شیما ناصری: کتاب صبح روز نهم؛ سرگذشت مستند سردار شهید علیرضا نوری قائممقام لشکر 27 محمد رسولالله (ص)، پانزدهمین کتاب از مجموعه27 در 27 انتشارات 27 بعثت و نشر صاعقه است که توسط گلعلی بابایی در 20 فصل به همراه اسناد و مدارک به نگارش درآمد. این کتاب از تولد شهید علیرضا نوری تا شهادتش را در برمیگیرد.
علیرضا نوری اول مهر 1331 در ساری چشم به جهان گشود. او پس از اتمام دوران تحصیلی متوسطه، خرداد 1350 مدرک دیپلم ریاضی را از دبیرستان ملی مهرگان ساری اخذ کرد. بعد از گرفتن مدرک دیپلم، وقت خدمت سربازیاش فرا رسید و در محیطبانی به عنوان سرباز شروع به خدمت کرد. وی طی یک ماجرا برای ادامه خدمت سربازی به تهران منتقل میشود و در پادگان سلطنتآباد در جمع نفرات لشکر گارد جاویدان شاهنشاهی خدمتش را ادامه میدهد. او بعد از پایان سربازی، در آزمون سراسری دانشگاهها در سال 1354 شرکت میکند و در رشته راه و ساختمان دانشکده پلیتکنیک تهران پذیرفته میشود. همزمان با تحصیل در دانشگاه به استخدام راهآهن ساری درمیآید و بعد به تهران و در قسمت پلسازی و ساختمان راهآهن به عنوان تکنیسین مشغول به کار میشود. او در اول مهرماه 1355 با خواهر رفیق صمیمیاش که از خطه اهواز بود، ازدواج میکند. شهید نوری یکی از فعالان در زمان انقلاب و از جمله افرادی بود که کارهای مبارزاتی علیه ساواک انجام میداد. نخستین فرزندشان 23 آبان 1357 به دنیا آمد. در سال 1358 علیرضا در کمیتهای که زیر نظر کمیته انقلاب اسلامی جنوب غرب تهران بود فعالیت میکرد. دومین فرزندشان 27 شهریور 1359 چشم به جهان گشود. مهندس نوری همزمان با شروع جنگ تحمیلی علاوه بر مسؤولیت حفاظت، مسؤول آموزش نظامی راهآهن نیز شد و افراد داوطلب را از میان کارکنان راهآهن در قالب چندین گروه تقسیم کرده و آنها را به نوبت، جهت آموزش در اختیار سپاه قرار میداد. از جمله ابتکارت نوری، طراحی و ساخت پل معلق نفررو روی رودخانه کرخهکور بود.
سال 1360 سازمان مجاهدین خلق اعلام جنگ مسلحانه میکند. آن زمان سرهنگ حجازی که بتازگی مسؤولیت حراست کل کشور را بر عهده گرفته بود، طی حکمی مهندس نوری را به عنوان مسؤول حراست کل راهآهن منصوب میکند و نوری هم با شرط حضورش در جنگ به وقت عملیاتها، این مسؤولیت را قبول میکند. سومین فرزند شهید نوری در 22 مهر 1361 به دنیا آمد. او وقتی فهمید فرزندش دختر است شروع به تکبیر گفتن کرد و وسط راهروی بیمارستان ۲ رکعت نماز شکر بجا آورد. علیرضا نوری مدام همسرش را به مطالعه و علمآموزی سفارش میکرد. به او میگفت: «کتاب زیاد بخوان! انسان هر چه میداند از همین کتاب است. فردا فرزندانمان بزرگ میشوند. در ذهنشان سؤالهای زیادی دارند. وقتی بچهها با هم هستند، این سؤالها را مطرح میکنند. اگر از تو بپرسند و نتوانی به آنها جواب درستی بدهی، سراغ کسانی میروند که بتوانند به آنها جواب بدهند و ممکن است گمراه شوند. ممکن است مطلبی را درست درک نکنند و این در زندگی و سرنوشتشان تأثیر بگذارد. ولی اگر کتاب زیاد بخوانی، جواب سؤالها را میدانی و یا میتوانی پیدا کنی و پاسخ بچهها و دیگران را بدهی». علیرضا نوری حین عملیات والفجر یک در منطقه فکّه مجروح میشود و دست راستش در این عملیات صدمه میبیند به طوری که از ساعد آن را قطع میکنند. او سال 1365 به عنوان رئیس ستاد یا قائممقام لشکر 27 منصوب شد. نوری سرانجام در 9 بهمن 1365 طی عملیات کربلای ۵ در سهراهی شهادت به درجه والای شهادت نایل شد.
شهید نوری یکی از مدیران ارشد در سالهای نخست انقلاب و از جمله فرماندهان برجسته سپاه در جنگهای نامتقارن بود. او فردی مخلص و متواضع بود. سمت و جایگاه و این چیزها اصلاً برایش مطرح نبود؛ اینکه طرف مقابلش سرباز است، پاسدار است، مردم عادی است یا یک فرمانده. برایش فرقی نداشت. یکی از خصوصیات اخلاقی شهید نوری بیاعتنایی به پست و جایگاه بود.
