گروه فرهنگ و هنر: «دینامیت» با 58 میلیارد تومان و «انفرادی» با 73 میلیارد تومان فروش؛ همین فروش خوب بود که باعث شد شورای اکران برای نجات گیشه از بحران کمبود مخاطب، به فکر نمایش اثری از سیدمسعود اطیابی باشد. اما آیا آنچه میخواهیم صرفا حضور مخاطب در سالن سینما و بالا رفتن تعداد بلیت فروختهشده است؟
به گزارش «وطنامروز»، سیدمسعود اطیابی قطعا جزو پرکارترین و محبوبترین فیلمسازان یک دهه اخیر است و این ادعا را تعدد فیلمهایش، آمار فروش و تعداد بیننده آنها در این سالها اثبات میکند اما جنس کمدیای که در «خروس جنگی» از اطیابی میدیدیم، با آنچه امروز در تازهترین فیلم اکران شدهاش یعنی «بخارست» میبینیم، از آسمان تا زمین تفاوت دارد. اطیابیای که سال 86 فیلمی ساخته بود که میتوانستیم با خیال راحت در کنار خانواده به تماشای آن بنشینیم و بخندیم، حالا برای خنداندن مخاطب دست به دامان کلیشههایی جنسی شده که از بس نخنما شدهاند، چندان خندهدار هم نیستند!
این نخستین بار نیست که اطیابی برای افزایش جذابیت آثارش به این دست کلیشهها رو میآورد. این رویه اندک اندک از «تگزاس» آغاز شد و در مابقی آثار این کارگردان تا به امروز، یعنی «دینامیت»، «انفرادی» و حالا «بخارست» ادامه یافته است. به هر حال چیزی که مشخص است اینکه دوران اوج سینمای اطیابی به پایان رسیده و او هر چند هنوز هم فعالیتهایی در این عرصه دارد اما نگاهش به یک نگاه تجاری و «بساز- بفروش» تغییر کرده است. این نگاه تجاری کارگردان را در عناصر متعددی میتوان مشاهده کرد.
بازیگران خوب، بازیگردان بد
کارهای اخیر سیدمسعود اطیابی از هر چه محروم باشد از چهرههای مشهور سینما بیبهره نیست؛ پژمان جمشیدی ستاره این روزهای سینما پای ثابت 3 فیلم اخیر اوست، سام درخشانی و ژاله صامتی در دوگانه «تگزاس» او را همراهی میکنند، احمد مهرانفر و نازنین بیاتی و محسن کیایی در «دینامیت» همبازی او هستند، رضا عطاران زوج او در «انفرادی» است و حسین یاری، امیرحسین آرمان و سیدهادی کاظمی هم در «بخارست» در کنار او ایفای نقش میکنند. این گزینش و چینش خوب بازیگران خود نشان از آن دارد که دست اطیابی از لحاظ استعدادهای خوب و درخشان بازیگری پر بوده است اما چیزی که مهم است این است که کارگردان چقدر توانسته از این ستارههای سینما، بازی خوب بگیرد. آنچه در «بخارست» میبینیم، بازیهایی تکراری و لوس و حتی گاه مبتذل و جلف است و به غیر از بازی ایمان صفا در این فیلم -که به آن هم نقدهایی وارد است- بازی خوب و حرفهای دیگری نمیبینیم. به نظر میرسد اعتقاد اطیابی در طول سالهای فعالیتش به این سمت و سو رفته که اصالت را به بازیگر میدهد، نه به بازی. خود اطیابی هم تلویحا این موضوع را تصدیق کرده است؛ آنجا که در «تگزاس2»، دیالوگی بین پژمان جمشیدی و سام درخشانی رد و بدل شد با این مضمون که «اگر بازیگر خارجی در فیلم داشته باشی، فیلمت میفروشد». این اعتقاد کارگردان در خود فیلم «تگزاس» هم مشهود است و با تماشای همان فیلم عینا میتوان این دیالوگ را درک کرد و پی برد این روزها بازیگر برای اطیابی مهمتر از بازی است. البته شما در جمله قبل، بازیگر را فرم بخوانید و بازی را محتوا.
صرفاً برای خندیدن!
قصه از قاچاق کالا شروع میشود؛ یکی از برادرها به زندان میافتد و اموال برادر زندانی را خانوادهاش به باد میدهند. همه این اتفاقات میافتد اما هنوز هم وارد سیر اصلی قصه فیلم «بخارست» نشدهایم و بعد از همه اینها تازه قرار است اتفاقاتی بیفتد که به ما بگوید محور اصلی داستان از چه قرار است. جالب اینجاست که هیچ یک از این اتفاقات ذرهای در خدمت قصه فیلم نیست، بلکه صرفا زوایدی است که آمده تا مخاطب را بخنداند.
از وجود این زواید که بگذریم، در «بخارست» با قصهای روبهرو هستیم که بیش از آنکه به وسیله روابط منطقی علّی و معلولی قوام یافته باشد، بر شانس و احتمالات و تصادف استوار است. بسیاری از اتفاقات فیلم را تنها با عنصر شانس میتوان توجیه کرد و تعدد این موارد، ضربه بزرگی بر پیکره پیرنگ داستان فیلم میزند. نخ تسبیحی که وقایع قصه «بخارست» را به هم متصل میکند به قدری نازک است و آنقدر اتفاقات فانتزی کنار هم ردیف شده که فقط و فقط با عبارت «این واقعیت نیست؛ فیلم است» میتوانیم خودمان را قانع کنیم!
زردها میفروشند
مسعود اطیابی بیش از آنکه در این سالها هوش هنری خود را تقویت کرده باشد، هوش اقتصادیاش خویش را تقویت کرده است. این فکر اقتصادی در فیلم «بخارست» به اوج رسیده و با فیلمی به غایت زرد مواجهیم؛ فیلمی که حتی شاید خود کارگردان یا نویسنده هم نداند پیامش چیست اما باب میل مخاطب ساخته شده تا بفروشد. این باب میل مخاطب ساختن را اطیابی بخوبی فرا گرفته و از همان تیتراژ ابتدایی فیلم گرفته تا تیتراژ انتهایی، موسیقی و المانهای پرزرق و برق گرافیکی، در عین تهی بودن از معنا و مفهوم خاص، توجه را از مخاطب گدایی میکند.
فیلم «بخارست» تا ساعت 16 دومین روز اکران خود، فروش بیش از 136 میلیون تومانی داشته و با توجه به تعطیلات آخر هفته که پیش رو داریم و تجربههای قبلی از آثار کمدی مشابه، انتظار میرود بازار گیشهها داغتر شود و سالنها مخاطب بیشتری به خود ببینند و عملیات نجاتی که شورای صنفی اکران برای سینما طراحی کرده موفقیتآمیز باشد اما باید مراقب باشیم که این سبک فیلمسازی تبدیل به یک رویه در سینمایمان نشود. مبادا این نگاه تجاری بر ژانر کمدی حاکم شود و سینمای ما را تا سالها از آثار کمدی فاخر محروم کند. این فیلمهای زرد شاید بتوانند مسکنی برای حال و روز امروز گیشه باشند ولی اهمیت نگاه فرهنگی به صنعت سینما نباید در این بین گم شود.