جلال آلاحمد، نامی است که نقشی متفاوت بر ادبیات معاصر ایران گذاشته است. فارغ از اینکه خود جلال به عنوان چهرهای چالشبرانگیز، فضای نقد و حتی اعتراض را پیرامون خود ایجاد کرده است، فعالیتهای ادبی نیز تحت تاثیر نام او وجههای متفاوت گرفتهاند. از آن جمله «جایزه جلال» است؛ جایزهای که سالانه در بخشهای مختلف برگزیدگانی دارد و همواره درباره این برگزیدگان حرف و حدیثهایی تمامنشدنی در رسانهها مطرح میشود. انتخابهای جایزه جلال گاه طوری هستند که در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران، «روشنفکری» نامیده میشود و گاه این انتخابها با عناوینی مانند «انقلابی» برجسته میشوند. آنچنان که سوال هر سالهای درباره جایزه جلال مطرح است و آن اینکه «مبنای انتخابها» چیست! و چرا بخشی از روشنفکران نسبت به خود جلال واکنشی منفی و معترضانه دارند اما به جایزهاش روی خوش نشان میدهند؟ تسنیم در گزارشی پیرامون جایزه جلال به گزاره قابل تأملی اشاره کرده است. این خبرگزاری در مطلبی با عنوان «بزرگترین بحران جایزه ادبی جلال چیست؟» نوشته است: «بررسی سیر تاریخی برگزاری جایزه جلال نشان میدهد جایزه جلال در ابتدای شکلگیری گرانترین و مهمترین جایزه ادبی کشور برای اهالی ادبیات به شمار میرفت اما نتوانست در ادامه مسیر به اهدافی که از آن انتظار میرفت دست پیدا کند. در دورههایی به دلیل میزان بالای جوایز، هیات داوران برای مبرا ماندن از انتقادات و قضاوتها ترجیح داد اثری را به عنوان اثر برگزیده اعلام نکند و در دورههایی بالعکس به جبران گذشته تلاش کرد حتما اثر برگزیده را معرفی کند، ولو اثری که شایستگی عنوان برترین کتاب داستانی سال را نداشته باشد. از سوی دیگر، مهمترین هدفی که از برگزاری چنین جایزهای میتوان انتظار داشت، تاثیرگذاری بر جریان ادبی کشور است؛ اتفاقی که به باور منتقدان و اهالی فرهنگ و ادبیات، جایزه جلال چندان در آن موفق نبوده است. از سوی دیگر جایزه تاثیر چندانی بر اثر برگزیده و نویسنده برگزیده نیز نداشته است، اینکه اثری برگزیده جایزه جلال شده باشد و پس از آن هم در فضای نقد ادبی به آن توجه شده باشد و هم با استقبال مخاطبان روبهرو شده باشد، چندان سابقه ندارد».
در ادامه این مطلب آمده است: «افزایش اعتبار جایزه جلال البته تنها به برگزاری آن منوط نمیشود، بخش مهمی از اعتبار جایزه به کتابهایی است که در آن ارزیابی میشوند. هیات داوران جایزه جلال بارها در سالهای گذشته بر ضعف ادبیات داستانی تاکید داشتهاند؛ کیفیت نامناسب رمانهای ایرانی، موضوعات تکراری و زرد، کپیبرداری از داستانهای ترجمه شده و فقدان اقلیم در رمانهای ایرانی به عنوان مهمترین زنگخطرهای ادبیات داستانی در بخش رمان است که داوران در سالهای گذشته از آن نام بردهاند».
تسنیم در پاسخ به این سوال که «آیا جایزه جلال تنها نام جلال را یدک میکشد؟» نوشت: جایزه جلال حالا پس از برگزاری 14 دوره، دیگر نباید خالی از تفکر جلال آلاحمد باشد، جایزه جلال نباید تنها نام جلال را یدک بکشد، بلکه باید معرفی استانداردهای رماننویسی ما باشد و سره را از ناسره باز کند، جایزه جلال نباید سمبلیک باشد، نباید عاری از محتوای فکری شخص جلال آلاحمد باشد. مرحوم سعید تشکری که داوری سیزدهمین دوره جلال را برعهده داشت، معتقد بود بزرگترین بحران جایزه جلال این است که با فقدان تفکر آلاحمد روبهرو است.