روز یکشنبه اول شهر جمادیالثانی
امروز باید به هامبورگ برویم. قرار است جناب فردریش وزیر اعظم انرژی آلمان ما را به دیدار یکی از مشهورترین دانشمندان ببرد. به نزد جناب نوبل که رسیدیم حالت غریب نورانیت از چهرهشان هویدا بود. توضیح دادند به جهت “نوبل پرایز” جنابشان شهره مشرق و مغرب و ینگه دنیا هستند. ملتفت نورانیتشان شدیم.
به جناب فردریش گفتیم به جهت مصالحه و بخشش شهرهای هرات و خوارزم و خیوه و بلوچستان و سرخس و حصار پرایزی هم برای ما در نظر بگیرد، گفتند فعلا جناب اسکندرخان مقدونی و چنگیزخان مغول در اولویتند، انشاءالله تعالی عمر سلطان دراز باد و جایزهها برای وی پسانداز.
بسی لعنت عضدالملک مورخ فرستادیم که در قضیه اسکندر و چنگیز تاریخ را وارونه به ما گفت، پایمان به تهران برسد فلکش میکنیم.
از جناب فردریش پرسیدیم مخارج جایزه از کجا تامین میشود؟ ما که با این همه مصالحه و بخشش نصف ایران هنوز بدهکار صغیر و کبیریم. گفتند به سفارش والدهاش در کنار جایزه دادن اندکی مواد گرمازا هم اختراع میکند.
گفتیم پس شما چرا انقدر سگ لرز میزنید؟ گفتند گرمایشش مناسب طبع اروپاییان نیست. بیشتر به کار شرقیها میآید. گفتیم حالا نام این اختراع گرمازای طبعسنج چیست. پاسخ دادند دینامیت. گفتیم اعوذبالله من المیته الحاریه.
گویند اختراع دینامیت در سنه ۱۸۶۵ اتفاق افتاد.