printlogo


کد خبر: 259710تاریخ: 1401/11/13 00:00
از شکل‌دهی به نهضت تا رهبری جمهوری اسلامی
امام قیام، امام نظام

محمد سلحشور: انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران در سال 57 را با گذشت 44 سال کماکان می‌توان زنده‌ترین انقلاب جهان دانست؛ انقلابی که منبع معرفتی جدیدی برای مسلمانان و آزادگان جهان شد و کماکان به رغم گذر زمان و فراز و نشیب‌های مختلف خصلت الهامبخشی خود را حفظ کرده است. امروز انقلاب اسلامی ایران و ارزش‌های آن نه تنها موضوعیت خود را از دست نداده که گستره آن به فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران نیز رسیده است. در این میان اما جلوه کانونی انقلاب اسلامی را جز در مکتب و شخصیت بنیانگذار آن؛ حضرت امام خمینی(ره) نمی‌توان یافت. امام(ره) و مکتب نورانی‌شان شناسنامه انقلاب اسلامی است. امام خمینی(ره) به عنوان عارفی سالک که هدایت جامعه را وظیفه‌ای دینی می‌دانستند و سیاست را نه تنها حجابی بر دیانت نمی‌دانستند، که وجهی جدایی‌ناپذیر از آن می‌پنداشتند، با قدم گذاشتن در مسیر پرمخاطره‌ای که از سال 1341 آغاز شد، رهبری مردمی‌ترین و بزرگ‌ترین انقلاب معاصر را به عهده گرفتند. شناسایی مکتب بنیانگذار انقلاب و نقش ایشان در جلو رفتن مسیر مبارزات انقلابی مردم ایران ضرورتی محتوم برای هر انسان انقلابی است.
* رهبر انقلاب یا رهبر نظام؟
یکی از بحث‌های فرعی و اشتباهی که در دهه‌های اخیر بارها تکرار شده است، تقلیل دادن جایگاه امام خمینی(ره) به رهبری در مسیر تغییرآفرینی یا ثبات‌آفرینی است. شخصیت امام(ره) بخوبی این واقعیت را ثابت می‌کند که ایشان همانقدر که رهبری والامقام برای یک انقلاب دشوار بودند، از تدبیر و دوراندیشی صحیحی برای استقرار نظام نیز برخوردار بودند. امام(ره) در عین حال که عمیقا به آرمان‌های انقلابی و مسیر انقلاب باور داشتند، تشکیل حاکمیت و نظام‌سازی را تکمیل مسیری برای انقلاب می‌دانستند. ایشان به عنوان یک مرجع تقلید ضمن ایجاد اجماع در جامعه متدین ایران، نسخه دین را در عصر جدید و زمانی که بسیاری به دنبال نشان مرگ خدا می‌گشتند، برای جهان تجویز کردند.
با چنین نگاهی انقلاب اسلامی ایران در سال 57، همان‌گونه که شوک جهانی را نیز با خود به همراه آورد، به ‌مثابه نخستین حرکت جدیدی شناخته شد که سعی داشت نه با در پیش گرفتن طریقه انزوای دیندارانه و نه رو آوردن به جنگ با مظاهر تکنولوژی، به دنبال احیای یک زیست دینی در عین به رسمیت شناختن امور حادث‌شده در بافت نوین جهان بگردد. گزاره و مفاهیم جدیدی همچون مردم‌سالاری، ملیت، حقوق بشر و... خود را در فضایی عرفی تثبیت کرده بودند و به‌رغم وجود تجربه‌هایی در تاریخ همچون حکومت پیامبر اسلام در مدینه و امیرالمومنین در کوفه، هیچ‌کدام به شکل امروزی آن تعاریف جا‌افتاده‌ای نداشتند. 
فقدان بنیاد نظری منسجم و نوپا بودن چنین مباحثی از یک سو و نبود تجربه مشترک برای انجام چنین کار ویژه‌ای، باعث شد ایران پساانقلابی تبدیل به میدان جدیدی برای پیاده‌سازی الگویی شود که مشابه آن حتی در نهضت‌های آزادی‌خواه معاصر نیز پیدا نبود. مرجعیت یافتن امام خمینی(ره) به ‌عنوان رهبر و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی برای پیشبرد این گام تمدنی جدید باعث شد ایشان تبدیل به قطب گفتمانی یک جریان دینی شود.
