printlogo


کد خبر: 258212تاریخ: 1401/10/8 00:00
حضور قابل تأمل مردم در مراسم تشییع شهدای گمنام و پیام‌های آن در حوزه ارتباطات
مردم رسانه شدند

گروه فرهنگ و هنر: سه‌شنبه ششم دی‌ 1401 هم از آن روزهای بزرگ بود که در تاریخ ایران ثبت شد؛ با تصاویری که از سراسر ایران در برنامه‌های تشییع شهدای گمنام دفاع‌مقدس منتشر شد؛ مراسم بی‌غل و غش و ساده‌ای که شاید به خاطر همین سادگی برای رسانه‌ها عادی شده است؛ مانند 43 راهپیمایی 22 بهمن که با همه بزرگی و بی‌نظیری‌اش، از منظر رسانه‌ای همان نمای از داخل هلی‌کوپتر است که فقط توانایی نمایاندن حجم جمعیت را دارد. یکی از نقص‌های رسانه‌ای در پرداختن به چنین موقعیت‌های بزرگی، عدم ابداع در تولید رسانه‌ای است، آن هم برای برنامه‌ای که صرفا متکی به جمعیت نیست. به عبارتی شاید بتوان گفت متکی به دل‌هاست نه تن‌ها. شاید به همین دلیل است که مراسم راهپیمایی 22 بهمن در یک روستا با جمعیتی بسیار محدودتر از جمعیت شهرها، می‌تواند وسعت و ضریب رسانه‌ای بگیرد. همان برنامه 22 بهمن را می‌گوییم که پیرمردی روستایی برای جمعیتی محدود شعری در اعتراض به ترامپ می‌خواند؛ تصویری که شاید بسیار بیشتر از فیلم‌های هلی‌کوپتری دیده شد. آن هم به خاطر دل و جان ساده روستایی با اخلاصی که حرف دلش را که حرف انقلاب است با زبانی همه فهم خطاب به رئیس‌جمهور آمریکا طرح می‌کند و شاید آن لحظه فقط برای همان چند مخاطب روستایی می‌خواند اما کارش اوج می‌گیرد. این ظرفیت‌ها کم نیست و هر چند وقت یکبار به ما یادآوری می‌شود تا نشان‌مان دهد «حرکت، رسانه است». مانند حرکت راهپیمایان اربعین که جز خود راهپیمایی هیچ رسانه‌ای توان بازنمایی‌اش را ندارد. مدتی پیش وقتی ضدانقلاب به تجمع دهم درصدی ناچیز از جمعیت مهاجران اروپا در برلین دل خوش کرده بود، در شهری کوچک در لیکک کهگیلویه‌وبویراحمد، جماعتی خیره‌کننده که گویی همه اهالی بودند، برای تشییع یکی از شهدای شاهچراغ دل به صحرای عشق به ایران زدند. با سادگی عجیبی که «رسانه» شد. سه‌شنبه در روز شهادت حضرت زهرا(س) نیز در تشییع شهدای گمنام در چهارمحال‌وبختیاری، آن هم در روستاها و شهرهای کوچک، باجمعیتی قابل توجه در سادگی عجیبی که مخاطب را به دل سال‌های دهه 60 و مراسم بدرقه رزمندگان و استقبال از پیکر شهدا می‌برد، «رسانه» شدن «حرکت» نمایان شد. در این بین اما گزاره‌ای که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که به‌رغم تبدیل شدن همین حرکت‌های خالصانه به «رسانه»، خود «رسانه» چرا از این ظرفیت‌ها برای اعتبار بخشیدن به خود و آشتی برقرار کردن میان مخاطبان با حقیقت‌های ناب مردم ایران، سود نمی‌برد؟ وقتی شعر خواندن 4 نفر با ضرباهنگی یکسان برای اهداف شومی چون تجزیه ایران، توسط رسانه‌های دشمن ایران می‌تواند ضریب بگیرد و به یک تولید رسانه‌ای تبدیل شود، چرا ظرفیت‌های جریان و جبهه حق، آنچنان که باید مورد توجه قرار نمی‌گیرد. مردم، در بهترین وجه، به پاسداری از اهداف و آرمان‌های انقلاب مشغولند و تاسف‌بار این است که رسانه‌ها، بویژه و مهم‌تر و موظف‌تر از همه«تلویزیون» به عنوان رسانه ملی، ابتکار بازنمایی تصاویر و تولیداتی بدیع از این «حرکت» عمومی ملت ایران را ندارد. سوال این است که این مواجهه هلی‌کوپتری با راهپیمایی‌ها، مراسم تشییع شهدا و برنامه‌هایی که در جهت تکریم ارزش‌های ایرانی و اسلامی است چه زمانی تغییر خواهد کرد؟ فرد فرد آدم‌های شرکت‌کننده در این مراسم، عقیده و دلیل منحصربه‌فردی برای عمل خود دارند؟ مخاطبان رسانه اما به واسطه تصویری تجمیعی از آنها امکان مواجه شدن با فرد فرد آنها را ندارند. در حالی که گاهی کنش تنها یک نفر در یک حرکت اعتراضی علیه ایران، به واسطه عمل ابداعی رسانه به یک تولید خاص رسانه‌ای تبدیل می‌شود. اتکای همواره تلویزیون به تصاویر هلی‌کوپتری از مردم و تلقی حاشیه‌ای‌تر از شکل‌های دیگر تصویرپردازی نشانگر عدم شناخت اراده‌ها و نیت‌های خاص مردم است که ارزش ویژه‌ای دارد و ارزش این حضور اتفاقا در این فضای رسانه‌زده فهم می‌شود؛ وقتی تصویری از یک مراسم تشییع در یک روستای دورافتاده در چهارمحال‌وبختیاری، خود تبدیل به رسانه می‌شود و وضع جامعه را آنچنانی که هست به ما می‌نمایاند؛ هم از طریق کنش‌ها و رفتارهای شرکت‌کنندگان و هم طبقه و وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنها. به عبارت دیگر در این فضای ضعیف و فرآیندهای بیمار بازنمایی مردم در رسانه‌ها بویژه تلویزیون، مردم از دریچه تصویر یک مراسم تشییع ساده شهید گمنام در یک روستا بازنمایی می‌شوند و خود به رسانه‌ای تبدیل می‌شوند تا کژکارکردهای نظام رسانه‌ای را در بازنمایی جامعه جبران کنند. به عبارت دیگر وقتی رسانه با جامعه مأنوس نباشد که نیست، فرآیندهای بازنمایی‌اش  گرفتار انواع کلیشه‌های تکراری و یکنواخت می‌شود که نتیجه‌اش تصویر‌سازی‌های بسیط، رقیق‌المعنی و تاریخ‌مصرف گذشته است. در این شرایط رسانه نمی‌تواند انبوه تنوع و گونه‌گونی‌های نشانه‌ای، فرهنگی، طبقاتی، اقشاری و معنایی راهپیمایی را آنطور که هست بسامد دهد و باز کار خود مردم است که با «حرکت»، تبدیل به «رسانه» شوند.


Page Generated in 0/0220 sec