تبیین سناریوی جنگ داخلی و تقویت گفتمان ملی میتواند به تضعیف جریانهای تروریستی و ویرانیطلبان منتهی شود
یونس مولایی: سوار شدن بر بستر اعتراض برای آغاز اغتشاشات و استفاده از اغتشاشات برای پیادهسازی عملیاتهای تروریستی در خیابانهای ایران؛ این احتمالا مختصرترین تعریفی است که میتوان از فضای چند هفته گذشته کشور ارائه کرد. فضایی که در روزهای نخست و به بهانه مرگ «مهسا امینی» شکل و شمایل اعتراضی و مطالبهگرانه داشت، به سرعت مسیر خیابان را انتخاب کرد و در نهایت از دل خیابان و محیطهای عمومی همچون بازار، دانشگاه و... شرایط برای وارد کردن ضربه امنیتی به کشور هموار شد. با این نگاه هر روز ظن برنامهریزی دشمنان برای امنیتی کردن فضای کشور در سایه نارضایتیها بیش از پیش به یقین نزدیک میشود. در این فضا یافتن پاسخی به این پرسش که چگونه میتوان آرامش و عقلانیت را به فضای عمومی بازگرداند، از کلیدیترین موضوعات سیاسی کشور به حساب میآید.
به گزارش «وطنامروز»، ایران 70 روز پرالتهاب را سپری کرد؛ هفتههایی که روز به روز آن را میتوان حامل صحنههایی تلخ و عبرتآموز برای شناخت سناریوهای خونین دشمن دانست. تحمیل جنگ داخلی به ایران و فروپاشی سامان سیاسی و اجتماعی ایران نقشه کلانی بوده که دشمنان در سالهای اخیر به شکل جدی آن را دنبال کردهاند. در چنین مقیاسی، نارضایتیهای انباشت شده در سالهای اخیر و فضایی که حول مرگ مهسا امینی شکل گرفت، فرصتی درخور برای پیگیری این پروژه به حساب میآمد. بازخوانی همه آنچه در 70 روز گذشته بر ایران گذشته و کنکاش در لایههای مختلف امنیتی، اجتماعی و روانی این حوادث مجالی بیش از یک گزارش را میطلبد. با این حال نگاه موردی به فضایی که در هفتههای اخیر و با غالب شدن جنبه تروریستی بر اغتشاشات پی گرفته شد تا حد زیادی میتواند برای فهم فضای موجود لازم و ضروری باشد.
* فراخوان اعتصاب، اسم رمز ترور
همزمان با کاهش محسوس تجمعات خیابانی در هفتههای گذشته و تردید جدی نسبت به مسیر در پیش گرفته شده از سوی جریان آشوب، این جریان تمرکزش را بر روشن نگاه داشتن آتش اغتشاشات به بهانه مناسبتهای مختلف معطوف کرد. سالگرد حوادث آبان 98 نزدیکترین زمان و در عین حال مهمترین مناسبتی بود که این امکان را برای ضدانقلاب فراهم میکرد. کمپین ضدانقلاب اما این بار به جای در میدان آمدن، برای نیامدن به حوزه عمومی تمرکز داشت. تاکید بر اعتصاب 3 روزه و بسته نگه داشتن مغازهها این امکان را میداد تا اگر بخشی از بدنه آشوبگران حاضر به حضور در میدان نیست، با غیبت خود چراغ اغتشاش را روشن نگه دارد. با این حال نقشه ضدانقلاب حتی در پوشش عمل غیرخشونتآمیز اعتصاب هم ماهیتی خشن و خونین داشت. از حمله لفظی به اکثریت جامعهای که تمایل به همراهی با این اعتصاب را نداشتند تا حضور در بازار، تهدید بازاریان و حمله به مغازههایی که به اعتصاب نپیوسته بودند. شکست اعتصاب با فراخوان، آشوبگران را به این جمعبندی رساند تا با ایجاد فضای رعب و وحشت در بازارها و دیگر میادین و حوزههای عمومی یک اعتصاب اجباری را ولو به شکل محدود ایجاد کنند؛ اعتصابی که قرار بود در رسانههای فارسیزبان خارج از کشور پوشش پیدا کند و «تصویر» همراهی عمومی با اغتشاشگران را ایجاد کند. در این فضا سلبریتیها و چهرههای مرجع جریان آشوب نیز با تمام قدرت در صحنه حاضر شدند تا اگر در به میدان آوردن جمعیت انبوه ناکام ماندهاند، با تعطیل کردن کسب و کار عمومی، جلوهای از همراهی مردمی را با خود ثبت کنند.
