محمد رشوند: بسان فنری که تا آخرین نقطه ممکن جمع شده بود و اگر همه جهان هم جمع میشدند، دیگر جایی برای فشار بیشتر وجود نداشت؛ این حکایت روحی - روانی ملیپوشان فوتبال ایران طی چند هفته اخیر بود؛ تا قبل از بازی با ولز.
وقتی ما با 6 گل مقابل انگلیس شکست خوردیم و سپس ژاپن و عربستان موفق به شکست آلمان و آرژانتین شدند، یک خودکمبینی عمومی سراغ همه ما آمد با تکرار دیوانهکننده این پرسش: پس چه بلایی بر سر بهترین تیم آسیا آمد؟
کارلوس کیروش، با تجربه بیش از 40 سال مربیگری در بالاترین سطح ممکن، پس از شکست اول تنها یک کار را تکرار کرد؛ بازگرداندن روحیه به بازیکنانی که روحیه خود را از دست داده بودند. قصه پیروزی ما مقابل ولز دقیقا از همان لحظهای شروع شد که داور در سوت پایان بازی ما با انگلیس دمید و کیروش همه بازیکنان را به کنار زمین فراخواند. حلقه اتحاد زدند و با صدای بلند برای آنها چنین نطق کرد: «نگاه همه ایران و جهان به شماست. من تکتک شما را میشناسم. من قابلیتهای شما را دیدهام. این بازی را فراموش کنید، چرا که حریف ما برای فتح جام آمده و تازه ماموریت ما قرار است از بازی دوم برابر ولز شروع شود. ما میخواهیم صعود کنیم و با برد مقابل ولز و آمریکا، این امر شدنی است». کیروش صدایش را بالاتر برد و گفت: «من شما را میشناسم و شما مرا. ما بازمیگردیم». هر کسی از حیث جسمی و حتی روحی به یک گوشهای پرتاب شده بود و سرمربی به آنها گفت: «4روز فرصت دارید خودتان را جمع کنید».
کیروش فشارهای سیاسی و خارج از مستطیل سبز را میشناسد، او میدانست چه فشار غیرمنصفانهای روی بازیکنانش هست. حتی آنهایی که قبل از بازی نخست، به هر دلیلی سرود را عوض لب، در قلب خواندند هم خودشان نمیدانستند تاوان چه چیزی را میدهند.
اما همانطور که ما امیدوار بودیم، همانگونه که کارلوس به همه قول داد، تیمملی ایران بازگشت؛ غرورانگیز و فاتح.
خبرنگار اعزامی «وطنامروز» در ورزشگاه محل بازی دیروز، واقعیت را بدون سانسور برای ما مخابره کرد. وقتی بازیکنان این بار سرود ملی را روی لب آوردند و معدود تماشاگران، اعتراضاتی را داشتند، حتی همانها، تکرار میکنیم تک تک آنها در طول 100 دقیقه با هر حمله تیمملی از جا برخاستند و با تشویقهای خود، به ملیپوشان روحیه دادند.
شاید خیلی از رسانههای همراه سیاسی و حتی غیرهمسو ترجیح دهند این موضوع را نادیده بگیرند اما چون ما دیدیم مینویسیم؛ دیروز در ورزشگاه احمد بن علی «غیرخودی» نداشتیم. شاید دل بعضیها به خاطر مسائل 2 ماه اخیر، کمی چرکین بود اما باور کنید این معجزه فوتبال و تیمملی بود که همه را با هم همصدا و همگام کرد. شروین طاهری، خبرنگار «وطنامروز» در ورزشگاه، برایمان نوشت: فضای این بازی هیچ شباهتی به نبرد با انگلیس نداشت. همه هواداران ایرانی که قسمت اعظم ورزشگاه را پوشش داده بودند، موتور محرکه تیمملی بودند. هرگاه سردار و مهدی از وسط زمین استارت میزدند، این ایرانیها بودند که با صدای بلند و تشویقشان، آدرنالین ملیپوشان را چند برابر میکردند.
