در طول عمرت بودهای پرکار، دیوار!
روی تو گل کرده چقدر آثار، دیوار!
تو یار غار دوستان انقلابی
آن روزهای خوب را یاد آر، دیوار!
حرف سفیر انگلستان را نکن گوش
چون بر سر تو میشود آوار، دیوار!
روباه پیر از شیر میترسد مبادا
رویت حسابی واکند نگذار، دیوار!
هم مشت محکم را بزن توی دهانش
هم بشکهاش را پرکن از لیچار، دیوار!
در دست بعضی هست کیف انگلیسی
تاریخ بیش و کم شده تکرار، دیوار!
نیرنگها با رنگ، هرگز میشود پاک؟
چیزی نگو! دست از دلم بردار، دیوار!
ویزاپرستان، غربمستان، انگلستان...
بر چشم بد لعنت، تو هم بشمار، دیوار!