شروع تاریخ 3 روزهای که قرار اعتصاب را بر آن گذاشته بودند اما با تروریستیترین عمل ممکن از سوی آشوبگران پی گرفته شد. حادثه تروریستی ایذه و اصفهان و به شهادت رساندن مدافعان امنیت در مشهد، سنندج، بوکان و شیراز تنها حامل یک پیام بود؛ جریان آشوبی که از 2 ماه پیش وارد خیابان شده بود و فضای روانی جامعه را برای برخورد رادیکال با قوای امنیتی آماده کرده بود، از برگ تروریسم برای رساندن کشور به جنگ داخلی رونمایی کرد؛ سیری که مشابه آن را در ابتدای انقلاب سازمان منافقین طی کرده بود و از خرداد60 با تعریف خود به عنوان نیرویی برانداز وارد فاز مسلحانه و ترورهای هدفمند و کور شده بود.
ترورهای کور در کنار ناامن کردن فضا برای اشخاص و اصنافی که با حرکتهایی همچون اعتصابهای تحمیلی و... همراهی نکردهاند، هدفی جز تکثیر ناامنی و ترویج خشونت ندارد.
* از نرمالیزه کردن ترور تا تروریسم وابسته آن
به موازات شروع عملیاتهای تروریستی در سراسر کشور، خط رسانهای جریان ضدانقلاب در ۲ سطح به دنبال تقویت و تثبیت ترور به عنوان یک گزینه مشروع در افکار عمومی میگشت. در نخستین سطح تلاش میشد درباره اصل وجود تروریسم تشکیک وارد شود؛ تشکیکی که با اینهمانی میان مدافعان امنیت و تروریستها باعث افزون شدن خشم عمومی میشد. واقعه حمله به شاهچراغ در چنین فضایی پیگیری شد و البته با روشن شدن اصل ماجرا و انتشار اسناد و ادلهای که دال بر عاملیت داعش بود، بیاعتباری روایت ضدانقلاب برملا شد. با این حال پس از ایجاد تشکیک در اصل وجود تروریسم حاضر در پوشش اعتراض، خط بعدی رسانههای ضدانقلاب مشروعیتبخشی به این تروریسم با گنجاندن آنها در جایگاه قربانی و دادگر بود؛ آنچنان که در هفتههای گذشته استانهای غربی کشورمان شاهد به میدان آمدن تروریستهای مسلحی است که از سوی چهرههای مرجع اغتشاشگران به عنوان قهرمان بازنمایی میشوند.
حوادثی همچون حملات تروریستی اصفهان و مشهد، بیهیچ شک و شبههای نشاندهنده ورود به فاز تروریستی و مسلحانه در سطح خیابانهای شهر بود. در این میان اعلام موضع «جان بولتون» درباره مسلح کردن ضدانقلاب ایران و حمایت «نفتالی بنت» نخستوزیر اسبق رژیم صهیونیستی از اغتشاشگران در کنار حمایت دیگر رهبران کشورهای غربی، نشان از یک سناریوی برونمرزی برای کشاندن ایران به یک باتلاق امنیتی و جنگ داخلی داشت.