بر همین مبنا برای امام چه انقلاب و چه تاسیس نظام سیاسی، در نسبتی مستقیم با هدف هدایتگری جامعه بود. با این حال امام خمینی(ره) این هدایت را بدون مشارکت مردم ناکام و ناتمام می‌پنداشتند.
* مردمی‌سازی مبارزه
مبارزه علیه نظام سلطنتی در تاریخ معاصر ایران با 15خرداد 42 آغاز نشد اما همگان این روز را مبدا انقلاب شکوهمند اسلامی می‌دانند؛ نقطه‌ای که یک مرجع تقلید شیعه میدان‌دار مبارزه شد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در یکی از سخنرانی‌های‌شان، کشاندن مبارزه به میان مردم را راز موفقیت بنیانگذار انقلاب خواندند و خاطرنشان کردند: «مبارزات با رژیم پهلوی، از دیرباز شروع شده بود؛ یعنی از دوره‌ رضاخان و از سال ۱۳۱۴؛ البته قبلا مرحوم مدرس مبارزاتش را شروع کرده بود اما ایشان را به شهادت رساندند. سال ۱۳۱۴، نهضت بزرگ علما از مشهد شروع شد و مرحوم آیت‌الله قمی و عده‌ای از علما که با ایشان همراه بودند، مبارزه خود را شروع کردند. در اواخر دوره‌ رضاخان، گروه‌های غیراسلامی تجمع‌هایی داشتند و مبارزاتی را شروع کردند. بعد در دهه‌ 20 باز مبارزات حزبی و گروهی از یک طرف و نهضت علمایی و مردمی از طرف دیگر آغاز شد. در سال‌های بعد هم همین‌طور بود و مبارزات زیادی شروع شد. البته همه‌ این مبارزات هم تأثیراتی داشت اما هیچ‌کدام از اینها قدرت بسیج توده‌ها را نداشت و نتوانست مبارزه را از جمع‌های کوچک و خواص، به جمع عظیم مردم بکشاند. راز پیروزی امام هم این بود که توانست این هنر بزرگ و این معجزه‌ بزرگ را انجام دهد و مبارزه را به سطح مردم بکشاند. اما علتش چه بود؟ البته برخی از این علل، به خصوصیات شخص امام بزرگوارمان بازمی‌گردد لیکن عمده‌ علت، عبارت بود از اینکه امام در موضع یک روحانی والامقام و مورد اعتماد، از اسلام حرف می‌زدند. اسلام، باور عمومی مردم بود و هست. این، خاصیت حرکت دینی و خاصیت انگیزه‌ دینی است».
اعتقاد و اعتماد مردم به امام خمینی(ره) و پذیرش ولایت ایشان در مسیر مبارزات انقلابی علیه نظام شاهنشاهی مهم‌ترین عاملی بود که مبارزات مردم را با تمام دشواری‌هایی که در مسیر وجود داشت، به مقصد مورد نظرش رساند.
* رهبری نظام و الگوسازی از اسلام سیاسی
با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 و تاسیس نظام جمهوری اسلامی پس از رفراندوم 12 فروردین 58، رهبری امام خمینی(ره) با گذار از کارویژه سلبی ساقط کردن طاغوت، به کارویژه ایجابی تشکیل حاکمیت دینی آن هم در عصر جدید رسید.
در این مسیر، گفتمان انقلاب اسلامی که متاثر از اندیشه امام خمینی(ره) است، در عرصه عمل امکان ظهور پیدا کرد. وجه نظری این گفتمان انسان را در مسیری توحیدی و در راستای اعتلای روح و معنویت در نظر می‌گیرد و برخلاف اندیشه سکولار، برای انسان تعریفی محدود و لذت‌محور قائل نیست. با این حال جمهوریت به عنوان ابزاری تعیین‌کننده برای رسمیت بخشیدن به مردم و خواست‌های‌شان حضور فعالی دارد.
مدیریت امام خمینی(ره) نیز در این مسیر اهمیت قابل توجهی دارد. توطئه‌های متعدد ضدانقلاب، ترورهای سازمان منافقین، تحمیل جنگ 8 ساله به کشورمان و ده‌ها مورد دشوار دیگر در آغاز تاسیس نظام جمهوری اسلامی می‌توانست مسیر آغاز شده با انقلاب را در آغاز راه ناتمام بگذارد اما مدیریت منحصر به فرد امام(ره) که حاصل جمعی از تدبیر، شجاعت، عقلانیت، مردم‌داری، دوراندیشی، قاطعیت و مصلحت‌اندیشی بود، باعث شد مردم بزنگاه‌های دشواری را پشت سر بگذارند.

Page Generated in 0/0070 sec