printlogo


کد خبر: 2567تاریخ: 1393/1/20 00:00
هشدار به ملت ایران!

دکترسعید زیباکلام*: وزیر امور خارجه ایران بلافاصله پس از انعقاد توافقنامه ژنو با شور و شعفی آشکار در میان خبرنگاران اظهار داشت حق غنی‌سازی هسته‌ای ایران به رسمیت شناخته شد. در ساعات اولیه همان روز، وزیر خارجه آمریکا در نشستی خبری و بدون اینکه سوالی از وی شده باشد، توضیح می‌دهد: «گام اول توافقنامه نمی‌گوید ایران حقی برای غنی‌سازی دارد. صرف‌نظر از اینکه چه تفسیری شود، حق غنی‌سازی در این سند وجود ندارد. هیچ حقی برای غنی‌سازی در هیچیک از چهارگوشه معاهده عدم گسترش وجود ندارد و این سند هم، چنین حقی را قائل نمی‌شود.» (24 نوامبر 2013). وزیر خارجه آمریکا، جان کری در همان روز و در مصاحبه‌ای تلویزیونی با برنامه «رودرروی ملت» شبکه سی‌بی‌اس آمریکا در پاسخ به سوال مارگات برنن که پرسید: «وزیر امور خارجه ایران پشت آن تریبون ایستاد و گفت این توافقنامه، تهدید به زور -زور نظامی- را از روی میز برمی‌دارد، آیا چنین است؟»، گفت: «نه! این سخن اصلا دقیق نیست. اما او همچنین گفته است آنها حقی برای غنی‌سازی دارند که آن نیز دقیق نیست.» (24 نوامبر 2013). وزیر امور خارجه ایران، دکتر محمدجواد ظریف در واکنش به این اظهارات، در نشست خبری دیگری اظهار می‌کند که در دو جای مختلف توافقنامه، حق غنی‌سازی قید شده است. یکبار در بخش دیباچه و بار دوم در بخش پایانی که درباره اجزای راه‌حل جامع است.
جورج استفانوپولوس از شبکه تلویزیونی‌ ای‌بی‌سی در مصاحبه اختصاصی خود از جان کری می‌پرسد: «به‌نظر می‌رسد اختلاف روشنی میان آمریکا و ایران بر سر اینکه آیا آنها حق غنی‌سازی اورانیوم دارند، وجود دارد. شما می‌گویید توافقنامه شامل شناسایی این حق نمی‌شود. وزیر امور خارجه ایران می‌گوید توافقنامه در دو جای جداگانه این حق را شامل می‌شود.» خبرنگار‌ ای‌بی‌سی سپس شفاف و روشن سوال می‌کند: «موضع آمریکا چیست؟ آیا آمریکا این حق را برای ایران می‌شناسد و احترام می‌گذارد؟ آری یا نه؟» (24 نوامبر 2013) و جان کری همچون خبرنگار، با قاطعیت و شفافیتی بسیار تحسین‌برانگیز می‌گوید «نه! هیچ حقی برای غنی‌سازی وجود ندارد. ما حقی برای غنی‌سازی را به رسمیت نمی‌شناسیم. در معاهده عدم گسترش(NPT)  واضح است. بسیار واضح است که هیچ حقی برای غنی‌سازی وجود ندارد.» سپس توضیحاتی درباره آنچه در توافقنامه آمده می‌دهد، توضیحاتی که در بخش دوم همین هشدار به تحلیل آن خواهیم پرداخت. وی پاسخ خود را با این جمله تمام می‌کند: «هیچ حقی وجود ندارد و هیچ حقی هم در این توافقنامه اعطا نشده است.» .
دکتر ظریف، وزیر امور خارجه ایران که به احتمال قوی متوجه اشتباه خود شده که حق غنی‌سازی در هیچ جای توافقنامه عنوان نشده، این بار متوسل به معاهده عدم گسترش می‌شود و ادعا می‌کند حق غنی‌سازی همه کشورها در معاهده به رسمیت شناخته شده و مهم نیست کشورهای دیگر بپذیرند یا نپذیرند.
