printlogo


کد خبر: 258327تاریخ: 1401/10/11 00:00
چگونه سردار سلیمانی نه تنها ایران، بلکه کشورهای منطقه را از خطر تجزیه نجات داد
نجات غرب آسیا از نقشه شوم آمریکا

دکترسیدرضا صدرالحسینی: امروز نظام سلطه به رهبری آمریکا به این نتیجه رسیده باید شرایطی را پدید آورد که مرز‌بندی‌های کشورها را مطابق نظر خود ترسیم کنند تا این کلونی‌های کوچک را به طور مستقیم بتواند اداره کند. در واقع آمریکایی‌ها به دنبال این بودند کشورهای تجزیه شده را مانند یک آکواریوم که همه حرکت‌های موجودات زنده در آن آکواریوم قابل مشاهده و کنترل است، مدیریت کنند. طبق این نقشه می‌خواهند کشورهای بزرگ به ۴، ۵ و ۶ بخش تقسیم شوند و ده‌ها کشور جدید مانند امارات و بحرین که کشورهای کوچک و قابل کنترل هستند، ایجاد کنند. 
در این نقشه شوم -که هدف آن تجزیه منطقه برای کنترل بیشتر همه منابع مادی و معنوی آن بود- برای آنها تفاوتی نمی‌کرد این تجزیه در ایران اتفاق بیفتد یا عربستان بنابراین این تجزیه را از کشوری به نام سوریه آغاز کردند و جنگ‌های نیابتی توسط جریان‌های تروریستی مانند داعش را در آنجا مدیریت کردند تا بتوانند ضمن ایجاد وحشت از اسلام ناب و تولید اسلام‌هراسی، کشورهای منطقه را تجزیه کنند. آنها در طرح‌های خود می‌خواستند سوریه و عراق هر کدام به ۳ بخش تقسیم شوند و آنها بتوانند براحتی این کشورها را اداره کنند، لذا تروریسم داعش را تقویت کردند تا به این نقشه شوم خود یعنی ناامنی و تجزیه کشورهای منطقه جامه عمل بپوشانند، بنابراین اقدامی که سردار حاج ‌قاسم سلیمانی و دوستان‌شان انجام دادند، خدمتی به همه مردم غرب آسیا بود. از طرفی نباید جنایات تروریسم به سرکردگی داعش در کشورهای مختلف را فراموش کنیم؛ در واقع اگر بخواهیم بدرستی خدمات سردار سلیمانی و دوستان ایشان را در مبارزه با تروریسم داعشی بررسی کنیم، متوجه می‌شویم جهان مدیون سردار سلیمانی و دوستان ایشان است. حتی اگر بخواهم دقیق‌تر بگوییم باید گفت انسانیت در قرن 21 به این عزیزان مدیون است، به این دلیل که حرکت‌هایی که داعش در متروها، بیمارستان‌ها و خیابان‌های کشورهای اروپایی انجام داد، بسیار وحشتناک و فراموش‌نشدنی است. بر این اساس اگر این نقشه شوم نظام سلطه را بخوبی مورد بررسی قرار دهیم، امروز پس از 11 سال می‌توانیم متوجه شویم این مقابله با تروریسم چه تأثیراتی در منطقه و نظام بین‌الملل داشته است. امروز به این مساله واقف می‌شویم که اگر شهید سردار سلیمانی در مقابله با تروریسم ورود نمی‌کرد، بخش‌های گسترده‌ای از غرب آسیا به وسیله پرچم‌های خونخوارانی همچون داعش و دیگر جریان‌های تروریستی تسخیر می‌شد. در حقیقت مراکز کوچک داعش و دیگر تروریست‌ها در منطقه گسترش می‌یافت و قطعا این موضوع برای جهان غرب و آسیای شرقی نیز مشکلات فراوانی ایجاد می‌کرد. بر این اساس امروز می‌توانیم به ضرس قاطع بگوییم تلاش‌های این مرد بزرگ و دوستانش و این ابرفرمانده مقاومت چه تأثیر شگفتی در ژئوپلیتیک منطقه و جهان داشته است اما متاسفانه در طول سال‌های گذشته ما نتوانستیم دستاوردهای مقابله با تروریسم در سوریه و عراق را برای مردم خود در حوزه اقتصاد نقد کنیم. بدین معنا که به ‌رغم اعلام آمادگی مقامات ارشد سوریه مبنی بر اینکه کشورهای همراه سوریه در زمان جنگ در اولویت سازندگی سوریه هستند ولی متأسفانه به دلیل نگاه غرب‌گرایانه دولت‌های یازدهم و دوازدهم، ما نتوانستیم از توانمندی‌های موجود در ایران برای سرمایه‌گذاری و حضور اقتصادی در کشورهایی که مقاومت توانست آن کشورها را از سرنگونی واقعی نجات دهد، استفاده کنیم.