* توافق ملی علیه جنگ داخلی
با روشنتر شدن فضای کلی اغتشاشات و سناریوی ضدانقلاب برای فروپاشی سامان اجتماعی - سیاسی ایران با دومینویی که از اعتراض شروع و به تروریسم ختم میشد، نیاز کشور به یک توافق ملی برای مرزبندی با توطئه خارجی بیش از پیش عیان شد. زنده کردن جایگاه مراجع سیاسی اصیل و میدان دادن به عقلای سیاسی، باطلالسحر این خشونتگرایی کور است، تا جایی که خردستیزی تبدیل به یکی از مولفههای جدی جریان آشوب و ویرانیطلب شده است. «وطنامروز» پیش از این در گزارشی با عنوان «احیای مراجع سیاسی، شرط عقلانیت» به اهمیت این موضوع پرداخته و نوشته بود: «رسانه ملی باید طلایهدار عقلانی کردن فضای گفتوگو در جامعه و طرح ایدههای اصیل و ملی برای تغییر دادن فضایی باشد که هم ضدگفتوگو و هم عقلانیتستیز است. میدان دادن به چهرههای معتبری که برای جامعه چشمانداز ترسیم میکنند، محدود به چهرههای سیاسی نمیشود و باید بازگشت حاشیهنشینانی که در دوره طرد شدن نیز منافع و مصالح ملی را سرلوحه گفتار و رفتار خود قرار دادهاند، امکانپذیر شود. شرط دیگر برای تقویت این مراجع ایستادن مقابل تصمیم غلط نهادها و جریانهایی است که تضعیف مراجع و بیاعتبار شدن چهرههای اصیل را به عنوان یک هدف برای خود تعریف کردهاند؛ مسالهای که باید فراتر از ساختارهای رسانهای در نهادهای بالادستی و ذینفوذ به دنبال رد آن گشت. واقعیت آن است که بیاعتبار شدن مراجع معتبر سیاسی تنها به بدمرجعی و میداندار شدن چهرههایی انجامیده است که فاقد هر گونه تعهد و تخصص سیاسی هستند».
ترمیم هندسه سیاسی کشور با میدانداری مراجعی که نمود عقلانیت و مخالفت با خشونت و رادیکالیسم هستند، میتواند به تضعیف فضای ایجادشده در بحران اخیر کمک کند.
* تکثر بستر اعتراض و بیاعتباری خشونت
پذیرش توأمان چند واقعیت میتواند به مهار نقشه تروریسم و گسترش خشونت کمک جدی کند:
۱- کسر بزرگی از جمعیت ایران که به اغتشاشات نپیوستهاند، جزو معترضان بالقوه هستند؛ طبقه خاموشی که به دنبال بهبود وضعیت اقتصادی و... است. طبقهای که در عین معترض بودن با جریان ویرانیطلب همراهی نکرده است. عمده تمرکز آشوبگران همراه کردن این طیف با خود یا حداقل ایجاد همدلی میان آنها با رفتارهای تروریستی است. پاشنه آشیل امنیت کشور این بخش بزرگ است.
۲- نهادهای حاکمیتی و در رأس آنها دولت باید برای بیاعتبار کردن گزینه خشونت، درهای گفتوگو و حتی اعتراض را در بسترهای جدیدی باز کند. گفتوگو با اصناف و چهرهها و تریبون دادن به آنها میتواند بخش بزرگی از این طبقه معترض خاموش را از همراه شدن با موج ویرانیطلب منصرف و امیدوار به تغییرات کند.
۳- هر چه ابزارها و بستر اعتراض متکثرتر شود، امکان یکدستی بین معترضان با ویرانیطلبان سلب میشود. به همین خاطر پذیرش اصل اعتراض و جهتبخشی به آن باعث میشود گستره غالبی از معترضان، خود در برابر خط آشوب ایستادگی کنند.
