روحالله اژدری: رسانههای معاند و مزدوران نفوذی و همکار با آنان در قالب پروژه بیثباتسازی ایران این آمادگی را داشتند که از هر حادثهای مثل متروپل آبادان یا مرگ مهسا امینی موجی برای ایجاد اعتراضات سراسری بیافرینند. از مسائل مهمی که در حاشیه نشست حقوق بشر اسلو - 23 تا 25 مه 2022 مصادف با 3 تا 5 خرداد سال جاری- مطرح شده، همین موضوع بوده است. مسیح علینژاد، سخنران این نشست که ماموریت اجرای این پروژه را به عهده دارد، با هماهنگ کردن رسانههای معاند در راستای همین پروژه، در جریان فروریزی ساختمان متروپل آبادان تلاش بسیاری کرد که اعتراضاتی در همین راستا شکل دهد. این ماموریت در حاشیه نشست اسلو با دیدار وی با عوامل سازمان سیا برای وی و مزدوران ایرانی شاغل در رسانههای برانداز تعریف شده است. عناصر مزدور داخلی که ارتباطاتی با سازمانهای مرتبط با پروژه براندازی جمهوری اسلامی دارند، در جریان مرگ مهسا امینی فوری و حتی قبل از خانواده مهسا امینی در بیمارستان حضور پیدا کرده و شروع به فضاسازی و شعلهور کردن اعتراضات علیه گشت ارشاد کردند. در حالی که هنوز هیچ گزارش موثقی از این اتفاق منتشر نشده بود، خبرنگاران اصلاحطلب و رسانههای همسو با آنان در خارج از کشور مثل بیبیسی و سعودی اینترنشنال با آب و تاب، نفت روی آتش ریختند و غم، ترس، خشم و نفرت تولید کردند که زمینه لازم برای اعتراض و اغتشاش فراهم شود. نقش 2 نفر از خبرنگاران روزنامههای اصلاحطلب (نیلوفر حامدی و الهه محمدی) که در دورههای آموزشبراندازی در خارج از کشور شرکت داشتهاند در تحریک مردم و بستگان مهسا امینی در بیمارستان و سقز برجسته بود. برخی رسانههای داخلی هم در تولید روایتهای همسو با رسانههای معاند پیشقدم بودند به طوری که تصویر تیتر روزنامه سازندگی با عنوان «ارشاد شد؟» توسط بیشتر خبرگزاریهای خارجی همراه با خبر مورد استفاده قرار گرفت.
محورهای عملیات رسانهای
با توجه به آمادگی رسانههای معاند برای بحرانسازی، وقوع یک حادثه میتوانست مواد و زمینه لازم برای کار رسانهای پرحجم را فراهم کند. آمادگی برای روایتسازی و دوری از اخلاق و بیشرافتی خبرنگاران و عوامل رسانهای معاند، امکان هر گونه روایتسازی تحریکآمیز و شورشآفرین را فراهم میکند، لذا آنان با پایش محیط اجتماعی و میدان عمل تلاش کردند پدیده در دسترس را به سوژهای تحریکآمیز و اغواکننده قشر زنان و جوانان تبدیل کنند. آنها با ایجاد زمینه غمانگیز و تراژیک، سوژه یک حمله پرحجم رسانهای را تدارک دیدند به طوری که رسانههای داخلی را در موقعیت پدافندی و دفاعی قرار داده و سپس سرکوب و منفعل کنند. یکی از راهبردهای مهم این حمله رسانهای جنسیتی کردن فضا و کشاندن زنان به قلب اعتراض بود، تا جایی که از زنان قهرمانسازی و آنان را بیشتر در صحنههای اعتراضات به صورت لیدر مشاهده میکنیم. بین تمام رسانههای فعال در این زمینه یک هماهنگی در متن و محتوای گزارشها و اخبار مشاهده میشود. دروغگویی و کشتهسازی در تهران، اردبیل، کردستان و سیستانوبلوچستان به صورت هماهنگ انجام میشود و تکذیبیه و نفی خبر طرفین اصلا مشاهده نمیشود. دروغگویی و بزرگنمایی و القای وقوع یک اتفاق بزرگ در حد انقلاب از مهمترین محورهای فعالیت آنان است. تولید پرحجم پیام در یک بازه زمانی کم و هشتگسازیهای میلیونی برای زنده نگه داشتن سوژه از اقدامات این رسانههاست. بین رسانههای معاند یک تقسیم وظایف مشاهده میشود. عملیات شناختی و اقناعی و جنگ روانی توسط رسانههایی مثل بیبیسی و سعودی اینترنشنال به طور همزمان انجام میشود. این رسانهها به مثابه رسانه مرجع و مادر سرخطهای اصلی بمباران رسانهای را مشخص میکنند. سایر کنشگران فضای مجازی مثل سلبریتیها و فعالان ضدانقلاب با تغذیه از این رسانهها تلاش داشته و دارند بر فضای رعب و ترس و غم و نفرت و خشونت بدمند و از فراموش شدن سوژه جلوگیری کنند.
