حسین کیامنش: اغتشاشاتی که در ماههای گذشته در برخی مناطق ایران شاهد بودیم، از سوی جریان آشوب با هدف ایجاد ناامنی در ایران انجام شد؛ اغتشاشاتی که به بهانه فوت مهسا امینی و میدانداری گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب آغاز شد و اوباش آشوبطلب خسارات مادی و انسانی قابل توجهی به جامعه ایران وارد کردند. شهادت بیش از 80 نفر از نیروهای حافظ امنیت و همچنین حوادث تروریستی حرم مطهر شاهچراغ، اصفهان و ایذه از اقدامات جریان آشوب در چند ماه گذشته بود. در کنار مناطق غرب و شمالغرب کشور، استان سیستان و بلوچستان نیز به صورت ویژه آماج فتنهانگیزی و پروژههای ایجاد ناامنی این جریان بود که بدون شک با هدف به راه انداختن جنگ قومیتی دنبال میشد. در ماههای گذشته همزمان با آشوب و اغتشاش در برخی شهرهای کشور، عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت شهر زاهدان نیز تریبون نماز جمعه را در خدمت تحریک مردم استان سیستانوبلوچستان برای ایجاد آشوب و اغتشاش به کار گرفت. چنانکه پس از حوادث نماز جمعه زاهدان در روز 29 مهرماه امسال که منجر به شهادت و فوت تعدادی از نیروهای حافظ امنیت و مردم این شهر شد، مجید امیراحمدی معاون سیاسی وزیر کشور اظهار کرد: خطبههای دیروز عبدالحمید تحریکآمیز بود و متأسفانه بعد از خطبههای او حدود ۱۵۰ نفر از اراذل و اوباش با سوءاستفاده از صحبتهای او به اموال مردم، خودروهای شخصی، مغازههای مردم و اموال اهل سنت حمله کردند ولی به سرعت کنترل شده و اوضاع آرام شد. وی همچنین گفت: اگر در خطبهها مطالب تحریکآمیزی مطرح نمیشد، در زاهدان هم آرامش را شاهد بودیم و متأسف هستیم در نمازجمعه که باید محل وحدت و آرامش مردم باشد، این سخنان مطرح شده ولی باید توجه بیشتری داشته باشند تا محل سوءاستفاده دشمنان، ضدانقلاب و جریاناتی که امنیت مردم و شیعه و اهل سنت و هر ایرانی را مورد هدف قرار دادهاند نشود و نباید تبدیل به محلی برای سوءاستفاده شود. در ابتدا اظهارات عبدالحمید اسماعیلزهی علیه امنیت ملی متمرکز بود و قصدش این بود که با تئوریزه کردن تبعیض علیه قوم بلوچ، شکافهای قومی موجود در منطقه را فعال کرده و علیه وحدت شیعه و سنی قدم بردارد. سکوت عبدالحمید در قبال شهادت مولوی عبدالواحد ریگی به دست تروریستها نیز شاهد مثال این موضوع است. اما چند هفتهای میشود که عبدالحمید با سوءاستفاده از تریبون نماز جمعه، احکام اسلام را زیر سوال میبرد. چنانکه او در خطبههای نماز جمعه روز 25 آذر، با تشکیک در حکم محاربین علیه نظام اسلامی، به حمایت از اغتشاشگرانی که دستشان به خون شهید روحالله عجمیان آلوده است پرداخت. عبدالحمید اسماعیلزهی که در کسوت امام جمعه اهل سنت زاهدان به اتخاذ مواضع مغایر با اسلام میپردازد، در خطبههای نماز جمعه هفته گذشته در جدیدترین مورد از اظهار نظرات عجیب خود، به حمایت از بهائیت پرداخت! عبدالحمید در حالی از بهائیت حمایت کرد که این فرقه ضاله یک انحراف مذهبی آشکار بوده