کسی به بازیکن تیم ملیاش بیشرف نگفت. کسی به پسران ما که نماینده ایران در جامجهانی هستند، انگ زشت نزد. هر که به ورزشگاه آمده بود، دوست داشت بیشتر میهمان جامجهانی باشد و این مهم شدنی نبود و نیست جز با پیروزی مقابل ولز و آمریکا و در نهایت صعود از گروه. دیروز همه چیز فرق میکرد، اگرچه رقیبمان تیمملی پرمهره و مدعی کسب جام بسان انگلیس نبود اما هماهنگی خاص بین سکو و مستطیل سبز باعث شد بچهها این بار دچار شوک و تردید نشوند. آنها سرود صعود را در همین بازی بلند و یکصدا و با ۲ گل زیبا و دیرهنگام خواندند. کیروش برخلاف بازی نخست، اشتباهات تاکتیکیاش را اصلاح کرد. تغییرات جواب داد. تیر دروازه آنها را کبود کردیم. اما گویی خدایی که آن بالاست، این بار شخصا دخالت کرد. حق ما مساوی نبود، سهم ما حتی پیروزی یک بر صفر هم نبود. ما باید با ۲ گل و قاطعانه میبردیم و بردیم. این کمترین حق تیمی بود که 90 دقیقه بازی بهتری انجام داد. حتی همان دقایقی که توپ و زمین در اختیار ولز بود، ما بودیم که در ضدحملات و خلق موقعیت بهتر عمل میکردیم.
صدای توپهایی که به تیر چپ و راست دروازه ولز خورد آنقدر بلند بود که به بستهترین گوشها هم نفوذ کرد. این فوتبال است و خدای عادلش بالاخره یک جایی با تو تسویه میکند، حقت نباشد، به وقتش تقاصش را میدهی، سهمت باشد، شده دقایق 98 و 101 در جریان عادی بازی، ۲ گل برتری را میزنی.
دیروز مزد اتحاد را گرفتیم. نان یکصدایی را در تنور همدلی گرم کردیم و به همان چیزی رسیدیم که یک عمر انتظارش را میکشیدیم، پیروزی با تفاضل ۲ گل در یک بازی جام جهانی، آن هم در مصافی که انصافا سرتر و برتر بودیم و شانس و اقبال دخلی به دشتمان نداشت. ته تفرقه، انتهای خودزنی، پایان جنگ با همنوع و همزبان، همانی است که در بازی با انگلیس دیدیم.
اگرچه از حیث فنی مقابل هم قرار دادن قدرت ولز و انگلیس، قیاس معالفارق است اما اگر نمایش دیروز را روز اول تکرار میکردیم، نهایت یک شکست آبرومندانه نصیبمان میشد. شبیه همان باختهای قبل به پرتغال، مکزیک، اسپانیا و آرژانتین. در اینکه انگلیس پرمهرهتر است و از بعد فنی حقش برد مقابل ما بود، هیچ بحثی نیست. چرا که واقعیت فوتبال قابل کتمان نیست اما موضوع مهم، چگونه باختن است. چطور وا دادن است.کیروش وعده داد تجربه 40 سالهاش میگوید قادر به جمع کردن این تیم در عرض 4 روز است؛ به شرط آنکه همه با هم همصدا شوند؛ از سکو تا چمن و از تهران تا دوحه. دیروز چنین شد و ما میوه این اتحاد را چیدیم. فارغ از نتیجه بازی دیشب آمریکا و انگلیس که هنگام ارسال روزنامه به چاپخانه از نتیجه پایانیاش بیاطلاع بودیم، ما در بهترین حالت با شکست و مساوی آمریکا (مقابل انگلیس) با یک تساوی به دور دوم میرویم و اگر آمریکا دست به شاهکار بزند و انگلیس را ببرد، باز هم با یک برد قادر به صعودیم. پیشبینی دشوار است اما بعید است آن انگلیس که در روز نخست دیدیم، نتواند از سد آمریکا بگذرد. با این وجود، ما همانند 4 سال قبل باز هم شانس صعود داریم. باز هم سهشنبه 8 آذر میتواند «روز فوتبال» باشد. باز هم میشود همانند بار نخست که 25 سال پیش در این تاریخ با تساوی مقابل استرالیا توانستیم به جامجهانی 1998 فرانسه صعود کنیم و یک شگفتی بزرگ را رقم بزنیم، این بار هم قادریم برای نخستینبار در طول تاریخمان از گروه صعود کنیم. دفعه قبل طارمی تک به تک را نزد و شاید 8 آذر بزند.
