printlogo


کد خبر: 256081تاریخ: 1401/8/17 00:00
اصلاح‌طلبی تجزیه‌طلبانه!

گروه سیاسی: نام اصلاح‌طلبان با سوءاستفاده از شرایط و موج‌سواری بر حوادث و اتفاقات گره خورده است. اساسا اصلاح‌طلبان به ماهی‌گیری از آب گل‌آلود مشهور بوده و اتفاقاتی که حداقل در طول یک دهه گذشته رقم خورده، این نکته را تایید می‌کند. دوم خردادی‌ها همواره مترصد این بوده‌اند تا با به وجود آمدن بحرانی در کشور، منافع و امتیازات خود را از شرایط پیش‌آمده کسب کنند. از همین رو می‌توان به فتنه سال 88 اشاره کرد. زمانی که این جریان با شکست مفتضحانه در دهمین انتخابات ریاست‌جمهوری مواجه شد، با طرح ادعای دروغ و بی‌اساس «تقلب در انتخابات»، ضمن به حاشیه بردن پرشورترین انتخابات ریاست‌جمهوری تاریخ انقلاب اسلامی، 8 ماه کشور را دچار بحران کرد؛ بحرانی که قرار بود اصلاح‌طلبان شکست‌‌خورده را به قدرت بازگرداند. فتنه سال 88 نشان داد اصلاح‌طلبان به رغم همه ادعاهای خود درباره دموکراسی، احترام به انتخاب اکثریت ملت را تا جایی قبول دارند که منافع آنها را تامین کند. این موضوع در ارتباط با انسجام و تمامیت ارضی ایران نیز صدق می‌کند. 
 
