بخش مهمی از خشم امروز مردم در نتیجه بیعملیها و بدعملیها، تبخترها و اشرافیگریها، فسادها و بیاخلاقیهای کارگزاران دولت مورد حمایت اصلاحات است
جناب آقای خاتمی
سلام علیکم
سخنانی از شما درباره وقایع اخیر منتشر شد که نشان داد با اینکه شرایط کشور بسیار شفاف شده است، متاسفانه جنابعالی هنوز شیوه خود را اصلاح نکردهاید و همچنان به جای پاسخگویی به مردم و جبران خطاهای پیشین و ناامید کردن دشمن، فرار به جلو کرده و نظام را نصیحت میکنید! این در حالی است که رویکردهای جنابعالی باعث شده است جایگاهی نیز در بدنه اجتماعی مردم برای خودتان باقی نماند. به نظر میرسد به جای توصیه به نظام، پاسخگوی آنچه باشید که در تشکیل و حمایت از دولت آقای روحانی بر سر مردم آوردید و اگر ارادهای دارید که در این شرایط خاص دین خود را به نظام و مردم برآورده کنید، با مواضع شفاف دشمن را از خود ناامید کنید، شاید بتواند اشتباهات گذشته را جبران کند.
جناب آقای خاتمی
ما بیشتر از شما معتقد به «شنیدن» هستیم و قبل از شما بر ضرورت «تغییر» مخصوصا در عرصههای اقتصادی و رفتن به سمت «حکمرانی نو» سخن گفتیم اما چند فرق مهم با شما داریم؛ اول اینکه فرافکنی نمیکنیم و خود را نیز مخاطب «بایدها» میدانیم و در قبال مسؤولیتی که داریم پاسخگو هستیم و دوم اینکه حکمرانی نو، راهحل را در بازگشت به مکتب امام با ۲ رکن مردمباوری و خداباوری و در چارچوب مبانی و اصول انقلاب میداند اما حکمرانی خوب که در ادبیات علوم سیاسی مبتنی بر مبانی نئولیبرال تعریف شده است و شما به آن اشاره کردید، ادامه نگاه خودباختگی و غربزدگی است که نتیجهای جز ارتجاع مدرن ندارد. اجازه دهید کمی دقیقتر نکات ذکر شده را توضیح دهم:
همواره این نقد بر شما و جریان اصلاحات وارد بود که چرا جریان برانداز را از خود ناامید نمیکنید و همیشه بهگونهای رفتار میکنید که میخواهید یک پا در جریان معاند داشته باشید و از حمایت آنها در رسانه و انتخابات برخوردار باشید (شبیه انتخابات 88، 92 و 96) و یک پا در نظام که در قدرت نقش داشته باشید. این مساله در ماجرای اخیر هم دیده میشود، حتی با این اظهارنظر بسیار دیرهنگام به جای اینکه تکیه اصلی اظهارات شما موضعگیری علیه برانداز داعشمسلک باشد، شروع کردهاید نظام را نصیحت کردن. هنگامی که به وضوح رفتارهای ضدنظام، ایرانستیز و دینستیز و حتی ضدانسانی جریان برانداز را میبینید، چرا انگشت اتهام را به جای دشمن، سمت نظام گرفتهاید؟ مجدد تاکید میکنم که ما هم حتما معتقد به وجود اشکالاتی هستیم که دشمن روی آنها سوار شده است اما اگر کسی باور واقعی به تغییر از درون ساختارهای نظام داشته باشد، میداند در این مقطع باید بهگونهای موضع بگیرد تا مردم را به آینده امیدوار و دشمن را از خود عصبانی کند. جناب آقای خاتمی، متاسفانه کارنامه شما پر است از بیاعتمادسازی. به جای اینکه از فرصت شفاف شدن شرایط موجود استفاده کنید تا شاید بتوانید گذشته را کمی جبران کنید، بر طبل قبل کوبیدید و راهها را به جریان خود همچنان بسته نگه داشتید.
جناب آقای خاتمی
نکته مهمتری که اتفاق افتاده این است که نهتنها جایی برای اعتماد نظام نگذاشتهاید، بلکه زیر پای شما در بدنه مردم نیز کاملا خالی شده است و شما و جریان وابسته به شما دیگر سرمایه اجتماعی قابل اعتنایی ندارید. البته این مساله زمانی که شما برای انتخابات شورای شهر دستخط حمایت از لیست «جمهور» را دادید و مورد اجابت مردم قرار نگرفت، روشن شده بود اما هنوز عدهای برای جریان اصلاحات جایگاهی قائل بودند اما امروز به دلیل اینکه نخواستید با دشمن مرزبندی کنید، به جای تبدیل مخالف نظام به موافق، آنچه در عمل اتفاق افتاده است، تبدیل اصلاحطلبان به مخالف نظام است بهگونهای که صحبت شما اصلا مورد توجه حداقلی نیز قرار نگرفت. شما حاضر نشدید تکلیف خودتان را با براندازان و مخالفان نظام روشن کنید، امروز آنها تکلیف و مرزشان را با شما روشن کردهاند. از نظر آنها امروز یا شما باید رسمی مخالف نظام شوید یا دیگر هیچ هم حسابتان نمیکنند، مخصوصا آنکه نهتنها کسی از مخالفان را به موافق تبدیل نکردید، بلکه امروز میتوانید ببینید که عمده بدنه اصلاحطلبی به جریان برانداز پیوسته است و شما و جریان اصلاحات تنها ماندهاید. گرچه به نظر نمیرسد دیگر بتوانید چندان سرمایه اجتماعی برای جریان اصلاحات دست و پا کنید اما دلسوزانه پیشنهاد میکنم که امیدتان را از جریان معاند قطع کنید و در برابر آنها بهگونهای موضع بگیرید که آنها را از خود ناامید کنید، شاید اینگونه لطماتی که به نظام مقدس جمهوری اسلامی و مردم زدهاید، کمی جبران شود.
