زمان شاه بود و مردم ما
خوشیها را تماماً دیده بودند
ز فرط دلخوشیهای فراوان
شدیداً توی هم لولیده بودند
تمام سفرهها پر بوده از مرغ
و مرغانش طلا تخمیده بودند
نبوده فرق مابین زن و مرد
به هم مثل کنه چسبیده بودند
خوشی بود و خوشی بود و خوشی بود
که حاشا ذرهای رنجیده بودند
کلاس و مدرسه بوده زیاده
همه وارسته و فهمیده بودند
پزشکان شهیر فارس در هند
مریضان را بدرمانیده بودند
همه بودند یل در علمِ موشک
فضا را درنوردیدیده بودند
زیاده بوده دانشمندِ هسته
همه یکجا انیشتَینیده بودند
و از روی درخت علم و دانش
تمام میوهها را چیده بودند
سپاه و ارتشی بوده منظم
تمام دشمنان ترسیده بودند
شکر میخورد در پیشش یو اِس آ
همه از نعرهاش گُرخیده بودند
اگرچه نفتشان بوده فراوان
ولیکن آنقدَر نفتیده بودند..
به اینخاطر که بوی بیخودی داشت
دو دستی نفت را بخشیده بودند
عدالت بود در بین وزیران
و بیتالمال را مالیده بودند
دهان منتقد پُر میشد از گُل
سوالی را اگر پرسیده بودند
اگرچه در زمان شاه؛ مردم
خوشیها را تماماً دیده بودند
ولی در لابهلای آن خوشیها
به گور شاه هم خندیده بودند