شروین طاهری: شاید آخرین چیزی که اروپاییها این روزها انتظار آن را داشتند، پیوستن قبرس شمالی به عنوان عضو ناظر در سازمان کشورهای ترک بود. بدین ترتیب همانطور که «فواد اوکتای» معاون رئیسجمهور ترکیه مدعی شد «زمان به رسمیت شناختن جمهوری ترک قبرس شمالی فرا رسیده است».
قبرس شمالی به بخش بالایی کوچکتر و ترکنشین جزیره قبرس به پایتختی نیکوزیای شمالی با مساحت 3355 کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 300 هزار نفر اطلاق میشود که در جریان جنگ دهه 1970 میلادی بین ترکها و یونانیهای جزیره، به اشغال نیروهای نظامی ترکیه درآمد و سال 1983 به عنوان یک جمهوری خودخوانده اعلام استقلال کرد.
البته جز آنکارا هیچ دولت دیگری این جمهوری خودخوانده را به رسمیت نشناخته و تا پیش از اینکه هفته گذشته در اجلاس سمرقند به عضویت شورای ترک درآید، تنها به عنوان ناظر در همایشهای سازمان همکاری اسلامی پذیرفته شده بود، هر چند اخیرا دولت اردوغان دوره افتاده تا برای به رسمیت شناخته شدن جمهوری قبرس شمالی، حمایت کشورهای دیگر بویژه کشورهای آسیایی ترکزبان و شرکای غربی آنکارا در ناتو را جلب کند. در عین حال نباید این تناقض اروپایی را از نظر دور داشت که زاییده شدن یک جمهوری جدید از بغل قبرس به عنوان یک کشور عضو اتحادیه اروپایی، هم نقشه صلح سازمان ملل در این جزیره را نقض میکند و هم قلمروی حوزه یورو را به چالش میکشد و یک تجزیه ناخواسته دیگر را پس از 5 جمهوری جنوب و شرق اوکراین روی دست رهبران پروژه ورشکسته اروپای متحد در بروکسل میگذارد. میتوان از همین حالا پیشبینی کرد جمهوری قبرس شمالی هم مثل همتایان اوکراینیاش یعنی کریمه، دونتسک، لوهانسک، زاپروژیا و خرسون پس از استقلال به برادر بزرگتر ملحق شود.
برای این مهم آنکارا قصد دارد حمایت کشورهایی مثل قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان و همچنین مجارستان را جلب کند. این آخری اگرچه کشوری در قلب اروپا و عضو اتحادیه است اما حضور «ویکتور اوربان» نخستوزیر بشدت حامی ارتباط با روسیهاش در اجلاس اخیر سازمان کشورهای ترک در سمرقند در کنار رجب طیب اردوغان و الهام علیاف تعجب همگان را برانگیخت. همراه شدن بوداپست به عنوان عضو ناظر با این سازمان، بر اساس نظریهای پانترکی است که قوم هون یا همان مجار را صاحب ریشههای آلتایی برمیشمرد. مساله اینجاست که همه این کشورها که قرار است با به رسمیت شناختن جمهوری قبرس شمالی برای غربیها شر درست کنند، متحدان سیاسی یا اقتصادی پوتین بویژه در غائله اخیر جنگ با اوکراین و در واقع با ناتو هستند؛ ناتویی که از این جمع ترکیه و مجارستان اعضای آن هستند.
این روند به منزله رفتار انتقامگونه دولت اردوغان در قبال اتحادیه اروپایی است که او را با نهایت تحقیر تمام سالها در حسرت عضویت یورو نگاه داشت. همچنین با برافروخته شدن آتش اختلافات مرزی گسترده میان مناطق ترک و یونانینشین شرق مدیترانه، چشمانداز ثبات در قلمروی شرقی اتحادیه اروپایی بهواسطه ایجاد یک دوقطبی بحرانی به چالش کشیده میشود. با در نظر گرفتن تصویر بزرگتر این غائله، درمییابیم داغتر شدن مناقشه ترکی-یونانی در شرق مدیترانه به نفع روسیه از یک سو و انگلیس و آمریکاست که هر 2 طرف به دنبال تضعیف اتحادیه اروپایی هستند.
