رها عبداللهی: ۳ ماه از آغاز غائله مهسا امینی و آشوبهای بعدش میگذرد. تلاش همهجانبه جبهه ضدانقلاب برای همراه کردن مردم و سراسری کردن آشوبها، هر بار به نحوی به در بسته خورد. تحریک دانشآموزان و دانشجویان برای بر هم زدن نظم مدارس و دانشگاهها به جایی نرسید. ۲ بار اعلام اعتصاب سراسری اجباری برای به تعطیلی کشاندن کسب و کار و زندگی مردم با بیمحلی آنان روبهرو شد. حتی آتش به پا کردن تروریستها در چند شهر و تلاش برای سوریهسازی در آنها با وجود حمایت لجستیکی آنور آبیها با تنبیه سرکردههایشان در کردستان عراق خیلی زود خاموش شد و فهمیدند در بازی با دم شیر غلط زیادی کردهاند. تنها چیزی که جریان آشوبها را در ظاهر زنده نگه داشته، واقعیت مجازی است! در خیابانهای شهرهای ایران مردم مشغول خرید شب یلدا هستند و در شبکههای معاند و فضای مجازی، آشوب و اغتشاش ادامه دارد(!) رسانههای پشتیبان ضدانقلاب، یعنی روزنامههای غربگرا هر روز با علم کردن یک موضوع سعی در دادن تنفس مصنوعی به آشوبها با ایجاد تنش در افکار عمومی دارند. یکی از این تلاشها گزارش چند روز پیش روزنامه اعتماد بود که در صفحه اول خود با تصویر اطلس جغرافیایی اعتراضات، ایرانی را به مخاطب نشان داد که جایجای آن سرخ از آشوبهاست. گزارش این روزنامه درباره یک پژوهش آماری بود که دادههایش بین میزان مشارکت مردم در 2 انتخابات گذشته و اعتراض در ۳ ماه اخیر رابطه مستقیمی توصیف میکرد. تحلیلگر این گزارش نوشته بود شهرهایی که در انتخابات مشارکت کمتری داشتند، در ۳ ماه گذشته بیشتر از سایر شهرها تجمعات اعتراضی برگزار کردند. اگر چه پذیرفتنی است کاهش مشارکت در انتخابات رابطه مستقیمی با نارضایتی داشته باشد اما نادیده گرفتن علل کاهش مشارکت از سویی و مطالبات مطرحشده از سوی اغتشاشگران و حامیانشان از سوی دیگر استدلال این گزارش را کاملا زیر سوال میبرد. این گزارش علل نارضایتی مردم که موجب کاهش مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ شد را صرفا سیاسی دانسته و سوگیرانه نقش ناکارآمدی و بیمسؤولیتی بیسابقه دولت روحانی در این نارضایتی را به کل نادیده میگیرد. نتیجهای که نویسنده میخواسته از سیاسی توصیف کردن کاهش مشارکت در انتخابات بگیرد، در سطور انتهایی گزارش عیان شده که تقلیل خشونتهای بیسابقه این ایام در حمله به مأموران حافظ امنیت و مردم عادی، تخریب اموال عمومی و دولتی و تهدید بازاریان، به یک اعتراض سیاسی است تا دست آخر نتیجه بگیرد سرکوب و اعدام برای مقابله با اعتراضی که از کاهش مشارکت در انتخابات خود را نشان داده، غلط و بیفایده است.
انگار نه انگار نظام ۲ ماه با آشوبگران مماشات کرد تا اندک مردم همراهشده با براندازان خشونتطلب صف خود را از آنان جدا سازند و آشوبگران هم هویت تجزیهطلبانه، ضدایران، ضدزن، ضدزندگی و ضدآزادی خود را آشکار ساختهاند و دیگر نمیتوان به آنان گفت یک معترض ساده!
یکی از مهمترین بخشهای این گزارش که میتوان رویش دست گذاشت، آنجاست که نویسنده روش جمعآوری اطلاعاتش در تقسیم ایران به «معترض/غیرمعترض» و ترسیم آن نقشه ایران خونآلود نقش بسته در صفحه اول روزنامه حامی فتنه اعتماد را بیان میکند. ملاک تقسیمبندی این گزارش، متنها و ویدئوهایی است که در توئیتر آمده. یعنی اگر در یک توئیت آمده باشد در فلان شهر تجمع اعتراضی برگزار شده، آن شهر به عنوان شهر معترض در نقشه رنگ قرمز میگیرد؛ به همین راحتی!
اصالت دادن به دادههای توئیتری در شرایطی که همه میدانند بسیاری از کاربران آن هویت غیرواقعی دارند یا ربات هستند و قابلیت پیگیری و راستیآزمایی ندارند، این پژوهش را در حد یک ادعای خالهزنکی پایین آورده. ولی وقتی این پژوهش بیارزش تبدیل به یک نقشه با تقسیمبندی ایران به معترض/ غیرمعترض میشود و با انتشار وسیع تلاش میکند باور سراسری بودن آشوبها را القا کند، آن هم در حالی که ۳ دوره دعوت به اعتصاب با شکست روبهرو شده و حمایت مردم را با خود نداشته، یک اقدام ضدامنیتی محسوب میشود.
قبلا هم روزنامه اعتماد اطلس جغرافیایی اعتراضات را منتشر کرده بود و بدون اینکه از جامعه علمی خجالت بکشد، مبنای دادههای خود را برای تقسیمبندی شهرها به معترض و غیرمعترض گزارشات یک کانال تلگرامی عنوان کرده بود!
اینکه غربگراها هر از گاهی با دادههای سرراهی، یک اطلس جغرافیایی اعتراضات رسم میکنند و هر بار رنگ آن را سرختر نمایش میدهند، تنها یک هدف میتواند داشته باشد؛ اینکه القا کنند ایران هر روز دارد به نقشه سراسر سرخی که در ابتدای غائله مهسا امینی با تصاویر نمادین پوسترهای دعوت به آشوب تخیل کرده بودند نزدیکتر میشود. چیزی که در واقعیت میدانیم حتی اندکی هم محقق نشده ولی آنان نیاز دارند به پیادهنظام سادهلوح داخلی و حامی خارجی تنفس مصنوعی بدهند و آنها را پای کار بر هم زدن آرامش ایران نگه دارند. جامعه دادهکاوی ایران قصد ندارد نسبت به این مدعیانی که اعتبار پژوهشهای آماری را مسخره کردهاند، واکنشی نشان دهد؟