printlogo


کد خبر: 259665تاریخ: 1401/11/12 00:00
به فکر فردا باشیم

رها عبداللهی: مقام معظم رهبری در دیدار کارآفرینان، تولیدکنندگان و دانش‌بنیان‌ها ضمن تبیین ضرورت رشد اقتصادی به نکته تلخی اشاره فرمودند و آن وضع مبهم جمعیت کشور به لحاظ جوانی در آینده نه‌چندان دور بود. ایشان فرمودند: «جمعیت جوان کشور بحمدالله اکنون خوب است اما با روند فعلی فرزندآوری، آینده جمعیتی از این لحاظ مبهم است. بنابراین باید با رشد سریع و مستمر، کشور را ثروتمند کنیم، زیرا در روزی که جوان به اندازه کافی نداشته باشیم، ثروتمند شدن کشور ممکن نیست».
این واقعیت تلخ نتیجه کاهش رشد جمعیت کشور طی سال‌های طولانی است به گونه‌ای که امروز همه می‌دانیم وقوع سالمندی جمعیت نزدیک است و تلاش برای افزایش فرزندآوری تنها می‌تواند مخاطره‌آمیزی آن را تاحدی کاهش دهد. هشدار نسبت به کاهش رشد جمعیت سال‌ها پیش از سوی دلسوزان و دغدغه‌مندان و در صدر آنان مقام معظم رهبری آغاز شد اما طیف وسیعی حتی در مناصب مدیریتی و کارشناسی مدت‌ها این نگرانی‌ها را تخطئه می‌کردند و آن را فاقد ادله و استدلالات علمی و صرفا یک امر ایدئولوژی محور و منحصر در توصیه‌های دینی و اندیشه‌های سنتی و انتزاعی و در تضاد با رویکردهای جهان مدرن نشان می‌دادند و می‌گفتند نگرانی از سالمندی کشور در دهه‌های آینده بی‌اساس است؛ در حالی که این نگرانی پشتوانه علمی متقن و استدلال عقلانی محکم دارد. 
درحال حاضر نرخ رشد جمعیت به 0.75 و نرخ رشد سالمندی به 5.7 رسیده؛ یعنی رشد سالمندی 7 برابر زاد و ولد است! بنابراین تا 30 سال دیگر ایران کشوری می‌شود که پهنای هرم جمعیتی‌اش در سنین بالای 65 سال قرار می‌گیرد؛ سنی که در آن تولید فکر، علم، خلاقیت، خدمات، امنیت و نسل ممکن نیست. اکثریت جمعیت مصرف‌کننده خواهد بود و اقلیت جوان و میانسال، مجبورند چند برابر توان تولیدکنندگی داشته باشند تا به توازن برسیم که چنین چیزی هم چندان ممکن نیست. از‌این‌رو سالمندی جمعیت برای هر کشوری بحران‌ساز خواهد بود.  
در حال حاضر ایران تحت تحریم، با تکیه بر جوانی جمعیتش توانسته نیازهایش را در عرصه پزشکی، صنعتی، کشاورزی و نظامی رفع و تحریم حداکثری را با شکست مواجه کند اما طی سال‌های آینده که این امتیاز را از دست بدهیم، چگونه می‌توانیم از پس فشار ظالمانه تحریم بربیاییم و ایران را قوی و شکست‌ناپذیر حفظ کنیم؟
 
برخلاف دیدگاهی که جمعیت بالا را با عناوین منفی چون انفجار جمعیت و کمبود منابع و قحطی یکی می‌دانند، امروز جمعیت یک امتیاز اقتصادی محسوب می‌شود. در گذشته مزیت نسبی، تابعی از منابع طبیعی خدادادی و نسبت‌های عوامل تولید (ضریب سرمایه به کار) بود اما اکنون باور رایج در جهان اقتصاد این است که در دهه‌های آینده، اقتصاد جهان بر پایه صنایعی خواهد بود که متکی بر نیروی فکری هستند و استقرار این صنایع در هر جا، بستگی به این دارد که چه کسی بتواند نیروی فکری لازم برای استقرار آنها را سازمان دهد. به همین دلیل است که کشورهای غربی با رشد جمعیت منفی تلاش دارند با انواع ترفندها نخبه‌های دیگر کشورها از جمله ایران را به کشور خود جذب
کنند.
برد در جهان آینده با کشورهایی است که به اندازه کافی نیروی انسانی آموزش‌دیده و صاحب فکر داشته باشند. مقام معظم رهبری نیز در جایی به همین نکته دقیق اشاره داشته‌اند و فرموده‌اند: «خداوند متعال از مسلمانان خواسته که زیاد بشوند، وقتی که عده زیاد شود، افراد صالح در آن قهرا بیشتر است؛ توانایی‌ها قهرا بیشتر است؛ نیروی انسانی قهرا راقی‌تر است».
امروز کشورهایی مثل چین، هند، برزیل و بنگلادش ثابت کرده‌اند چگونه افزایش جمعیت می‌تواند در خدمت رشد اقتصادی قرار گیرد. به عنوان مثال بنگلادش به عنوان هشتمین کشور پرجمعیت دنیا، رشد اقتصادی 7 درصدی خود را مدیون به کار گرفتن نیروی انسانی بالای خود در خدمت صنایعی مثل پوشاک است که این کشور را به دومین تولیدکننده پوشاک جهان تبدیل کرده. یا برزیل با بیش از 200 میلیون جمعیت توانست خود را به هشتمین اقتصاد بزرگ دنیا تبدیل کند و 60 درصد جمعیت خود را از طبقه فقیر به طبقه متوسط ارتقا دهد. این اتفاق با جهت‌دهی نیروی کار به سمت صنایع بزرگ، جلوگیری از خام‌فروشی، منع واردات و حمایت از تولید داخلی افتاد و تهدید میلیون‌ها گرسنه را به فرصت میلیون‌ها نیروی آماده کار تبدیل کرد. با برنامه‌ریزی صحیح، جمعیت بالا سرمایه‌ای است در خدمت رشد اقتصادی.
برای نجات کشور از بحران‌های پیش رو هم نیاز داریم تا جای ممکن با افزایش فرزندآوری نسبت سالمندی کشور را کاهش دهیم و هم با افزایش رشد اقتصادی، کشور را برای هزینه‌های سنگین محتمل آماده سازیم. 

Page Generated in 0/0076 sec