 این نکته باید مورد اشاره قرار گیرد که هر گاه صحبت از کمک و همیاری به مردم سوریه می‌شود، نباید تصور کرد که کمک‌ها بلاعوض خواهد بود، اصلا این مساله نیست، نه مردم سوریه و نه نظام سیاسی سوریه با مناعت طبعی که دارند، به هیچ عنوان چنین توقعی ندارند، بلکه این اقدام یک سرمایه‌گذاری بزرگ است که در تمام دنیا مرسوم است. سرمایه‌گذار در ابتدا سرمایه‌گذاری خود را چه به شکل فاینانس و چه به صورت قراردادهای میان‌مدت و دراز‌مدت انجام می‌دهد و در موقعیت‌های بعدی، پس از انجام سرمایه‌گذاری اولیه، هزینه‌ها بازمی‌گردد و سود خود را نیز کسب خواهد کرد، بنابراین زمانی که صحبت از همیاری مردم سوریه می‌شود، به هیچ عنوان منظور کمک بلاعوض نیست و سرزمین سوریه نیز در این ارتباط توانمندی‌های بسیار زیادی در حوزه معادن، کشاورزی، بنادر و... دارد. مردم سوریه نیز مردم کوشایی هستند. با گام‌هایی که در دولت سیزدهم برداشته شده، در یک فاصله زمانی قابل قبول، امکان جبران عقب‌ماندگی سال‌های گذشته وجود خواهد داشت.
یکی از کشورهای موثر در اتحادیه عرب از سال‌های گذشته تاکنون سوریه بوده و هست. اقدامات کشورهای عربی در یکی ـ دو سال گذشته در قبال سوریه نشان از اذعان آنها به اشتباه خود در رابطه با سوریه دارد اما این اقدامات را باید در سال‌های قبل انجام می‌دادند تا جبرانی باشد برای حرکت نازیبا و غیر‌حقوقی خود یعنی اخراج کشور سوریه از اتحادیه عرب. 
بنابراین صندلی سوریه در اتحادیه عرب باید چند سانتیمتر بالاتر از دیگر کشورهای عضو اتحادیه باشد، چرا که مقاومت و شجاعتی که مردم و دولت سوریه از خود نشان دادند، کم‌نظیر بود. حتما کشور سوریه باید به پاس زحماتی که در مقابله با تروریسم و حفظ غرب آسیا از خطر تجزیه کشیده است، چند دوره به عنوان رئیس این اتحادیه معرفی شود.
نکته بعدی اینکه جمهوری اسلامی به هیچ عنوان علاقه‌مند نیست کشوری مثل جمهوری عربی سوریه از اتحادیه عرب دور باشد. خاستگاه سوریه این اتحادیه است و جمهوری اسلامی از عضویت و تاثیرگذاری سوریه در این اتحادیه استقبال می‌کند. قطعا روابط سوریه با جمهوری اسلامی یک روابط بسیار گسترده است و بعد از حمایت جمهوری اسلامی از سوریه در مقابل تروریسم، این روابط به یک روابط راهبردی و استراتژیک تبدیل شده است.
 ۲ ملت ایران و سوریه برای مقابله با تروریسم و جلوگیری از تجزیه خاورمیانه مجاهدت کردند و قطعا سوریه کشوری نیست که با عضویت مجدد در اتحادیه عرب از جمهوری اسلامی دور شود، بلکه می‌تواند زمینه‌ای برای ارتباط جمهوری اسلامی با کشورهای مختلف عربی هم ایجاد کند. در حقیقت سوریه می‌تواند فضای ایجاد شده علیه ایران و ایران‌هراسی را کاملا از بین ببرد و واقعیت جمهوری اسلامی ایران را به کشورهای عربی بشناساند.

Page Generated in 0/0045 sec