***
کشف ۳ هزار قبضه سلاح جنگی در لرستان
گروه سیاسی: فرمانده انتظامی استان لرستان گفت: ۳ هزار و ۱۰۹ قبضه سلاح غیرمجاز در استان کشف و در این ارتباط در ۳ ماه گذشته اعضای ۱۵ باند شامل ۲۶ مرد و ۲ زن دستگیر شدهاند.
به گزارش تسنیم، سردار یحیی الهی در جمع خبرنگاران با بیان اینکه یکی از معضلاتی که در سطح استان داشتیم و فرماندهی انتظامی به جد این معضل را مورد پیگیری قرار داد، وجود سلاح در بین مردم و استفاده غیرمجاز از آن بود، اظهار داشت: تیراندازیهای شبانه، نارضایتیهایی را برای افراد جامعه ایجاد کرده بود و شاهد درگیریها و نزاعهای منجر به قتل بودیم. وی با اشاره به عرف و رسومات لرستان که از گذشته به یادگار مانده و تیراندازی در مراسم عروسی افزود: این امر در بسیاری مواقع عواقب ناگواری را برای خانوادهها در بر داشت. سردار الهی با اشاره به اغتشاشات اخیر عنوان کرد: یکی از حربههایی که دشمن در این اغتشاشات به کار میگرفت، پروژه کشتهسازی بود، لذا فرماندهی انتظامی استان با به کارگیری تمام توان خود وارد موضوع سلاحهای غیرمجاز شد و اقدامات خوبی نیز در این زمینه انجام شد. فرمانده انتظامی لرستان تصریح کرد: از ابتدای سال تاکنون 3 هزار و 109 قبضه انواع سلاح در استان کشف شده که در طول مدت و سنوات گذشته در استان بیسابقه بوده که تعداد 650 قبضه از آنها سلاح جنگی، 2 هزار و 456 قبضه کلت کمری و تعدادی نیز اسلحه شورشی و شکاری بوده است. وی با اشاره به اینکه 27 درصد سلاحهای مکشوفه از نوع جنگی کلاشنیکف و کلت بوده است، ادامه داد: این سلاحها بسیار کشنده هستند که متاسفانه در سطح استان مورد استفاده قرار میگرفت.
سردار الهی با اشاره به کشف 24 هزار و 600 عدد انواع فشنگ جنگی و ساچمهزنی و شورشی تصریح کرد: در طول 3 ماهه ناآرامیهای اخیر استان هم که مواردی از استفاده از سلاح در دست اغتشاشگران مشاهده میشد، بیشترین نوع کشفیات را نسبت به سنوات گذشته داشتیم که در این راستا 900 قبضه سلاح از اغتشاشگران گرفتیم. وی با بیان اینکه از 15 باند دستگیر شده در این ۳ ماه تعداد 26 نفر از آنها مرد و 2 نفر هم زن بودهاند، عنوان کرد: همچنین کیسهای واردکننده سلاح از شرق کشور و شمال غرب و غرب کشور و جنوب داشتیم که با رصد اطلاعاتی، آنها را شناسایی و منهدم کردیم و از آنها نزدیک به 700 قبضه سلاحهای جنگی و شورشی خیابانی کشف شد که قصد داشتند در خیابانها علیه مردم و دستگاههای امنیتی به کار ببرند.
فرمانده انتظامی لرستان با قدردانی از همراهی خوب مردم افزود: در مجموع بالای 1200 نفر دستگیری متهم داشتیم که 20 دستگاه خودرو نیز متوقف شده است که بیشتر از شمال و شمال غرب وارد استان شده و دستگیر و ضبط شدهاند. سردار الهی گفت: در خارج از استان بویژه در استانهای شمال غرب و غرب کشور مواردی از همدستی افراد خارجی با فروشندگان و واردکنندگان سلاحهای غیرمجاز مشاهده میشد که شناسایی شدند و بسیاری از موارد نیز در آذربایجان، کردستان و محورهای مواصلاتی خوزستان مورد شناسایی و ضربه قرار گرفتند.