printlogo


کد خبر: 256180تاریخ: 1401/8/19 00:00
اندر احوالات شیخ شمعون فی‌التشت پر از تاید صهیون‌

در  کتب عهد عتیق نقل است که روزی مریدانِ شیخ شمعون‌ موشه را با وی کاری پیش آمد کرد.
در منزل بر وی بی‌اجازت وارد شدند، دیدند شیخ بر سر تشتی نشسته است و مشغول شست و شوی کیپا1ی خود و کهنه‌های طفل است. 
منکری گفت یا شیخ آن قسم حضرت موسی را باور نماییم یا تشت پر از کیپا را؟
شما را چه شده است که بامدادان در مجلس اورشلیم سخن از این می‌راندی که «دانش زنان تنها در خیاطی است» و شامگاهان این چنین کهنه‌شور شده‌اید؟ شیخ باز گفت منافقان همه  کهنه‌ کودک شستن بینند و هیچ مصاف ما با کودکان عرب نبینند. مریدان تا این سخن بشنیدند جملگی تالیت2 دریدند و گفتند نفرین موشه‌دایان بر وی باد.
شیخ رو به مریدان بازگفت از بهر چه آمده‌اید؟
مریدان بگفتند یا شیخ ما را خبر رسیده است که سازمان ملل  در محکومیت نژادپرستی صهیونیسم و آپارتاید قطعنامه 3379 را تصویب نموده است.
شیخ از فرط خشم چنان دست را بر آب لگن کوبید که جملگی مریدان کف مال شدند و هریک حبابی از بهر ثواب می‌ترکاندند. شیخ بازگفت: «ما را آپارتاید می‌نامند؟ به تاید تشت قسم از امروز تفیلا3ی صبح را با طهارت تفیلای شام به جای آورم و هیچ نخسبم تا آنکه سازمان ملل را ارض موعود کنم.»
منکری رد می‌شد و به طعنه گفت: «یا شیخ اجازتی بده تا سایر کرات را نیز ارض موعود نام نهیم.»
شیخ بازگفت: «صغارالناس طعنی زد و کبار الناس تدبیری کرد.»
سپس فتوا داد هر آنچه از اسباب و بنه و تجملات دارید، برگیرید و بانگ رحیل به کرات دیگر کنید و برتری نژاد خود را بر فرازمینی‌ها آشکار سازید، باشد که شیخ موشه‌دایان از شما راضی باشد.
گویند این واقعه در سنه 1975 اتفاق افتاد.
 
1- کیپا : کلاه یهودی          2- تالیت: شال یهودی
3- تِفیلا: نماز یهودی
 

Page Generated in 0/0062 sec