جناب آقای خاتمی
صادقانه بگویم که بیشتر از همه عصبانیت من از مظلومنمایی ناجوانمردانه شما علیه نظام مظلوم بود. راه ما که از ابتدا با جریان اصلاحات جدا بود اما بخشی از اصلاحطلبان تاکید زیادی به شما داشتند که به جای توجه به الیت اطرافتان که دنبال منافع اقتصادی و سیاسی شخصی خودشان هستند، به بدنه اجتماعی اصلاحطلبی اهمیت دهید اما شما چه کردید؟ منفعتطلبانه برای گرفتن پستهای جریان خود، آقای دکتر روحانی را که بهتر از هر کس از ناکارآمدیاش اطلاع داشتید، رئیسجمهور کردید و تا روز آخر هم از او حمایت کردید. شما امروز به جای زدن حرفهای روشنفکرانه و نصیحت کردن نظام باید پاسخگوی بلایی باشید که بر سر مردم و نظام آوردید. شما امروز از حال بد مردم صحبت میکنید در حالی که حداقل 24 سال زمام امور اجرایی کشور دست شما و همفکران شما بوده است و شما از مقصرترین افراد در حال و روز امروز مردم هستید. البته ما حرکت نظام را رو به جلو میدانیم و دشمنیهای امروز را نتیجه عکسالعمل اقتدار نظام و ناشی از قوت انقلاب میدانیم که بر روی اشکالات و اشتباهات ما سوار شده است اما کسی نمیتواند کتمان کند که دولت آقای روحانی که شما با «تکرار»تان باعث و بانیاش بودید، چه ضربهای بر ذهن و فکر این مردم مظلوم گذاشت و بخش مهمی از خشم امروز مردم در نتیجه بیعملیها و بدعملیها، تبخترها و اشرافیگریها، فسادها و بیاخلاقیهای کارگزاران آن دولت است. بنابراین شما اولین نفری هستید که باید در پیشگاه الهی پاسخگوی خشم و خشونت این روزها باشد.
جناب آقای خاتمی
درباره حکمرانی خوب صحبت کردید و اصولی را درباره آن مطرح کردید. گرچه برخی از این نکات ممکن است حرفهای حقی باشد اما حکمرانی خوب در ادبیات علوم سیاسی تعاریف روشنی دارد که برگرفته از مکتب نئولیبرالی است که تفاوت ماهوی با نگاه ما در حکمرانی نو دارد. اتفاقا همه تاکید ما در حکمرانی نو این است که بعد از دفاع مقدس ما باید مدلی که امام در همراه کردن مردم در عرصههای مختلف امنیت، دفاع مقدس و حرکتهای جهادی پیاده کرده بود را در نظام حکمرانی خود نیز پیاده میکردیم اما با روی کار آمدن دولت آقای هاشمی، نظام حکمرانی به ریل پیش از انقلاب بازگشت و این قابل اثبات است راهی که بر اساس همین نگاه مادیگرایانه نئولیبرال رفتهایم، ما را به اینجا رسانده است و برای تغییر صرفا باید از این مسیر دور شویم و باید به باور به سنتهای الهی و اعتقاد به مردمباوری، به عنوان 2 رکن اصلی مبانی مکتب امام بازگردیم. زمان توضیح بیشتر این نگاه نیست فقط باید روشن کنیم که حکمرانی نو بر اندیشه سیاسی امام و نظام سیاسی که این اندیشه سیاسی ساخته است باور دارد و ذیل آن بر نو شدن نظام حکمرانی و نه نظام جمهوری اسلامی سخن میگوید. در باور ما ممکن است همانطور که رهبر انقلاب گفتند زمانی به اصلاح قانون اساسی هم نیاز باشد اما در حکمرانی نو به هیچ وجه امروز چنین نیازی نیست و قانون اساسی جمهوری اسلامی چنان ظرفیتهای زیادی دارد که فقط باید نظام حکمرانی ذیل آن در حوزه حکمرانی فرهنگی، حکمرانی اقتصادی، حکمرانی سیاسی، حکمرانی اجتماعی و حکمرانی امنیتی با رویکرد مردمی کردن و باور به سنتهای الهی، نوسازی شود. حکمرانی نو یعنی حکمرانی مردمی با باور به سنتهای الهی که بین این حکمرانی مبتنی بر اندیشه سیاسی حضرت امام و حکمرانی خوب مبتنی بر تفکر نئولیبرالی، خندقی به اندازه باور به امام و خودباختگی در برابر غرب است. لطفا دنبال این نباشید که راه تغییر برای بازگشت به مکتب امام را استحاله و مصادره به مطلوب کنید.
جناب آقای خاتمی
در پایان دلسوزانه به شما توصیه میکنم فرافکنی را کنار گذاشته و حداقل در برابر دولت خود و دولتهای وابسته به جریان خود پاسخگو باشید و پیش از هر اظهارنظری، صریح و شفاف و به شکلی کاملا مصداقی از اغتشاشگران و داعشسازی نوین در اتفاقات صورت گرفته بهگونهای برائت بجویید تا هر تردیدی در مرزبندی بین شما با جریان برانداز روشن شود، شاید پنجرهای برای بازگشتتان به مردم و انقلاب بازگردد.
به امید موفقیت مردم ایران در همه عرصههای ملی و بینالمللی. والسلام
محمدسعید احدیان