جان کری در همین زمینه در جلسه استماع کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، یادآور می‌شود: «من پیش از این هم گفته‌ام که در معاهده عدم گسترش هیچ اشاره‌ای به حق غنی‌سازی نشده است. البته این حق رد هم نشده است. در واقع معاهده عدم گسترش درباره آن سکوت کرده است (10 دسامبر 2013).
اینک با توجه به مناقشات فوق بر سر موضوعی بسیاربسیار مبنایی و استراتژیک میان ایران و آمریکا چه می‌توان گفت؟ چگونه باید قضاوت کنیم؟ یک راه این است که به سخنان دکتر ظریف اعتماد کرده آنها را حجت قرار دهیم و سخنان دیگران را با توجه به آن مورد قضاوت قرار دهیم. راه دیگر این است که به سخنان جان کری اعتماد کرده آنها را مبنا قرار دهیم و سخنان مقامات ایرانی را با توجه به آن مورد قضاوت قرار دهیم. راه سوم این است که توافقنامه ژنو را مبنای داوری خود قرار دهیم و چنانچه نیازی به رجوع به معاهده عدم گسترش بود به آن نیز توجه کنیم.
چنانچه متن اصلی منتشره توافقنامه ژنو را مورد بررسی قرار دهیم نخستین نکته‌ای که با آن مواجه می‌شویم این است که هیچ ذکری از حق غنی‌سازی در هیچیک از 4 بخش توافقنامه ژنو نشده؛ نه در بخش دیباچه، نه در بخش اقدامات داوطلبانه ایران، نه در بخش اقدامات داوطلبانه 1+5 و نه در بخش چهارم یعنی اجزای گام نهایی راه‌حل جامع. متأسفانه ناگزیریم اذعان کنیم سخن دکتر ظریف در این باره خلاف واقع و سخن جان کری مطابق واقع است.
اما امکان دارد گفته شود بالاخره قول سوم دکتر ظریف که حق غنی‌سازی در معاهده عدم گسترش به رسمیت شناخته شده صحت دارد و هیچ اهمیتی هم ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد. در اینجا چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه اگر بنا بر استناد به معاهده عدم گسترش بود و این معاهده در این زمینه بسیار استراتژیک، هم فصل‌الخطاب بوده و هم حکم و داوری‌اش مورد قبول طرفین، دیگر چه نیازی به این همه رفت‌وآمد و این همه مذاکرات پیچیده و فوق‌تخصصی، آن هم محرمانه؟
دوم؛ آیا طرف مقابل می‌پذیرد حق غنی‌سازی به نحوی از این معاهده قابل اخذ و استنتاج است؟
نکته سوم درباره این سخن دکتر ظریف است که هیچ اهمیتی ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد. این موضع خارق‌العاده و حیرت‌انگیزی است زیرا مگر طرف مناقشه و منازعه ما ملائکه و اجنه هستند یا دولت‌های ساحل‌عاج و ولتای علیا؟ از قضا مهم‌ترین دولت در این ماجرا، دولت آمریکاست زیرا اولین و اصلی‌ترین دولتی که با تمام قوا در مقابل برنامه هسته‌ای ایران، با فاصله‌ای بسیار جلوتر از دیگران، به میدان آمده آمریکاست و در نتیجه، نظر و موضع آن، اهمیت تعیین‌کننده دارد. آمریکاست که با تمام قوا در عرصه تحریم بیشترین و بزرگ‌ترین تلاش‌ها را اعمال کرده است. برای یک لحظه هم نمی‌توان باور کرد وزیر امور خارجه ایران کمترین شک و شبهه‌ای در این زمینه داشته باشد و جایگاه دولت آمریکا را در این ماجرا به درستی ندیده و نفهمیده باشد. اگر این فهم و تلقی از نقش آمریکا را بتوان به وزیر امور خارجه ایران نسبت داد آنگاه موضع وی که هیچ اهمیتی ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد را باید چگونه فهم و ارزیابی کرد؟ خیلی ساده، وزیر خارجه ایران با این کار فقط صورت مساله را نه پاک، بلکه با مهارت و تردستی خیره‌کننده‌ای خط‌خطی می‌کند تا مساله درست و شفاف دیده و فهمیده نشود. فهمیده نشود که توافقنامه ژنو چگونه حقوق هسته‌ای ایران را نه اثبات که بر باد داده است.
