بازخوانی سخنان آیتالله شهید بهشتی درباره لزوم ارتباط و گفتوگوی چهره به چهره روحانیت با مردم بویژه نسل نوجوان و جوان
برادران عزیز روحانی در سراسر جمهوری اسلامی ایران و در خارج از سرزمین جمهوری اسلامی! آنها که الان همگام یا پیشگام و پیشتاز نهضتهای انقلابی در کشورهای اسلامی هستید و گاهگاهی به اینجا آمدهاید، بدانید وظیفه یک یک ما این است روی نسل جوان و نوجوان حساسیت همیشگیمان را داشته باشیم. دشمن درصدد شکار کردن اینهاست. دشمن درصدد گول زدن و فریب دادن اینهاست. دشمن میخواهد از دل پاک اینها سوءاستفاده کند. همین دیروز ۲ نفر دختر جوان در سن دانشآموزی یا دانشجویی در خانهها میرفتند سوالات را یک جوری مطرح میکردند که کیها نمیگذارند توی این مملکت کار شود و سوال را طوری هدایت میکردند که این سوال بیاید به طرف روحانیت و به طرف ماها. که اینها نمیگذارند توی این مملکت کار انجام بگیرد.
برادران روحانی! در یک جوی چنین که دشمن میخواهد با ایجاد این جوهای نامساعد و جوسازیها و سمپاشیها جلوی نقش سازنده روحانیت متعهد و مبارز را بگیرد، یک یک ما باید مواظب باشیم نسل نوجوان و جوان را به حساب آوریم بیش از آنچه به حساب میآوردیم، وقت صرف آنها کنیم. پریروز من در کمال گرفتاری بودم، آمدند گفتند در مدرسه مروی بچهها خواستهاند تو بیایی با آنها صحبت کنی. واقعا گرفتار بودم و کار داشتم، گفتم چون نزدیک است و وقت از نظر آمد و شد زیاد نمیبرد، چشم خواهم آمد. آنجا رفتم تا در میان این نوجوانان باشم با آنها سخن بگویم. به هر حال همهمان سعی کنیم با این نوجوانهای عزیز پیوند نزدیک داشته باشیم، کمی از آنها دور ماندن، کمی به حساسیت و ظرافت روح آنها کمتوجه بودن، آنها را در میدان و در صحنه و در دسترس شکار دشمن قرار میدهد. حیف است از این نیروهای عزیز و پاک پرتوان که دست دشمن بیفتند و این ما هستیم، این شما روحانیون مسؤول هستید که در این رابطه مسؤولیت سنگینی را بر عهده دارید. سخنی هم با شما نوجوانان و جوانانی که این کلام را میشنوید. ای عزیزان و امت اسلام، آگاه باشید بسیاری از ما از جمله خود من بهترین سالهای زندگیام را بیش از هر کس صرف شما کردیم و الان هم بیش از هر چیز دوست داریم در جمع شما باشیم و با شما به سخن بنشینیم و با شما همرزم و همتلاش نزدیک باشیم.
وای به روزی که علمای یک امتی درصدد برآیند طبق پسند مردم حرف بزنند! خواه این مردم، مرتجع کهنهپرست باشند، خواه مردم نوپرداز و نوپرست. وظیفه عالم گفتن «حق» است؛ خواه حق با کهنه جور درآید و خواه با نو. حق از آن کهنههایی است که هر چه کهنهتر میشود قیمتش بیشتر است.
روحانی در میان مردم مثل ماهی میماند و آب، روحانی با مردم و در مردم زنده است. بدون مردم و بعد از مردم نمیتواند رسالتش را ایفا کند. علاوه بر این روحانی در جامعه ما یک نقش دیگری را نیز خودبهخود بر عهده دارد و آن خدمت بیمنت به مردم است.