ما توانش را داریم. شعار نمیدهیم، تیم ما از حیث فنی و حالا روحی، در بهترین وضعیت ممکن قرار دارد. شاید فاصله ما با دور دوم تنها و تنها یک امتیاز باشد، شاید هم یک برد که هر دو کاملا در دسترس است. این تیم دیروز مقابل ولز روی همه پیشفرضهای غلطی که هفته گذشته پس از شکست اول پیش آمد، خط قرمز کشید و حالا امید یک ایران به ساق پای این پسران است؛ همانهایی که بارها نشان دادند از این مردمند، چرا که چکیده توده به شمار میروند، فرزندان این آب و خاک هستند. از حالا تا 8 آذر ۳ روز سرنوشتساز را پیش رو داریم. به کیروش اعتماد کنیم. فضای اطراف تیم را همچنان گرم و پر انرژی نگه داریم.
اگر نتایج به گونهای رقم بخورد که تیمملی ایران به دور دوم جامجهانی 2022صعود کند، تردید نکنید تا ابد میگویند تیمملی فوتبال ایران دست به این کار مهم زد. آن روز نه کسی اتفاقات سیاسی را به یاد میآورد و نه خیلی از مسائلی که وجود دارد دست کم با فوتبال در اذهان میماند. آن روز همه میگویند تیمملی فوتبال ما در 8 آذر 1401 با عبور از آمریکا به مرحله دوم جامجهانی 2022 صعود کرد. این خاصیت فوتبال است که ورای همه اتفاقات سیاسی در حافظه تاریخی یک ملت میماند، چرا که خالقش همان ملت است.
محمد رشوند: بسان فنری که تا آخرین نقطه ممکن جمع شده بود و اگر همه جهان هم جمع میشدند، دیگر جایی برای فشار بیشتر وجود نداشت؛ این حکایت روحی - روانی ملیپوشان فوتبال ایران طی چند هفته اخیر بود؛ تا قبل از بازی با ولز.
وقتی ما با 6 گل مقابل انگلیس شکست خوردیم و سپس ژاپن و عربستان موفق به شکست آلمان و آرژانتین شدند، یک خودکمبینی عمومی سراغ همه ما آمد با تکرار دیوانهکننده این پرسش: پس چه بلایی بر سر بهترین تیم آسیا آمد؟
کارلوس کیروش، با تجربه بیش از 40 سال مربیگری در بالاترین سطح ممکن، پس از شکست اول تنها یک کار را تکرار کرد؛ بازگرداندن روحیه به بازیکنانی که روحیه خود را از دست داده بودند. قصه پیروزی ما مقابل ولز دقیقا از همان لحظهای شروع شد که داور در سوت پایان بازی ما با انگلیس دمید و کیروش همه بازیکنان را به کنار زمین فراخواند. حلقه اتحاد زدند و با صدای بلند برای آنها چنین نطق کرد: «نگاه همه ایران و جهان به شماست. من تکتک شما را میشناسم. من قابلیتهای شما را دیدهام. این بازی را فراموش کنید، چرا که حریف ما برای فتح جام آمده و تازه ماموریت ما قرار است از بازی دوم برابر ولز شروع شود. ما میخواهیم صعود کنیم و با برد مقابل ولز و آمریکا، این امر شدنی است». کیروش صدایش را بالاتر برد و گفت: «من شما را میشناسم و شما مرا. ما بازمیگردیم». هر کسی از حیث جسمی و حتی روحی به یک گوشهای پرتاب شده بود و سرمربی به آنها گفت: «4روز فرصت دارید خودتان را جمع کنید».
کیروش فشارهای سیاسی و خارج از مستطیل سبز را میشناسد، او میدانست چه فشار غیرمنصفانهای روی بازیکنانش هست. حتی آنهایی که قبل از بازی نخست، به هر دلیلی سرود را عوض لب، در قلب خواندند هم خودشان نمیدانستند تاوان چه چیزی را میدهند.
