ایرانِ از همیشه برایم عزیزتر
مفهوم توأم ادب و دانش و هنر
دردت به جان من، همه آرمان من
ای سینهات ستبر، ولو دشنه در کمر
ای سرزمین آرش و مأوای آرشام
در خاک تو نهفته بسی لؤلؤ و گهر
سر خم نکردهای و ستم هم نکردهای
چندانکه لاضِرار، همانقدر لاضرر
ای باورم، قسم به تو، باور نمیکنم
از دشمنت هر آنچه رسیده، مرا خبر
تا پرچم سه رنگ تو رقصد در آسمان
از خون خویش رقصکنان میکنم گذر
بنشستهای به قله عالم، پر از وقار
اینک برو به پیش، برو باز پیشتر
پیداست عاقبت چه شود سرنوشت رود
وقتی که سنگ و صخره و سد میرسد به سر
دیدم کلاه پیر فلک از سرش فتاد
وقتی فتاد سمت ثریا تو را گذر
دور از تو باد چشم حسودان تنگدل
آیینهای و سنگ مبادا که دور و بر...
این درد را بگو به که گوید فقط درخت
از شاخههای اوست همه هستی تبر...