چهارم اینکه، این چگونه مذاکراتی بوده و توافقنامه ژنو چگونه توافقنامه‌ای است که هنوز مرکب آن خشک نشده یکی از مبنایی و راهبردی‌ترین موضوعاتش در همان ساعات اولیه مورد مناقشه بنیانی قرار می‌گیرد؟ مگر ما انسان‌ها در مواقع و مواضع مختلف با هم مذاکره نمی‌کنیم تا به توافقی دست‌یازیم و اختلاف و مناقشه از میان برداشته شود؟
اجازه دهید همینجا شما را به نحو تکان‌دهنده‌ای شگفت‌زده کرده، بگویم حتی اگر به عوض دعوی خلاف واقع دکتر ظریف در دیباچه و بخش چهارم توافقنامه ژنو، نه ۲ بار که 4 بار حق غنی‌سازی ذکر و قید شده بود باز هم آمریکا و متحدان اروپایی‌اش بندهای دیگر را چنان با تدبیر و ظرافت طراحی و تدوین کرده‌اند که آن حق و حقوق هیچ اهمیتی پیدا نمی‌کرد! اما چرا؟
زیرا در دیباچه آمده است «این راه‌حل جامع شامل یک برنامه متقابلاً تعریف‌شده غنی‌سازی خواهد بود با محدویت‌های عملی و اقدامات شفاف‌ساز تا ماهیت صلح‌آمیز آن برنامه را تضمین کند.» این سخن در بخش چهارم توافقنامه، اجزای گام نهایی راه‌حل جامع، ذیل یک محور قدری بسط‌ یافته که نظر به محوریت آن، تماماً آن را نقل می‌کنیم؛ «گام نهایی راه‌حل جامع شامل برنامه غنی‌سازی متقابلا تعریف‌شده‌ای است با شاخص‌هایی متقابلاً‌ توافق‌شده که با نیازهای عملی سازگار باشد، برنامه‌ای با حدود توافق‌شده بر سر دامنه و سطح فعالیت‌های غنی‌سازی، ظرفیت و مکان انجام غنی‌سازی و ذخیره‌سازی اورانیوم غنی‌شده، برای دوره‌ای که باید مورد توافق قرارگیرد.» این محور که تقویم‌کننده یکی از مهم‌ترین ارکان گام نهایی است چه می‌گوید؟
خیلی ساده می‌گوید:
1- برنامه غنی‌سازی ایران باید با ما (آمریکا‌- اروپاییان) مورد مذاکره و متقابلا تعریف شود.
2- شاخص‌ها و ویژگی‌های برنامه غنی‌سازی ایران باید با ما (آمریکا‌- ‌اروپاییان) مذاکره شده و سپس متقابلا مورد توافق قرارگیرد.
3- این شاخص‌ها و ویژگی‌ها باید با نیازهای عملی ایران سازگار باشد، نیازهای عملی‌ای که به تبع باید با ما (آمریکا‌- اروپاییان) مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد.
4- برنامه غنی‌سازی‌ای که دامنه و سطح و ظرفیت فعالیت‌های غنی‌سازی آن باید با ما (آمریکا‌ـ ‌اروپاییان) مورد مذاکره و موافقت قرار گیرد.
5- نیز اینکه فعالیت‌های غنی‌سازی کجا انجام شود و اورانیوم غنی‌شده کجا ذخیره‌سازی شود باید با ما (آمریکا‌- ‌اروپاییان) مذاکره و موافقت شود.
6- بازه زمانی این فعالیت‌ها باید مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد.