بیگانگی اصلاح‌طلبان با مفهومی به نام میهن
سعید حجاریان از تئوریسین‌های جریان اصلاحات در گفت‌وگویی که اخیرا با یکی از رسانه‌های این جریان داشت، به صراحت اعلام کرد تعهد به منافع ملی و تمامیت ارضی ایران تا زمانی برای اصلاح‌طلبان تعهدآور است که منافع و امتیازهای مورد نظر این جریان را تامین کند، در غیر این صورت کشوری به نام ایران موضوعیت نخواهد داشت! حجاریان در قسمتی از مصاحبه خود در پاسخ به این سوال که نظرش درباره مرزبندی با اغتشاشات اخیر چیست، گفته است: «ما 2 نوع مرزبندی داریم. مرزبندی نوع اول ملی است و در مقابل جنگ‌طلبی، تجزیه‌طلبی، تحریم‌طلبی و ریختن خون ایرانی‌هاست. من با وارد شدن کشور به جنگ با هر توجیهی که بیاورند، مرزبندی دارم. در مقابل تکه‌تکه شدن موجودیتی به ‌نام ایران هم مرزبندی دارم. در برابر تحریم هم مرزبندی دارم زیرا به باور من تحریم در نهایت به ضرر مردم است و آنهایی که اهلش هستند در اوج تحریم هم بازی خود را پیش می‌برند. آخرالامر باید به خون ایرانی‌ها اشاره کنم؛ من حتما با ریختن خون یک نفر به قیمت قدرت گرفتن یک آلترناتیو مخالفم. مرزبندی دوم ایدئولوژیک و سیاسی است. اولینش در مقابل آدم‌های منجمد و خشک‌مغز است؛ باید در مقابل اینان که به قول خودشان ترمز و فرمان ماشین را کنده‌اند، ایستاد چون حقیقتاً کشور را نابود می‌کنند و مسؤولیت هم نمی‌پذیرند.
علاوه بر این من با عظمت‌طلبی، شرق‌پرستی، جنگ‌طلبی حاکمیتی و پادگانی‌ شدن هم مرزبندی دارم. همه اینها جزء به جزء ایران را هدف می‌گیرند و کشور را به قهقرا می‌برند». وی در ادامه در توضیح و تشریح مواضع اصلاح‌طلبان اظهار کرده است: «اما یک بحث جدی درباره اعلام مرزبندی وجود دارد. مادامی‌که نگذارند مرزبندی دوم (با خشک‌مغزی، عظمت‌طلبی، شرق‌پرستی، جنگ‌طلبی حاکمیتی و پادگانی‌ شدن) اتفاق بیفتد، مرزبندی اول بی‌فایده است. یعنی دست‌کم من چنین کاری نمی‌کنم. مگر نمی‌گویند وقتی زخم بود مگس می‌آید؟ پس اول باید زخم ترمیم شود بعد مگس‌پرانی کنند». 
همان‌طور که از اظهارات حجاریان به عنوان تئوریسین اصلاح‌طلبان مشخص است، این جریان خواسته‌های غربگرایانه خود از قبیل عدم همکاری راهبردی با کشورهای ضدغربی را در مقابل منافع ملی تعریف کرده و اعلام می‌کند تا زمانی که منافع اصلاح‌طلبان تامین نشود، آنها حاضر به مرزبندی با افراد و جریاناتی که تمامیت ارضی ایران را نشانه رفته‌اند، نخواهند بود. در طول سال‌های گذشته اصلاح‌طلبان همواره تلاش کرده‌اند کشور را به سمت زانو زدن در برابر غرب سوق دهند. تلاش 8 ساله این جریان در زمان دولت روحانی برای جلب رضایت آمریکا نیز مؤید این امر است. صحبت‌های حجاریان نشان می‌دهد اصلاح‌طلبان از همکاری گسترده ایران با کشورهای ضدغربی از جمله روسیه و چین عصبانی هستند. حجاریان در بخش دیگری از مصاحبه خود، آشوب‌طلبان را جامعه معترض خوانده و درباره نسبت اصلاح‌طلبان با اغتشاشگران، اظهار کرده است: «اصلاح‌طلبان یک موضع اخلاقی- سیاسی دارند و آن اینکه باید از جامعه دفاع کنند. اکنون جامعه معترض است و تعدادی کشته روی دستش مانده است. ما باید از اینها دفاع کنیم. اصلاح‌طلبان باید کنار مردم باشند». 
حجاریان در حالی کل جامعه ایران را معترض می‌خواند که در 50 روز اخیر مردم ایران بارها با حضور خود در خیابان‌ها، برائت خود از آشوب‌طلبان را اعلام کردند. البته انتظاری از حجاریان و دیگر اصلاح‌طلبان نیست. منافع این جریان ایجاب می‌کند با چشم‌پوشی از خواست قاطبه مردم ایران، با اراذل و اوباش آشوبگر همدردی کند. مواضع اخیر حجاریان را در حقیقت باید روشن‌ترین و صریح‌ترین اعتراف اصلاح‌طلبان در ارتباط با منافع ملی و مردمی ایران دانست. تئوریسین اصلاحات صریحا اعلام می‌کند تا زمانی که سیاست‌های مورد نظر این جریان تامین نشود، هیچ نیازی نمی‌بیند که با کشتار مردم به دست آشوبگران و تجزیه کشور مقابله کند. 
 
اصلاح‌طلبان لیاقت حضور در سیستم سیاسی کشور را ندارند
در هر کشور دنیا، بدیهی‌ترین شرط حضور یک جریان در سیستم و نظام سیاسی، التزام به ضروریاتی است که با منافع ملی گره خورده و فراتر از منافع حزبی و جناحی است. تعهد به امنیت، التزام به حفظ منافع ملی و مهم‌تر از همه مقابله با تجزیه و تکه‌تکه شدن یک کشور، از جمله این ضروریات بدیهی است. در ایران نیز هر جریانی بخواهد در حاکمیت حضور داشته باشد، باید به چنین مفاهیمی التزام داشته باشد اما عملکرد اصلاح‌طلبان نشان داده این جریان نه‌تنها تعهدی به این موارد ندارد که حتی به حمایت از گروهک‌ها و جریاناتی که رویای تجزیه ایران را در سر دارند هم می‌پردازد. چنانکه در ناامنی‌های اخیر نیز شاهد بودیم برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب با فعالیت خود هیزم به آتش فتنه می‌ریختند.
 

 


Page Generated in 0/0098 sec