محمدمهدی عباسی: اولین روزهای ماه ژانویه به نمادی از ظهور دنیای پساآمریکا تبدیل شده است. وقایعی که پس از شهادت سپهبد قاسم سلیمانی در 3 ژانویه سال 2020 میلادی تا اشغال کنگره توسط ترامپیستها در 6 ژانویه سال بعد رخ داد، حاوی پیام روشنی بود: «دوران هژمونی آمریکا به پایان رسیده است».
فروپاشی هژمون آمریکایی بویژه در غرب آسیا مشهود است که نتیجه تلاشها و اقدامات قهرمانانه محور مقاومت و در راس آن شهید سلیمانی و همرزمان دلاورش بوده است.
برای روشن شدن نقش حاجقاسم در خواندن فاتحه سلطه غرب و به شکست کشاندن توطئههایش در منطقه ابتدا باید اهداف فعلی واشنگتن در غرب آسیا را بررسی کنیم.
پس از واقعه 11 سپتامبر، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم شروع به اشغالگری نظامی در این منطقه کرد. در آن زمان مقامات و استراتژیستهای آمریکایی مانند زبیگنیو برژینسکی - مشاور امنیت ملی کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جیمی کارتر و ایدهپرداز نظریه افراطیسازی خاورمیانه - از طرحها و توطئههای مختلفی مانند «خاورمیانه بزرگ» یا «خاورمیانه جدید» رونمایی کردند که در اصل در اتاقهای طراحی جنگ پنتاگون نضج گرفته بود.
به عنوان مثال، در طول جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان در سال 2006 (مشهور به حرب تموز) کاندولیزا رایس، وزیر وقت خارجه دولت جرج بوش پسر در یک سخنرانی مهم گفت: «آنچه ما در اینجا میبینیم، به یک معنا، افزایش دردهای تولد یک خاورمیانه جدید است و هر کاری که انجام میدهیم، باید مطمئن باشیم به سمت خاورمیانه جدید پیش میرویم، نه اینکه به خاورمیانه قدیمی بازگردیم».
این اظهارات نشاندهنده برنامههای دولت نومحافظهکاران واشنگتن برای غرب آسیا بود. در واقع آمریکا در صدد اجرای این پروژه – سزارین اجباری دردناک- بود تا اولاً یک نظام اقتصادی آزاد را به دولتهای منطقه تحمیل کند و آنها را به یک بلوک حول محور اسرائیل تبدیل کند، ثانیاً الگوی لیبرال - دموکراسی را به کشورهای اسلامی و عربی بسط دهد.
جرج دابلیو بوش(پسر)، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، پس از سقوط رژیم بعثی صدام در عراق، در یک سخنرانی در سال 2003 این موضوع را بیپرده اعلام کرد. وی گفت: «دموکراسی در عراق موفق خواهد بود و چنین توفیقی این خبر را از دمشق به تهران خواهد فرستاد که آزادی میتواند آینده هر ملتی باشد. استقرار یک عراق آزاد در قلب خاورمیانه یک رویداد مهم در انقلاب دموکراتیک جهانی خواهد بود!»
کمی بعد در زمستان 2004 دیک چنی مشهور، معاون وقت کاخ سفید، در سخنرانی خود در مجمع جهانی اقتصاد داووس (سوئیس) اعلام کرد دولت متبوعش متعهد به «ترویج دموکراسی در سراسر خاورمیانه بزرگ و فراتر از آن» است!
با همه اینها، این پروژه به رغم هزینههای هنگفت مانند سایر پروژههای دولتی واشنگتن – با هدف تسلط بر ملتها - شکست خورد. 20 سال پس از آغاز آن جنگهای فاجعهبار، وضعیت سیاسی کنونی در عراق و افغانستان گواه این شکست است. جنگها جدا از هزینههای تریلیون دلاری برای اقتصاد آمریکا، منجر به تلفات بسیاری در کشورهای منطقه شد.
بر اساس گزارش دانشگاه براون، بیش از 900 هزار نفر از اهالی خاورمیانه در این جنگهای تحمیلی از سال 2001 به این سو جان خود را از دست دادهاند، از جمله بیش از 70 هزار غیرنظامی در افغانستان و نزدیک به 300 هزار غیرنظامی در عراق۱.
