او هدایت می کند هر چیز را
اغتشاش خُرده و ناچیز را
سطحهای شیب دار و سُرسُره
روسری و شالهای لیز را
شُل حجابی را حمایت می کند
دوست می دارد نگاه هیز را
پای در کفش پدر جا داده و
کاخ پنداریده آن دهلیز را
در بهار جان تنش چاییده است
می خورد هی قرص اسمارتیز را
کودتاها را حمایت می کند
تا بگیرد صندلی و میز را