printlogo


کد خبر: 259505تاریخ: 1401/11/9 00:00
گزارش «وطن امروز» از شبی که پرسپولیس در اهواز زمینگیر شد
جام را به بهانه نمی‌دهند

مهدی طاهرخانی*: دومین شکست پرسپولیس در لیگ جاری، زنگ خطر جدی‌ای برای این تیم و هوادارانش بود که پیش‌تر تصور می‌کردند برای قهرمانی در لیگ بیست و دوم کار چندان سختی را پیش رو ندارند. بله! آنها اشتباه کردند و حالا گرمای نفس سپاهان را پشت گوش‌شان احساس می‌کنند. اینک پرسش این است: چه شد قرمزهای پایتخت در فولاد آره‌نا باختند؟
در ابتدا باید تکلیف‌مان را مشخص کنیم که نقد ما بر پایه نتیجه پایانی حک شده روی اسکوربورد است یا آنچه در طول 100 دقیقه زمان بازی رخ داد؟ اگر اولی باشد که باید حقیقتا از واژه «کم‌شانس» برای پرسپولیس استفاده کرد. این بازی یک صحنه مشکوک به خطای پنالتی داشت که اکثر کارشناسان داوری در ورزش‌ سه، اعتقاد به برخورد پای بازیکن فولاد به مهاجم پرسپولیس داشتند و اگر موعود بنیادی‌فر هم چنین عقیده‌ای داشت، شاید با گل شدن آن پنالتی، اینک درباره چرایی تساوی باید می‌نوشتیم. البته شاید هم توپ گل نمی‌شد. همین جزئیات است که فوتبال را اینچنین دیوانه‌وار غیرقابل پیش‌بینی می‌کند، حتی بعد از پایانش! 
منهای آن صحنه ویژه، پرسپولیس در دقایق پایانی چند موقعیت بسیار خوب داشت که دیاباته و پورعلی‌گنجی موفق به گشودن دروازه فولاد نشدند. این موقعیت‌ها مقابل تنها یک‌موقعیت جدی فولاد بود که روی اشتباه عجیب بیرانوند در خروج حاصل شد و گولسیانی روی خط دروازه توپ را بازگرداند. پس اگر تنها ملاک‌مان نتیجه باشد، حقیقتا باید از صفت بدشانس و کم‌اقبال از هر حیث، برای پرسپولیس استفاده کنیم. 
اما درباره عملکرد 100 دقیقه‌ای در طول بازی چطور؟ فولاد در قالب تیمی که (دست کم تا این هفته) در کورس مدعیان درجه یک جام نیست و احتمالا ادعایی هم در این باره نخواهد داشت، می‌دانست چه می‌خواهد. آنها حتی به تساوی بدون گل هم راضی بودند. مهم‌ترین نقشه‌شان خراب کردن بازی و زوج‌سازی قرمزهای تهران روی زمین بود و به هر نحو و شکلی در این کار کاملا موفق بودند. این برد و این سبک و شکل بازی به هیچ عنوان اتفاقی و غافلگیر‌کننده برای پرسپولیس نبود. آنها فصل گذشته در سوپرجام هم تقریبا به همین منوال بازی را به تیم نکونام واگذار کردند. فولاد می‌دانست چه می‌خواهد. برایش همان یک موقعیت کافی بود تا روی آسان‌گیری مهدی ترابی و پوشش ندادن تورس، به گل برسد. شاید خیلی از هواداران پرسپولیس از بازی علی نعمتی به عنوان یک دفاع چپ رونده و موقعیت‌ساز راضی نباشند اما در صحنه دریافت گل، علی نعمتی با یک یار مستقیم حریف، من تو من کرد و این مهدی ترابی بود که خیلی راحت، تورس را تنها گذاشت تا این اسپانیایی نشان دهد چه ضربه‌زن قهاری است. 
پرسش اصلی‌ای که باید گل‌محمدی به آن پاسخ شفاف و روشن بدهد این است: چرا پرسپولیس دقیقا همان‌گونه بازی کرد که فولاد انتظارش را داشت؟ اینکه صراحتا می‌گوید هر ۲ تیم فوتبال بازی نکردند، خودش اعتراف به بد بودن است. فولاد سبکش همین است اما چرا پرسپولیس موفق نشد خودش باشد؟ اگر هر حریفی بخواهد این فوتبال را ولو با سر و صدا و اعتراض کنار زمین تکرار کند، پرسپولیس باید تسلیم شود؟ در اینکه فولاد در نیمه دوم، بالاتر از حد استاندارد فوتبال ما، به هر نحوی وقت‌کشی کرد، بحثی نیست و همین اتلاف‌های پر تعداد هرگز اجازه فرم‌دهی بازی را به قرمزها نداد که این یعنی ضعف پرسپولیس در اجرای