حمایت غرب از گروههای تروریستی و تکفیری در منطقه، حکم حلال این معما را داشت. گروههایی مانند داعش - که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا اعتراف کرد توسط نظام ایالات متحده در دوران بوش و اوباما ایجاد شده است - سعی کردند منطقه را بیثبات کنند تا به واشنگتن اجازه دهند راهبرد ایجاد یک جنگ مذهبی 30 ساله در غرب آسیا را دنبال کند.
آنچه اما دولتهای غربی هرگز در محاسبات خود لحاظ نکرده بودند، پدیدهای به نام حاجقاسم سلیمانی بود؛ یک استراتژیست چیرهدست که نقشهها و توطئههای آنها را خنثی کرد و به حضور مخرب آنها در منطقه پایان داد.
جنگ لبنان (2006) نخستین رویارویی جدی شهید سلیمانی با جبهه استکبار بود. ایشان نقش مهمی در شکست رژیم صهیونیستی و حامیان آن در جنگ 33روزه داشت. بدین ترتیب او پروژه «خاورمیانه بزرگ» نومحافظهکاران آنگلوصهیونیست را به بنبست کشاند.
مترجم ایرانی کتاب «ناگفتههای جنگ 33 روزه»۲ خاطره جالبی در این باره دارد. صفاالدین تبرائیان۳ درباره نقش این سردار بزرگ اسلام در پیروزی حزبالله بر طرف اسرائیلی در جنگ تموز خاطرنشان میکند: «از خود سیدحسن نصرالله -دبیرکل حزبالله لبنان- شنیدم که نقش حاجقاسم در پیروزی ما در جنگ حتی از نقش شهید حاجعماد مغنیه هم بیشتر بود».
شهید سلیمانی همچنین نقش اساسی در تجهیز و تقویت جبهه مقاومت در فلسطین داشت؛ حقیقتی که چند سال پیش زیاد النخاله، دبیرکل گروه جهاد اسلامی بدان اذعان داشت.
قدرت و امکاناتی که امروز غزه به دست آورده، حاصل تلاشهای سترگ شهید سلیمانی است. گام راهبردی سردار سلیمانی با ارسال موشک و تسلیحات به باریکه غزه آغاز شد و این بسان یک معجزه بود.
این سردار بزرگ مقاومت، شخصاً در این مسیر تلاش میکرد و به کشورهای زیادی سفر کرد. حتی برای انتقال این توان نظامی بیش از یک بار به عمق سرزمینهای اشغالی نفوذ کرد تا برنامهریزیهایش را در این باره تکمیل کند. حتی امروز هم برای بسیاری تعجبآور است که تونلهای زیرزمینی غزه به طول تقریبی 360 کیلومتر یکی از راهبردهای ابداعی شهید قاسم سلیمانی و عماد مغنیه بود.
در نهایت نیز شهید سلیمانی با رهبری محور مقاومت در برابر تهاجم گروهک تروریستی داعش (با نام ادعایی امارت اسلامی عراق و شام) نقش اصلی را در خنثی کردن توطئههای جبهه استکبار ایفا کرد.
__________________________
پینوشت
1- با رجوع به گزارش تحقیقی توسط جیمز.آ.لوکاس که بتازگی توسط تارنمای گلوبال ریسرچ منتشر شده متوجه میشویم آمریکاییها در سالهای پس از جنگ دوم جهانی یعنی از 1945 به این سو، با ایجاد جنگ یا ناآرامی در 38 کشور جهان بیش از 20 میلیون نفر را قربانی نظم جهانی مورد نظر خود کردهاند.
2- این کتاب توسط سیاستمدار برجسته لبنانی، علیحسن خلیل به نگارش درآمده که ۳ دوره مختلف وزیر دارایی این کشور در دولتهای میقاتی، تمام سلام و سعد حریری بوده و همچنان یکی از نمایندگان بانفوذ پارلمان محسوب میشود. خلیل یکی از چهرهای اصلی جنبش امل به رهبری نبیه بری، رئیس پارلمان لبنان و در واقع دستیار او است. کتابهای او با عناوین «ناگفتههای جنگ 33 روزه» و «پشت صحنه سیاسی جنگ 33 روزه» از آن جهت معتبر هستند که مستندات و تحلیلهای مورد وثوق همه گروههای سیاسی این کشور است.
3- این محقق و مترجم چیرهدست آثار عربی در عین حال از فارغالتحصیلان مکتب الاثارالشرقیه بیروت متعلق پروفسور ادوارد سعید، متفکر ضداستشراقی برجسته فلسطینیتبار است.