printlogo


کد خبر: 259782تاریخ: 1401/11/17 00:00
بررسی ماهیت انقلاب اسلامی با نگاه به شعارها و نمادهای مبارزاتی مردم
دین، جوهر مبارزه

گروه سیاسی: حلقه وصل مردمی که در سال 1357 انقلاب اسلامی را رقم زدند چه بود؟ احتمالا در ظاهر امر این سوال را بتوان بدیهی و پرتکرار به حساب آورد اما واقعیت این است که نزاع روایت‌ها درباره پیروزی انقلاب و عواملی که باعث بسیج عظیم مردمی شد، باعث شده کماکان بحث بر سر چیستی و چرایی انقلاب یک بحث مهم به حساب آید. جریان‌های ضدانقلاب که در سال‌های اخیر با ماهیتی ارتجاعی تبدیل به طرفداران سلطنت پهلوی و نظام استبدادی شده‌اند، بیش از همه انقلاب را نتیجه رفاه زیاد عمومی(!) می‌دانند. ناگفته پیداست که هجوآمیز بودن این روایت که سنگ بر شیشه واقعیت می‌کوبد، نیاز چندانی برای پاسخگویی باقی نمی‌گذارد. در کنار این روایت اما جریان‌های دیگری نیز حاضرند که سعی می‌کنند انقلاب اسلامی را فاقد جهت‌گیری اسلامی تفسیر کنند. در این روایت چنین بیان می‌شود که عنصر دیانت بعد از انقلاب و با قدرت گرفتن روحانیون به انقلاب تحمیل شد؛ به عبارت دیگر، جهت‌گیری انقلاب اگر سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی بوده ولی تکیه‌ای به مبانی دینی نداشته و مردمی که انقلاب کردند هم مطالبات دینی و مذهبی نداشتند اما اقبال انکارناپذیر مردم به جمهوری اسلامی در رفراندومی که 50 روز پس از انقلاب برگزار شد به روشنی غلط بودن این پیش‌فرض را نشان می‌دهد. با این حال در روایت انقلاب و اثبات این فرض که دیانت نقشی مرکزی در بسیج عمومی و مطالبات مردم داشته، می‌توان به نمادهای انقلاب رجوع کرد.
* نمادها، حاملان هویت انقلاب
نمادهای انقلاب هرچند در پروسه مبارزات انقلابی و فعالیت‌های سیاسی به شکل تدریجی شکل می‌گیرد اما می‌تواند یکی از صادق‌ترین ابزارها برای معرفی انقلاب به حساب آید. «ژان شـــوالیه» در کتاب فرهنگ نمادها می‌نویسد: نماد اساساً با علامت فرق می‌کند. علامت، یک قرارداد اختیاری است که دال و مدلول (عین و ذهن) نســـبت به هم بیگانه‌اند، در حالی که در نماد، همگونی دال و مدلول پیشانگاشت‌هایی دارد و آن را مبنای یک پویایی سازمان‌دهنده می‌داند. «بیرو» نیز معتقد است نمادها از نقطه‌نظر جامعه‌شـــناســـی، از آن رو که بیان‌کننده معنایی هســـتند، مورد قبول جامعه‌‌اند و از جانب آن به رســـمیت شـــناخته شـــده و به عنوان مظاهری ملموس به حســـاب می‌آیند. در واقع برای آنکه نمادها در جریان ارتباط‌های انســـانی ارزش یابند، باید از نظر اجتماعی مورد پذیرش همگان باشـند. «تامپسون» نیز اشکال نمادین را با 5 مولفه عمدی بودن، قراردادی بودن، ساختاری بودن، ارجاعی بودن و زمینه‌دار بودن تعریف می‌کند. با توجه به مجموعه این تعاریف، جنبه نمادین هر انقلاب را می‌توان جنبه‌ای ناشی از بسط پیدا کردن مطالبات جمعی در فضای ابزاری برای حداکثری کردن تاثیرات اجتماعی دانست. در چنین فضایی مطالعه نمادین انقلاب اسلامی ایران بیش از هر چیز ما را نیازمند شناخت عناصر نظری و معنایی که در قالب نمادها ظهور و بروز یافته‌‌اند می‌کند.