پلن بی. 
قرمزها تا قبل از دقیقه 90 روی کارهای ترکیبی، چند موقعیت خوب ایجاد کردند؟ منهای نفوذ عالی و کار شده ترابی در دقیقه 96 و ضربه سر خطرناک پورعلی‌گنجی روی ارسال عالی این بازیکن، پرسپولیس 100 دقیقه بی‌شباهت به خودش در موقعیت‌سازی بود. آنها مالک توپ و زمین بودند. پاس‌های ۳ برابری بیشتری نسبت به فولاد دادند اما چه شباهتی به نیمه دوم بازی با ذوب‌آهن داشتند؟ در آن بازی هم ذوب همه راه‌های نفوذ را بسته بود اما پرسپولیس چه روی زمین، چه از راه سانتر و ایستگاهی آنقدر موقعیت ساخت که یکی از آنها گل شد. در ادامه حتی داور پنالتی قرمزها را هم نگرفت و چند موقعیت عالی را هم از دست دادند، با این وجود آنقدر خوب بودند که زورشان توأمان به حریف، شانس و اشتباه داوری رسید. 
شاید توقع زیادی باشد و شاید هم نگاه کمال‌گرایانه اما با توجه به نبود کمک‌داور ویدئویی و اعتراضات مدام به داوری، پرسپولیس مجبور است همانند دیدار با ذوب‌آهن، زورش به همه برسد. این واقعیتی است که در شب بازی با فولاد آنها با پوست و گوشت خود احساس کردند. فارغ از اینکه حقیقتا پای مدافع فولاد به زانوی مهاجم قرمزها خورد یا نه، آنها باید بپذیرند قرار نیست همیشه همه چیز بر وفق مرادشان باشد. 
پرسپولیس اگرچه کماکان صدرنشین لیگ برتر است اما اگر قرار باشد با همین کم و کاستی‌ها به مسیر خود ادامه دهد، آن وقت هواداران باید جدا نگران از دست رفتن جام باشند. رقیبی به نام سپاهان با مربی‌ای توانا و بازیکنانی بزرگ پشت سر پرسپولیس حرکت می‌کند و قطعا با توجه به فاصله کم رقبا، شاید در نهایت یک امتیاز در پایان لیگ، قهرمان را مشخص کند. یعنی یک باخت یا یک تساوی بی‌موقع، ممکن است تاوانش از دست دادن یک جام باشد؛ مشابه اتفاقی که سال اول حضور برانکو رخ داد و آنها به خاطر تفاضل گل به جام نرسیدند. 
پرسپولیس در زمین سخت فولاد که حریف از همه ابزار موجودش برای خراب کردن بازی‌اش مدد جست، خوب فهمید که از دست دادن شاه‌مهره‌ای مثل لوکادیا چه تاوان سختی دارد. این کمبود دیده می‌شود چون: شیخ با اوجش فاصله بسیاری دارد، مهدی عبدی قصد بازگشت ندارد و عیسی حتی در تمرینات هم نتوانسته به مرز آمادگی 50 درصدی خود برسد. پس طبیعتا وقتی در زمین فولاد و حریفانی از جنس فولاد، بدون مهاجم تخصصی وارد زمین می‌شوی، تاوان سختی را پس خواهی داد. 
 شاید پریرای برزیلی، مهاجم جدید سرخ‌ها بتواند برگ برنده این مسیر دشوار باشد. اگر این بازیکن از همان روز نخستی که در ترکیب قرار گرفت، شبیه لوکادیا عمل کند، آن وقت پرسپولیس نفس راحتی خواهد کشید اما اگر بنا به هر دلیلی، هماهنگ شدنش با لیگ ایران و سایر بازیکنان زمانبر شود، آنگاه شاید در پایان فصل، قرمزها حسرت روزهایی را بخورند که به اندازه کافی زمان برای آوردن جانشین لوکادیا داشتند اما دست‌کم تا هفته هجدهم لیگ، وقت هدر دادند. 
سرنوشت قهرمان این لیگ در گرو کمترین امتیازهاست و حتی شاید تفاضل گل، پس اینجا هر اشتباهی همسنگ یک حسرت ابدی می‌شود؛ چه برای قرمزها، چه سپاهان و چه سایر مدعیان. این حرف یادتان باشد تا آخرین سوت هفته سی‌ام لیگ بیست و دوم. 
دبیر گروه ورزش *

Page Generated in 0/0056 sec