گروه فرهنگ و هنر: کتاب «شاهین برآفتاب» سرگذشتنامه آموزگار بسیجی غلامعلی پیچک از فرماندهان عالی جنگ در جبهههای غرب کشور، سیزدهمین کتاب مجموعه بیستوهفت در 27 انتشارات 27 بعثت است که توسط گلعلی بابایی در 21 فصل به همراه اسناد و مدارک به نگارش درآمده است. غلامعلی پیچک سال 1338 در منطقه شرق تهران به دنیا آمد. در 16 سالگی با بهترین معدل، موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. همان سال با حضور در کنکور سراسری و قبولی رشته انرژی اتمی وارد دانشگاه شد. در دانشگاه به خاطر کسب امتیاز بالا، بورس تحصیل در خارج از کشور به وی تعلق گرفت اما از پذیرفتن این پیشنهاد سر باز زد و تحصیل در داخل کشور را به خارج از ایران ترجیح داد. حضور در محیط دانشگاه و آشنایی با تعدادی از دانشجویان مسلمان و مبارز، به غلامعلی این فرصت را داد تا جدیتر از گذشته وارد جریانهای سیاسی شود و با رژیم شاه مبارزه کند.
پیچک پس از پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران و همزمان با هجوم گروههای ضد انقلاب به شهرهای کردستان و آذربایجان غربی جهت کمک به مردمان مظلوم آن دیار به کردستان اعزام شد. لیاقت و شجاعتش در درگیریهای کردستان به فرماندهان وقت این اطمینان را داد که مسؤولیتهای مهمتری را به غلامعلی واگذار کنند. این فرمانده شجاع سرانجام سحرگاه روز بیستم آذر۱۳۶۰ طی عملیات مطلعالفجر روی ارتفاعات «برآفتاب» در شرایطی که با نیروهای دشمن تن به تن درگیر شده بود، بر اثر اصابت گلوله به گلو و سینهاش به شهادت رسید.
گلعلی بابایی، نویسنده کتاب «شاهین برآفتاب» در گفتوگو با «وطنامروز»، درباره دلایل پرداختن به زندگی شهید غلامعلی پیچک گفته است: غلامعلی پیچک در اصل یک معلم بود که با انقلاب امام خمینی(ره) همراه شد و بعد از پیروزی انقلاب به محض شروع درگیریهای کردستان برای مقابله با ضدانقلابیون به آن دیار رفت و پاییز سال ۵۹ و به محض شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، فرماندهی جبهه غرب کشور را برعهده گرفت. از آنجا که زندگی شهید پیچک در جایگاه یک آموزگار با اخلاص و فرماندهی مقتدر و صاحب سبک فراز و فرودهای متنوعی داشته است، لذا از همان اوایل شروع کار نویسندگی، نوشتن درباره این شهید از دغدغههای مهم بنده بود. تا اینکه سال ۱۳۹۶ بعد از یک سال کار مداوم و انجام پژوهشهای دقیق موفق شدم این وظیفه را به سرانجام برسانم.
گلعلی بابایی در ادامه بیان کرد: پیامی که کتاب «شاهین برآفتاب» به مخاطب میدهد این است که یک جوان در تراز انقلاب اسلامی چگونه در بستر حوادث ناشی از انقلاب به بالاترین درجه از رشد معنوی، سیاسی و نظامی میرسد به گونهای که به رغم جوان بودن، فرماندهی تعداد کثیری از نیروها را در شرایط بحرانی جنگ و آشوبهای کردستان بر عهده میگیرد.
نویسنده کتاب «شاهین برآفتاب» پیرامون نحوه نگارش و جمعآوری اطلاعات این کتاب گفت: از آنجا که این کتاب، یک اثر کاملاً مستند و متکی به روایت راویان متعدد است، لذا جمعآوریهای مربوط از طریق انجام مصاحبه با خانواده، دوستان و همرزمان شهید انجام شده است.
بابایی همچنین گفت: «شاهین برآفتاب» از زاویه دید سوم شخص در جایگاه دانای کل، نوشتهشده که در فرازهای مختلف زندگی شهید از روایت افراد مرتبط نیز استفاده شده است.
نویسنده کتاب پیرامون بخشهای جذاب کتاب «شاهین برآفتاب» گفت: اکثر فرازهای این کتاب به نظرم شیرین و جذاب است اما در بخش پایانی اثر چون یک اتفاق عجیبی رخ میدهد و به دلایلی غلامعلی پیچک از فرماندهی کنار گذاشته شده و در نهایت به عنوان یک نیروی عادی (بسیجی)، آن هم تنها یک هفته پس از ازدواج، وارد عملیات میشود و در غربت کامل به شهادت میرسد، بسیار حزنانگیز و تأثیرگذار است.
بابایی همچنین درباره انتخاب عنوان اثر به خوانندگان توصیه کرد حتماً نامه شهید در شروع فصل نخست کتاب را مطالعه کنند بویژه فراز پایانی آن را که میگوید: «... عجیب است؛ باز هم همان صدا، باز هم همان شبح را، در دل آسمان شنیدم و دیدم. از وزوایی پرسیدم: یعنی چیست؟ گفت: بومیهای اینجا میگویند هر روز نزدیک غروب، شاهینی از قله کوه برآفتاب بلند میشود، ۳ بار در دل آسمان چرخ میزند و بعد، ناغافل غیبش میزند. با رفتن او؛ شب از راه میرسد. به او گفتم: یعنی تو این را باور میکنی؟ گفت: اگر باورش نکرده بودم؛ صبح تا حالا اینقدر پاپیچ تو نمیشدم، که بگذاری به جای تو، امشب من به خط برآفتاب بزنم».