قبرس شمالی اما تنها جمهوری ترکزبانی نیست که این روزها در قالب یک دولت اقماری زیر بلیت پروژه «محور تورانی» به آمریت لندن، واشنگتن و تلآویو و عاملیت آنکارا رفتهاند. متاسفانه جمهوری باکو که از نظر تاریخی و تا قبل از جدا شدن بر اثر عهدنامههای قجری ننگین 2 قرن پیش-گلستان و ترکمانچای–دنباله شمالی سرزمین ایرانی آذربایجان محسوب میشد، خودش را همقد مستعمره قبرسی ترکیه کرده است. آنچه امروز جمهوری اران خوانده میشود، یک پروژه مشترک انگلیسی-آمریکایی-اسرائیلی برای ایجاد بحران در قفقاز در چارچوب قطع طریق کریدوری است که محور همپیمانی 3 قدرت شرقی محسوب میشود.
عربدههای الهام علیاف، رئیس جمهوری باکو برای تحمیل طرح کذایی «دالان زنگزور» بهواسطه جنگافروزی در شمال ارس و دستدرازی به مرز تاریخی ارمنستان و ایران، نه باعث افتخار آذریها میشود و نه مایه آرامش آنها و همسایگان هزاران سالهشان، بلکه نشانه نوکری باند او برای کارفرمایان خارجی است. اینجا هم مثل ماجرای قبرس شمالی، اختلافافکنی قومی و مرزی با هدف پهن کردن چتر حکومت استعماری، دامن زده میشود.
موضوع اختلاف مرزی در مناطق آذری و ارمنینشین، بهانهای است که خناسان صهیونیست پشت سر پروژه پانترکیسم برای ایجاد 2 قطبی کاذب در یک منطقه راهبردی به منزله هاب ژئوپلیتیک مشترک ایران و روسیه و محور اتصال اوراسیا به اروپا به دست آوردهاند.
احمد کاظمی، کارشناس برجسته مسائل قفقاز هدف پروژه «دالان تورانی» در قفقاز جنوبی را یک برنامه غربی با اجرای باکو و آنکارا برای زیر فشار قرار دادن چین و تخلیه انرژی روسیه و ایران از طریق ایجاد یک محور افراطی پانترک از آناتولی تا اویغورستان برمیشمرد.
به عبارت دیگر با وجود برخورداری از تمدن درخشان مشترک ایرانی، آذری، تاتی و تالشی اهالی سرزمین شمال ارس، مافیای حاکم بر آنها قصد دارد این سرزمین را با مساحتی 23 برابر و جمعیتی 33 برابر جمهوری قبرس شمالی بندانگشتی، درست مثل آن، به مستعمره اقماری ترکیه و البته زمین جنگ نیابتی آنگلوصهیونیستها با رقبای اوراسیاییشان تبدیل کند.
هفته قبل که الهام، در پایان سفرهای دورهایاش از اجلاس سران عرب در الجزیره گرفته تا کمپ منافقین در آلبانی، با هدف بازارگرمی برای پروژه ناامنسازی مرزهای شمالی ایران، راهی اجلاس شورای کشورهای ترک در سمرقند و دیدار با اردوغان، یار گرمابه و گلستان پشت درهای بسته میشد، پیامی معنادار از سوی «آرزو نقیاف» قائم مقام خبرگزاری دولتی باکو و نماینده سوگلی علیاف در پارلمان مبنی بر گشایش قریبالوقوع سفارت این رژیم در فلسطین اشغالی صادر شد. نقیاف که در عین حال عضو گروه دوستی نمایندگان آذربایجانی-اسرائیلی است، در حرفهایش این رخداد شوم را نتیجه 3 دهه رابطه تنگاتنگ راهبردی باکو- تلآویو دانسته است.
به گزارش ترندنیوز، خبرگزاری رسمی رژیم باکو، 69 درصد تسلیحاتی که مافیای علیاف از سال 2016 تا آغاز جنگ دوم قرهباغ (2020) خریداری کرده، اسرائیلی بوده است. شبکه 7 اسرائیل نیز با انتشار این خبر، به گشایش سفارت یک کشور شیعه در بیتالمقدس کنایه
زد.
برای اینکه دریابیم چطور فرزند یک خانواده غیرآذری، بر طبل قومیتگرایی و جنگ علیه همسایگان خود میکوبد، باید به 3 دهه پیش بازگردیم و ریشههای شکلگیری مجدد مافیای تاریخی یهودیان کوهستانی( قفقازی) در باکو پس از فروپاشی شوروی از دل مناسبات وابستگان فاسد «کاگب» و شرکت نفتی انگلیسی «بیپی» متعلق به خاندان صهیونیست روچیلد را که بر منابع انرژی دریای کاسپین چمبره زده، واکاوی کنیم. قطعا اگر این مافیای کثیف مهرهای فاسد، فرومایه و فرمانبر مثل الهام علیاف را در جهت اجرای پروژه استعماریاش در قفقاز جنوبی پیدا نمیکرد، الهامی دیگر از قبرس میآورد.