورها از نظر فنی امکان جایگزین کردن گاز روسیه را ندارند و سناریوهایی مبنی بر جایگزینی گاز با LNG نیز در کوتاه مدت مهیا نیست. کشورهای اروپایی حتی اگر بتوانند به هر ترتیبی مانع از قطع گاز بخش خانگی شوند، در زمینه صنایع مسلما باید هزینه تعطیلی گسترده را پرداخت کنند.
* صنایع گازبر اروپایی در صف اول ضرر از جنگ اوکراین
فایننشالتایمز نیز در گزارشی هفته گذشته در این باره نوشت: «در این میان صنایع مختلف اروپایی، از فولاد گرفته تا مواد شیمیایی، سرامیک تا کاغذسازی، کود و خودروسازی در حال رقابت برای کاهش مصرف هستند تا هم هزینههای فلجکننده انرژی را کاهش دهند و هم برای کمبود گاز در زمستان، در صورت جیرهبندی انرژی توسط دولتها، آماده شوند. همچنین بسیاری در حال یافتن راههای مبتکرانه برای کاهش مصرف انرژی هستند. به عنوان مثال، خودروساز فرانسوی رنو، زمان گرم نگه داشتن رنگ - فرآیندی که تا 40 درصد از تقاضای گاز این شرکت را تشکیل میدهد- را کاهش داده است».
«گاز» مهمترین منبع انرژی برای شرکتهای صنعتی اروپاست، همچنین یک ماده اولیه مهم است که در صنایع شیمیایی و کود استفاده میشود. به گفته انوک اونوره، معاون مدیر برنامه تحقیقات گاز در موسسه مطالعات انرژی آکسفورد، در مجموع این صنعت حدود 27 تا 28 درصد از کل گاز اروپا را مصرف میکند.
اما مشکل اینجاست: حذف گاز از بسیاری از فرآیندهای صنعتی به این راحتی نیست. تقریبا 60 درصد مصرف گاز صنعتی برای فرآیندهای با دمای بالای 500 درجه سانتیگراد و بالاتر است که در صنایعی همچون شیشهسازی، سیمان یا سرامیک استفاده میشود. حتی برای فرآیندهای صنعتی با دمای پایینتر، جایگزینها در حال حاضر به طور غیرعادی کمیاب هستند. خشکسالی تابستان ظرفیت نیروگاههای برقآبی را کاهش داده است و رآکتورهای فرسوده هستهای فرانسه به دلیل تعطیلی طولانیمدت و مشکلات تعمیر و نگهداری قادر به پاسخگویی به تقاضاها نیستند.
* با اوکراین یا علیه اوکراین، اروپاییها باید تصمیم بگیرند
از سوی دیگر بحران انرژی حتی «اتحاد» اروپا را هم از بین برده است؛ زمانی که این اتحادیه تصمیم گرفت واردات انرژی از روسیه را قطع یا قیمتی برای آن تعیین کند، برخی از آنها همراهی نکردند، زیرا به گفته خودشان تامین نیاز مردم برای جلوگیری از هرگونه اعتراضات برایشان مهم بود و شاید این طلیعه ازهمگسیختگی در اتحادی است که زمانی برای آن مینازیدند، البته پیش از این هم خروج انگلیس از این اتحادیه تحت «برگزیت» بر سستی این اتحادیه بیشتر صحه گذاشت.
این پایان تراژدی غمانگیز برای اروپا نیست؛ تغییرات آب و هوایی هم شلاق خود را بر این بلوک 27 پیکر همچنان میکوبد، خشکسالیها و کم شدن آب رودها نیز مانع جدی برای حملونقل دریایی آنها شده است به طوری که خیلی از کشتیهایی که پیش از این در آبهای آزاد براحتی عبور و مرور میکردند اکنون گیر میکنند.
اتحادیه اروپایی اکنون با مشکل جدی جذب سرمایهگذاری هم مواجه است و در مقایسه با شرکتهای آمریکایی و چینی که رقیب این بلوک در حوزه اقتصاد هستند حرف چندانی برای گفتن ندارد و شرکتهای بزرگ، اتحادیه اروپایی را برای فعالیت خود انتخاب نمیکنند، حتی این اتحادیه هنوز نتوانسته یکی از 10 شرکت بزرگ دنیا را میزبانی کند.