printlogo


کد خبر: 258441تاریخ: 1401/10/13 00:00
گفت‌و‌گوی «وطن امروز» با امیر احمدرضا پوردستان، جانشین سابق فرمانده کل ارتش درباره راهبری حاج‌قاسم در تشکیل جبهه واحد مقاومت
سلیمانی اقتدار مقاومت

سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی در طول فرماندهی خود بر سپاه قدس از هر ظرفیت و امکانی که در تقویت جبهه مقاومت موثر بود، استفاده می‌کرد. گاه این ظرفیت و توان را در ارتش جمهوری اسلامی ایران می‌دید و با هماهنگی فرماندهی معظم کل قوا از ارتش برای بمباران داعش استفاده می‌کرد و گاه حضور نظامی روسیه در جنگ سوریه برای مقاومت را مفید تلقی می‌کرد و رئیس‌جمهور روسیه را برای حمله هوایی به مقر گروه‌های تکفیری متقاعد می‌کرد. همه این اقدامات حاکی از نگاه راهبردی سردار سلیمانی برای پیشبرد مساله مقاومت و پاکسازی این منطقه از لوث وجود آمریکا و اذنابش (صهیونیست‌ها و تکفیری‌ها) بود. برای بررسی بیشتر این نگاه شهید سلیمانی و همچنین تشریح بیشتر همکاری‌های مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران با سپاه قدس انقلاب اسلامی ایران، با امیر سرتیپ احمدرضا پوردستان، جانشین سابق فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران گفت‌وگو کردیم.
* جناب امیر پوردستان! آیا ارتش جمهوری اسلامی با سپاه قدس در زمان فرماندهی سردار سلیمانی در سطح بین‌المللی همکاری داشت؟
زمانی که داعش در سوریه و عراق فعال بود و درگیری‌های سختی در جریان بود، در فاز اول، ارتش جمهوری اسلامی ایران به نیروی هوایی مأموریت داد به این حادثه وارد شود. در یکی دو مورد در کشور عراق جنگنده‌های نیروی هوایی رفتند و مواضع داعش را بمباران کردند که حاج‌قاسم هم در جلسه‌ای از خلبان‌های نیروی هوایی بسیار تقدیر کردند. در نوبت دیگری که داعش به شمال بغداد حمله و نوری مالکی از آمریکایی‌ها درخواست کمک کرده بود، آمریکایی‌ها گفته بودند ما بررسی می‌کنیم و ۳ تا ۶ ماه آینده به شما کمک خواهیم کرد؛ با اینکه نیروهای آمریکا در عراق بودند. 
بالاخره نوری مالکی به حاج‌قاسم زنگ می‌زند و درخواست کمک می‌کند که حاج‌قاسم هم با فرمانده کل قوا هماهنگ می‌کنند و با تعدادی از نفرات به عراق می‌روند، آنجا هم بنا بود بمباران انجام شود که در فاز اول بچه‌های هوا فضا وارد شدند و در فاز دوم که نیروی هوایی بنا بود وارد شود، مأموریت انجام نشد اما در کل ماموریت مستشاری که سپاه قدس درگیر آن بود، در فاز اول نیروهای ترابری نیروی هوایی درگیر بودند. یعنی تمام مأموریت‌های ترابری را بچه‌های نیروی هوایی انجام دادند. 
در فاز دوم به جهت لجستیکی از نیروی زمینی خواسته شد پشتیبانی لجستیکی داشته باشد که ما این کار را انجام دادیم؛ چندصد تن مهمات را بار تریلی می‌کردیم که بخشی از آن را زمینی از مرز خسروی ‌فرستادیم و بخشی هم می‌فرستادیم فرودگاه و با هواپیمای ترابری باربری می‌شد و در فاز سوم نیروهای مستشاری را به سوریه فرستادیم. 
یک نوبت هم نیروهای مستشاری را به عراق فرستادیم که بیشتر بچه‌های تحقیقات و جهاد خودکفایی بودند که وارد شدند اما عمده‌اش در سوریه بود که نوبت‌های اول نیروهای رزمی بودند و در نوبت‌های بعدی یگان‌های توپخانه کالیبر سبک ما بودند که پشتیبانی خیلی خوبی داشتند و  توپ‌ها آنجا ماندگار شد و نفرات بازگشتند. 
* آیا در حال حاضر به فلسطین و یمن نیز چنین کمک‌هایی می‌شود؟ 
خیر! در حال حاضر پشتیبانی نمی‌کنیم و وارد این مساله نشده‌ایم.
* به نظر شما این همه بغض و کینه آمریکایی‌ها از سردار سلیمانی از کجا نشأت گرفته بود؟