آیا اینک روشن نیست که چرا حتی اگر شصت‌بار هم قید حق غنی‌سازی در توافقنامه ژنو آمده بود مطلقاً هیچ ارزش و اهمیتی نمی‌داشت؟
آیا اینک غل و زنجیرهای اسارت و ذلت بر سر و دوش و گردن برنامه هسته‌ای ایران دیده نمی‌شود؟
آیا دیده نمی‌شود که استقلال و حاکمیت ملی به منزله یکی از ۳ رکن بنیادین انقلاب اسلامی، در حال پوسیدگی و فروپاشی است؟
ملت عزتمند، غیور و مقاوم ایران! اینک این شما و این هم برنامه هسته‌ای کشورمان! این روزها که عموم ما هنوز در حال و هوای تعطیلات سال نو هستیم، مذاکرات گام نهایی به سرعت و البته همچون گام اول به صورت کاملاً محرمانه در حال انجام است. به‌نظر می‌رسد همان رویه‌هایی که منجر به توافقنامه ژنو شد این بار بسیار بنیانی‌تر و بنیان‌کن‌تر و با سرعت حیرت‌انگیزی منجر به توافقنامه وین یا همان گام نهایی خواهد شد. اگر از ماجرای توافقنامه‌ دردناک و مصیبت‌بار اول عبرت نگیریم و دست به اعتراض نزنیم زودازود شاهد فاجعه‌نامه‌ای بسیار دردناک‌تر و ویرانگرتر خواهیم شد. با این تفاوت که این بار عرصه‌های بسیار دیگر سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران تحت کنترل و قیمومیت آمریکا و متحدان اروپایی‌اش قرار خواهد گرفت. شاهد از غیب رسید! قطعنامه پارلمان اروپا را به دقت ببینید.
1- می‌بینید کار ما بدانجا کشیده که پارلمان اروپا برای ما شرایط همکاری و تعامل تعیین می‌کند؟
2- آیا می‌بینید پارلمان اروپایی از ما می‌خواهد با گشایش دفتر اتحادیه اروپا در ایران موافقت کنیم؟
3- آیا می‌بینید مهم‌ترین هدف چنین دفتری را بی‌کمترین ترس و واهمه‌ای اعلام می‌کند؛ تاثیرگذاری هر چه بیشتر در سیر تحولات فرهنگی و اجتماعی‌- ‌سیاسی به سمت فرهنگ و تمدن غربی.
4- آیا به راستی دیده نمی‌شود افرنگ و افرنگیان علنا و با تمام قشون در پشت دروازه‌های فرهنگ و دین و ایمان ما اردو زده، برای یورش طبالی و پایکوبی می‌کنند؟ آیا وقت آن نرسیده از خود بپرسیم مگر ظرف این شش‌ـ هفت ماه گذشته، افرنگیان از نمایندگان ایران سرافراز غیور مقاوم چه دیده و شنیده‌اند که این چنین گستاخ و بی‌پروا شده‌اند؟
اینک آیا در روز ملی هسته‌ای شایسته نیست که ملت غیور ایران بر سکوت و سرگرمی بسیاری با مسائل و منافع شخصی‌شان بشورد و اعتراض کند؟
اینک آیا بایسته نیست که ملت هوشیار و مراقب ایران به شیوه غیرملی همراهی و حمایت رسانه ملی از سیاست خارجی موجود اعتراض کند؟
آیا ملت عزتمند ایران بهنگام نمی‌بیند که به حرمت شهیدان هسته‌ای و شهادت‌ها و فداکاری‌های در راه استقلال وطن، از ائمه جمعه و جماعات بخواهد به پوشالین و نمادین‌شدن برنامه هسته‌ای ایران و سیاست‌های زمینه‌ساز اهانت به فرهنگ و ارزش‌های الهی و تضعیف‌کننده‌ استقلال و اقتدار ملی اعتراض کند؟
بارخدایا! تو امروز شاهد و شهید این هشدارها و این نهی از منکرات فراگیر و بنیانی باش و آن را مایه بیداری، بصیرت و خیزش ملت ایران قرار ده!
«وَ لْتَکُنْ منْکُمْ أُمَّه یَدْعُونَ إلَى الْخَیْر وَ یَأْمُرُونَ بالْمَعْرُوف وَ یَنْهَوْنَ عَن الْمُنْکَر وَ أُولئکَ هُمُ الْمُفْلحُونَ»
* عضو هیأت‌علمی دانشگاه تهران


Page Generated in 0/0066 sec