اما همانطور که ما امیدوار بودیم، همانگونه که کارلوس به همه قول داد، تیمملی ایران بازگشت؛ غرورانگیز و فاتح.
خبرنگار اعزامی «وطنامروز» در ورزشگاه محل بازی دیروز، واقعیت را بدون سانسور برای ما مخابره کرد. وقتی بازیکنان این بار سرود ملی را روی لب آوردند و معدود تماشاگران، اعتراضاتی را داشتند، حتی همانها، تکرار میکنیم تک تک آنها در طول 100 دقیقه با هر حمله تیمملی از جا برخاستند و با تشویقهای خود، به ملیپوشان روحیه دادند.
شاید خیلی از رسانههای همراه سیاسی و حتی غیرهمسو ترجیح دهند این موضوع را نادیده بگیرند اما چون ما دیدیم مینویسیم؛ دیروز در ورزشگاه احمد بن علی «غیرخودی» نداشتیم. شاید دل بعضیها به خاطر مسائل 2 ماه اخیر، کمی چرکین بود اما باور کنید این معجزه فوتبال و تیمملی بود که همه را با هم همصدا و همگام کرد. شروین طاهری، خبرنگار «وطنامروز» در ورزشگاه، برایمان نوشت: فضای این بازی هیچ شباهتی به نبرد با انگلیس نداشت. همه هواداران ایرانی که قسمت اعظم ورزشگاه را پوشش داده بودند، موتور محرکه تیمملی بودند. هرگاه سردار و مهدی از وسط زمین استارت میزدند، این ایرانیها بودند که با صدای بلند و تشویقشان، آدرنالین ملیپوشان را چند برابر میکردند.
کسی به بازیکن تیم ملیاش بیشرف نگفت. کسی به پسران ما که نماینده ایران در جامجهانی هستند، انگ زشت نزد. هر که به ورزشگاه آمده بود، دوست داشت بیشتر میهمان جامجهانی باشد و این مهم شدنی نبود و نیست جز با پیروزی مقابل ولز و آمریکا و در نهایت صعود از گروه. دیروز همه چیز فرق میکرد، اگرچه رقیبمان تیمملی پرمهره و مدعی کسب جام بسان انگلیس نبود اما هماهنگی خاص بین سکو و مستطیل سبز باعث شد بچهها این بار دچار شوک و تردید نشوند. آنها سرود صعود را در همین بازی بلند و یکصدا و با ۲ گل زیبا و دیرهنگام خواندند. کیروش برخلاف بازی نخست، اشتباهات تاکتیکیاش را اصلاح کرد. تغییرات جواب داد. تیر دروازه آنها را کبود کردیم. اما گویی خدایی که آن بالاست، این بار شخصا دخالت کرد. حق ما مساوی نبود، سهم ما حتی پیروزی یک بر صفر هم نبود. ما باید با ۲ گل و قاطعانه میبردیم و بردیم. این کمترین حق تیمی بود که 90 دقیقه بازی بهتری انجام داد. حتی همان دقایقی که توپ و زمین در اختیار ولز بود، ما بودیم که در ضدحملات و خلق موقعیت بهتر عمل میکردیم.
صدای توپهایی که به تیر چپ و راست دروازه ولز خورد آنقدر بلند بود که به بستهترین گوشها هم نفوذ کرد. این فوتبال است و خدای عادلش بالاخره یک جایی با تو تسویه میکند، حقت نباشد، به وقتش تقاصش را میدهی، سهمت باشد، شده دقایق 98 و 101 در جریان عادی بازی، ۲ گل برتری را میزنی.
دیروز مزد اتحاد را گرفتیم. نان یکصدایی را در تنور همدلی گرم کردیم و به همان چیزی رسیدیم که یک عمر انتظارش را میکشیدیم، پیروزی با تفاضل ۲ گل در یک بازی جام جهانی، آن هم در مصافی که انصافا سرتر و برتر بودیم و شانس و اقبال دخلی به دشتمان نداشت. ته تفرقه، انتهای خودزنی، پایان جنگ با همنوع و همزبان، همانی است که در بازی با انگلیس دیدیم.