و حکم آن نیز مشخص است و از همین رو علاوه بر تشیع، اهل تسنن نیز قائل به ارتداد و کفر بهاییها هستند. در همین رابطه دانشگاه الازهر مصر شهریورماه سال 89 خورشیدی بهائیت را فرقهای منحرف و وابسته به صهیونیسم معرفی کرد. دانشگاه الازهر مصر در اطلاعیهای رسمی اعلام کرد فرقه بهائیت هیچ ارتباطی با اسلام و سایر ادیان الهی نداشته و وابستگی کامل به صهیونیسم دارد. در کتاب «فتاوای دارالافتاء عینالعلوم گشت» که اتفاقا به لحاظ فکری وابسته به عبدالحمید هستند نیز در ارتباط با بهائیت آمده است: فرقه بهائیت از فرقههای ضاله و گمراه بوده و از دایره اسلام خارج است و اگر خودشان را مسلمان مینامند، پس زندیق، مرتد و واجبالقتلند و اگر خود را مسلمان نمیدانند پس باید مانند یک ذمی در کشور اسلامی زندگی نمایند و اگر برخلاف حکومت اسلامی و مسلمانان اقدامی نمودند، طبق مقررات با آنها برخورد شود. همچنین در کتاب فتاوای منبعالعلوم کوهون اثر محمدعمر ملازهی نیز در فتوایی مشابه اشاره شده است که کفر بهائیت بین شیعه و اهل تسنن مورد اتفاق است. به رغم همه تلاشهایی که عبدالحمید به کار بسته و میبندد تا از خود چهره یک عالم تراز اول(!) اهل سنت به نمایش بگذارد، مواضع اخیر او، بویژه حمایتش از بهائیت نشان داد موضعگیریهایش خالی از نگرش دینی و مذهبی است. برعکس، اظهارات ماههای اخیر عبدالحمید نشان از علاقه او برای ایفای نقش در میان جریان ضدانقلاب و ضد نظام اسلامی دارد. صراحتا باید به این نکته اشاره کرد که رفتار و مواضع عبدالحمید اسماعیلزهی پرتناقض بوده و قابل تحلیل در هیچ استانداردی نیست.
عملکرد عبدالحمید در فتنه ضد دینی اخیر علیه نظام اسلامی نشان داد این فرد هم از نظر فهم مبانی فقهی اسلامی و اهل سنت و هم از نظر وجاهت سیاسی در حد یک بازیچه درجه دوم کانون فتنه آمریکایی - صهیونیستی - سعودی به شمار میرود. بر اساس برخی شنیدهها، تعدادی از علمای اهل سنت ایران طی ماههای اخیر با انجام برخی مکاتبات از عبدالحمید و مواضع وی اعلام برائت کرده و مواضع ضددینی او و نیز همراهی انتحاری او با شعارها و حرکتهای ضددینی را محکوم کردهاند. حمایت عبدالحمید از مواضع ضددینی اپوزیسیون جمهوری اسلامی در واقع نشان داده است او حتی به بدیهیترین اصول فقهی اسلامی هم بیاعتنایی میکند. البته برخی افراد که سابقه عبدالحمید را میدانند معتقدند این فرد اساسا دانش فقهی نازلی دارد و به واسطه پادویی برای یک جریان سیاسی در ایران و نیز همکاری با برخی رژیمهای مرتجع در خلیج فارس، توانسته با راهاندازی یک مدرسه دینی تندرو و رادیکال، برای خود نقشی در منازعات و تحرکات علیه نظام اسلامی پیدا کند.
حمایت عجیب و تند عبدالحمید از بهائیت که جریان برساخته انگلیس و مورد استفاده صهیونیسم برای انحراف عقیدتی در مبانی اسلامی و به فحشاکشاندن مسلمانان است، لکه ننگی بر منبر مسجد مکی است و حتما مردم متدین آن منطقه حالا دیگر به خوبی از ماهیت رفتارهای متناقض این فرد باخبر شدهاند.