علت اینکه آمریکایی‌ها با حاج‌قاسم دشمن بودند و ایشان را به شهادت رساندند این بود که حاج‌قاسم ضربه سنگینی به آمریکایی‌ها وارد کرد. آمریکایی‌ها برای منطقه غرب آسیا طرح داشتند، طرح خاورمیانه جدید که سال 2005 کاندولیزا رایس از آن رونمایی کرد، بنا بود کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا که عمدتاً مسلمانند، هر کدام به چند قطعه تقسیم شوند. حالا چطور باید این تقسیم کردن اتفاق می‌افتاد؟ طرح این بود که اینها باید با استراتژی ویروس تقسیم می‌شدند و این ویروس داعش بود. داعش باید به عنوان ویروس وارد یک کشور می‌شد، این ویروس را مرتب تقویت می‌کردند و این ویروس توسعه پیدا می‌کرد تا تمام کشور را از بین می‌برد و کشور برای تجزیه آماده می‌شد. 
حاج‌قاسم با مدیریت و هدایت خود استحکام، قابلیت، توانمندی و اتحادی را در محور مقاومت ایجاد کرد و توانست با این استراتژی آمریکایی‌ها مقابله کند؛ استراتژی‌ای که طبق گفته آمریکایی‌ها برای آن 7 تریلیون دلار هزینه کرده بودند. یکی از دلایل دشمنی آمریکایی‌ها با حاج‌قاسم مشخصاً این بود که استراتژی آمریکایی‌ها را با شکست رو به رو کرد. 
مطلب دوم اینکه اینها می‌خواستند معامله قرن و عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای مسلمان را اجرایی و پیاده‌سازی کنند و اینان می‌دانستند اگر حاج‌قاسم باشد، این طرح هم با شکست رو به رو می‌شود و اینجا بود که ترامپ تصمیم گرفت حاج‌قاسم را به شهادت برساند تا هم یک برد تبلیغاتی داشته باشد که در انتخابات بعدی از آن استفاده کند و هم معامله قرن را که اسرائیلی‌ها پشت آن بودند و بسیار علاقه‌مند بودند زودتر اجرایی شود، مانع اصلی آن را به ظن باطل خود، بردارند. 
* نقش حاج‌قاسم در متحد کردن محور مقاومت و کشورهایی مثل روسیه چه بود؟ حاج‌قاسم چطور پای روسیه را به جنگ با داعش باز کرد؟
محور مقاومت شامل هسته‌های مقاومت بود اما جدا از هم، اینها اتحاد و یکپارچگی نداشتند. حاج‌قاسم این اتحاد و هماهنگی را ایجاد و این هسته‌های جدا از هم را تبدیل به یک جبهه کرد. حاج‌قاسم یک انسان جامع‌الاطراف بود و شخصیتی بود که از ظرفیت‌های نظامی، سیاسی و فرهنگی و حتی ظرفیت‌های اقتصادی بسیار بالایی برخوردار بود. نظام با مشکلات مالی‌ای که داشت نمی‌توانست سپاه قدس را آنطور که باید پشتیبانی کند اما فکر اقتصادی حاج‌قاسم سبب شده بود بتواند سپاه قدس را با هزینه‌های سنگینی که داشت پشتیبانی مالی کند؛ یک ذهن اقتصادی بسیار قوی‌ای هم داشت. 
با مدیریتی که حاج‌قاسم داشت و جلسات گسترده‌ای که با کشورهای مختلف داشت، توانست این اتحاد، انسجام و همدلی را در محور مقاومت به وجود بیاورد؛ این کار بسیار سنگینی بود. در وقایع سوریه نیاز بود حتماً از ظرفیت‌های روسیه هم استفاده شود. نظام دیپلماسی‌ای که آن زمان در کشور بود، این ظرفیت و قابلیت را نداشت که این کار را انجام دهد و در عین حال اصلا علاقه‌مندی انجام این کار را هم نداشت. ضمن اینکه پشتیبانی‌های لازم که از محور مقاومت و سپاه قدس باید انجام می‌شد را هم نداشتند. در این مقطع حاج‌قاسم خود به عنوان یک سیاستمدار وارد می‌شود و پوتین که انسان سرسختی است را توجیه و قانع می‌کند. 
قانع کردن پوتین نسبت به اینکه نیروهای خود را وارد سوریه کند و در کنار محور مقاومت قرار بگیرد، نشان از هنرمندی، درایت و هوشمندی شهید حاج‌قاسم سلیمانی دارد که بتواند یک چنین شخصیتی را متقاعد کند نیروهای خود را پای کار بیاورد و در سوریه در کنار محور مقاومت قرار بگیرند و از این ظرفیت علیه نیروهای نیابتی استفاده کند. این هم یکی از ابعاد ناشناخته شهید حاج‌قاسم سلیمانی است که باید بیشتر به آن پرداخته شود.

 


Page Generated in 0/0071 sec