من به جان عمهام، فیالفور آزادت کنم
با شرابِ سرخ کهنه، ای عمو شادت کنم
با همین دستان پر رعشه من از زیر پتو
زیر میزت میزنم جوری که بَربادت کنم
میکشم دستی به رویت تا شوی چون سوریه
میکَنم از ریشه، از نو باز بنیادت کنم
این رهایی را به سیبیلم قسم مشروط به
شورش آبان و دی، اسفند و خردادت کنم
این تفاهمنامه این هم دستِمن، کو دستِتو؟
در کجای نقشهای ایران که آبادت کنم؟