راهبردهای اصلی در روایتسازی رسانههای معاند
با پایش رسانههایی مثل اینستاگرام، تلگرام، توئیتر، واتساپ و شبکههای مزدورپرور سعودی اینترنشنال و بیبیسی در 50 روز گذشته و تحلیل مضمون و محتوای پیامهای تولیدی آنها میتوان دریافت به صورت هدفمند چند راهبرد اصلی را دنبال میکنند. تخریب نظام جمهوری اسلامی و تولید پیام در راستای دیکتاتوری معرفی کردن، ضد زن بودن نظام و نبود آزادی از مهمترین راهبردهای رسانهای بوده است. بمباران ذهن مخاطب با مقصر جلوه دادن نظام اسلامی درباره آسیبهای زنان بویژه در مساله مهسا امینی انجام میپذیرد و ایدئولوژیک بودن نظام را موجب تولید ساختار گشت ارشاد دانسته و مفاهیمی مثل غیرت، تعصب و حجاب اجباری را ناشی از ساختار ایدئولوژیک نظام معرفی میکنند. تلاش میکنند با کشتهسازیهای دروغین از نقاط مختلف کشور بویژه از نواحیای که قومیتها حضور دارند، حکومت اسلامی را ضد زن و سرکوبکننده قومیتها معرفی کنند. با سیاسی کردن مرگ مهسا امینی در صدد برآمدند جمهوری اسلامی را تحت فشار افکار عمومی قرار دهند. راهبرد دیگر رسانههای معاند حمله به اسلام و فقه شیعی بود. در این راستا با حمله به مساله حجاب و اجباری خواندن آن تلاش کردند زنان را به کشف حجاب واداشته و آنان را به عنوان نوعی خطشکن معرفی کنند. کشف حجاب برخی سلبریتیها در همین راستا بوده که با حجم زیاد و مکرر توسط رسانهها روی آن مانور داده شد. لخت شدن زنان در تجمعات ضدانقلاب در اروپا و بازتاب آن از طریق رسانهها از جمله اقدامات فمینیستی بود که مساله غیرت و ناموس را بیمعنی معرفی کرده و زن را ناموس کسی نمیدانست. از جمله راهبردهای این رسانه تولید خشم و نفرت، آموزش خشونت و مشروع دانستن آن، القای یأس، تحریک قومیتی و هراسافکنی بوده و تلاش کردند نوعی خشم و نفرت را نسبت به سپاه، نیروی انتظامی، بسیج، افراد با حجاب چادر، روحانیت و... تولید کنند. از طرف دیگر با مظلومنمایی و ایجاد حس ترحم نسبت به اغتشاشگران و ضدانقلاب، حس خصومت و خشم را در جوانان و زنان و قاطبه مردم نسبت به نهادهای امنیتی و سایر ارکان نظام به وجود بیاورند. راهبرد دیگری که از رسانههای معاند بویژه بیبیسی و اینترنشنال میتوان پایش کرد، تلاش برای تحریک قومیتی و حمایت از اقدامات تجزیهطلبانه بود. حضور مکرر برخی اعضای گروههای تجزیهطلب به عنوان تحلیلگر در رسانههای معاند، گواه اهداف تجزیهطلبانه رسانههای معاند است. برخی تحلیلگران بسیار ناشیانه و خوشخیال چنان امیدوار به تجزیه ایران بودند که بیان میکردند الان که ما با شما صحبت میکنیم، از مرزهای جغرافیایی ایران جدید خبر نداریم(!) آنچه در این 50 روز از بمباران رسانهای معاندان علیه نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران اسلامی میتوان فهمید، این است: این حجم تخریب و تحریک و ایجاد هیجان در هر کشور دیگری و علیه هر نظام سیاسی دیگری حتی خود کشورهای غربی انجام میشد، به طور قطع اکنون ساختار سیاسی و اجتماعی آن کشورها از هم پاشیده بود اما فهم و بصیرت سیاسی و شعور اجتماعی ملت به رغم همه نارضایتیها از کمبودها و ناکارآمدیها و ناهماهنگیهای داخلی قابل تحسین و ستودنی است. نظام جمهوری اسلامی نیز به فرموده رهبر حکیم انقلاب درخت تنومندی است که نمیتوانند آن را بکنند. با این حال دشمن اگر چه از این عملیات همهجانبه و جنگ ترکیبی طرفی نبسته و نخواهد بست اما مایوس نیز نخواهد شد و برای فتنه دیگری عملکرد خود را بازخوانی و برنامهریزی خواهد کرد. ما نیز باید عملکرد خود را در همه زمینهها مورد بازبینی و بازخوانی قرار داده و زمینههای فتنهانگیزی را از بین برده و خود را با قدرت بیشتری برای مقابله با فتنهگران و حامیان آنها آماده کنیم.