اتفاقات تلخ و شیرین زیادی در زندگی شهید نوری رقم خورده است که هر کدام را بخوانی الگویی خواهد بود برای زندگی فردی و اجتماعی افراد. بدون اغراق میتوان گفت این کتاب یکی از کتابهای برتر و الگویی تمامعیار در سبک زندگی اسلامی، مدیریت اسلامی و جهاد انقلابی است.
گلعلی بابایی، نویسنده کتاب «صبح روز نهم» در گفتوگو با «وطنامروز» درباره پرداختن به زندگی شهید علیرضا نوری گفته است: کتاب «صبح روز نهم» شرح زندگی پرماجرای یکی از شهدای شاخص جنگ؛ قائممقام لشکر 27 محمد رسولالله(ص) و یکی از مدیران انقلابی و پرتلاش دوران انقلاب یعنی شهید علیرضا نوری است. شاید عمدهترین دلیلی که مرا واداشت تا به زندگی این سردار بیادعای جنگ بپردازم در وهله اول عرق همولایتی بودن با شهید نوری بود. ضمن آنکه جایگاه خدمتی ایشان در لشکر 27 و زندگی جذاب، پرماجرا و متنوع این شهید بزرگوار هم بیتأثیر در این تصمیمگیری نبوده است.
بابایی در ادامه بیان کرد: بنده نه به عنوان نویسنده کتاب صبح روز نهم، بلکه در جایگاه یک کتابخوان، توصیهام به جوانان عزیز این است که سعی کنند در سبد دلمشغولیهای زندگیشان حتماً ساعاتی را هم برای مطالعه کتاب در نظر بگیرند، بویژه کتابهایی که به نوعی روایتگر زندگی قهرمانان تاریخ معاصرشان هستند. جاذبهها و درسهایی که من حین نگارش کتاب زندگینامه شهید نوری با آنها مواجه شدهام، این تکلیف را بر عهدهام گذاشت که توصیه کنم جوانان و دیگر اقشار جامعه هم آن را مطالعه کنند، چرا که ندانستن واقعیتهای زندگی بزرگوارانی مثل شهید نوری را واقعاً ظلم به تاریخ میدانم. چون سراسر زندگی این شهیدان درس چگونه زیستن، چگونه عشق ورزیدن و چگونه به مردم خدمت کردن را به انسان میآموزد.
بابایی درباره اینکه عنوان کتاب را خودش یا ناشر انتخاب کرده است، گفت: عنوان کتاب را خودم انتخاب کردم و دلیل آن هم به این جهت است که شهید عزیز علیرضا نوری در صبح روز نهم بهمن 1365 حین عملیات کربلای ۵ در صحرای شلمچه به شهادت رسید. در واقع این عنوان به نوعی بازگوکننده زمان شهادت شهید نوری است.
وقتی نویسنده کتابی مینویسد، تجربه جدیدی به دست میآورد. بابایی در این مورد میگوید: سیر زندگی شهید نوری یک سیر پرتلاطم توأم با عشق، امید، ایثار، مدیریت، فرماندهی و از خودگذشتن بود، لذا درسها و تجربههایی که من از غوطه خوردن در حوادث جاری طی 34 سال حیات دنیوی این شهید عزیز آموختم، حاوی نکات آموزندهای از یک زندگی ساده، سالم و سرشار از معنویت یک مدیر و یک فرمانده در تراز عالی بوده است.
بابایی درباره روند جمعآوری و تدوین اسناد و مدارک کتابش گفت: بخش اعظم جمعآوری اسناد و انجام مصاحبهها را عزیزان زحمتکش بخش تحقیقات انتشارات 27 بعثت در اختیار بنده قرار دادند و من هم کار تألیف و تدوین را انجام دادم.
بابایی در ادامه به نوع شیوه نگارشی کتابش اشاره میکند: کتاب «صبح روز نهم» یک اثر کاملاً مستند و متکی به اسناد و مدارک معتبر است. من در این اثر با استفاده از زاویه دید سوم شخص [دانای کل] راوی روایتهایی هستم که خانواده، دوستان و همرزمان شهید نوری آنها را بازگو کردهاند. به واقع در اینگونه آثار، نویسنده حکم حلقه وصل را دارد که روایتها را به هم متصل کرده، در سیر تاریخی منظم آنها را کنار هم میچیند و قصه را شکل میدهد.
نویسنده کتاب «صبح روز نهم» درباره ویژگی بارز کتابش گفت: همانطور که در پاسخ به سؤالات پیشین عرض کردم؛ پیام صبح روز نهم، در واقع ارائه سبک زندگی سالم و سرشار از عشق و محبت است.
بابایی درباره استقبال مردم از این کتاب بیان کرد: اگر مشکلاتی مثل محدود بودن مراکز توزیع و دسترسی نبودن اینگونه کتابها برطرف شود، قطعاً استقبال بیشتری از آنها خواهد شد اما با این حال استقبال در حد متوسط انجام شده و کتاب به چاپ سوم رسیده است. همه بخشهای کتاب را دوست دارم، چون برای نگارش کلمه به کلمه آنها زحمت کشیدم و به قول معروف فسفر سوزاندم.