با چنین نگاهی هر چند رد ارزش‌ها و نمادهایی که حامل پیام‌های مدرن همچون ملی‌گرایی و آزادی‌خواهی بودند را می‌توان در مبارزات انقلابی پیدا کرد اما بیشترین نمادها برخاسته از ارزش‌های دینی مردم بود. عمومیت شعار‌ الله‌اکبر، تبدیل شدن حجاب به نمادی برای مبارزه با نظام شاهنشاهی، برجسته شدن شخصیت‌های دینی به عنوان الگوهای انسانی انقلاب و... همگی گویای این واقعیت بود که جنبه احیاگری دینی نقش جدی و اصلی را در مبارزات منجر به انقلاب داشته است. این نمادها در انقلاب متوقف نشدند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز خود را تقویت کردند تا جایی که تجربه 8 سال دفاع ‌مقدس تبدیل به یک منظومه کامل از نمادها و شعارهای مذهبی شد؛ جنگی که از قضا کارکردی ملی در دفاع از تمامیت ارضی کشور داشت اما این صیانت ملی بیش از همه با ارزش‌ها و ادبیات مذهبی ممزوج بود.
* جهت‌گیری اسلامی شعارهای انقلاب
بررسی کمی و کیفی تمام شعارهای استفاده شده در جریان راهپیمایی‌های برگزار شده در سال‌های مبارزات انقلابی می‌تواند از راهگشاترین مسائل جهت رسیدن به بصیرتی اولیه در جریان تحلیل نمادهای انقلابی باشد؛ آنجا که در میان نمادهای انقلابی شعارهای راهپیمایی‌ها را می‌توان از موثرترین ابزارهای موج‌آفرینی دانست. در این میان هر چند در طول سال‌های اخیر تلاش‌های پژوهشی زیادی جهت جمع‌آوری این شعارها شده است اما تحلیل کمی و کیفی از جمله حلقه‌های مفقوده در میان آثار جمع‌آوری شده بوده است. «جامعه‌شناسی شعارهای انقلاب اسلامی» را که حاصل پژوهش دکتر محمدحسین پناهی بوده است، می‌توان از موفق‌ترین آثار در جهت رفع این کاستی‌ها دانست. کتاب مذکور با جمع‌آوری تمام شعارهای ثبت‌شده در جریان راهپیمایی‌ها (بیش از 4100 شعار) در بازه مهر 56 تا شهریور60 و بررسی درصدی آنها به شکل تفکیک شده، به دنبال روشن کردن مسیر کلی حمایت‌ها و برائت‌های شکل‌گرفته از جانب جمعیت حاضر در خیابان نسبت به رژیم پهلوی و فعالان حاضر در جریان مبارزات است. کتاب مورد نظر را می‌توان پژوهشی همراستا با کتاب دکتر مهدی محسنیان‌راد پیرامون بررسی دیوارنوشته‌های زمان مبارزات انقلابی مردم ایران دانست. هرچند جنبه کلی شعارهای انقلابی و غلبه داشتن فضای حاکم بر راهپیمایی‌ها که توده اجتماعی را به کف خیابان‌ها کشاند، باعث شد از انقلاب اسلامی به عنوان انقلاب مستضعفان نیز یاد شود اما پراکندگی شعارها، گویای وجود فضایی متفاوت در میان مطالبات عمومی بوده است. از میان مجموعه تحلیل‌های آماری ارائه‌شده در پژوهش محمدحسین پناهی به ‌عنوان نمونه می‌توان به برخی پراکندگی‌ها پیرامون شعارهای انقلابی پرداخت. در نگاهی کلی از مجموع 4153 شعار ثبت‌شده در این پژوهش 21.3 درصد شعارها مربوط به نظام شاهنشاهی، 20.7 درصد شعارها پیرامون چگونگی سرنگون کردن رژیم، 17.7 درصد شعارها مربوط به نظام آرمانی مورد نظر معترضان، 15.5 درصد پیرامون شخصیت‌های انقلابی، 14.3 درصد مربوط به مطالبات پس از سرنگونی رژیم و 10.5 درصد شعارها نیز با محوریت مسائل و شخصیت‌های بین‌المللی بوده است. از مجموع 738 شعاری که با محوریت اهداف و ارزش‌های انقلاب و چگونگی تحقق آنها در خیابان‌ها داده شده است 48.6 درصد حول محور اهداف و ارزش‌های فرهنگی، 35.4 درصد حول محور اهداف و ارزش‌های سیاسی، 9.7 درصد حول محور اتحاد و تشکل و ادامه مبارزه برای تحقق اهداف و ارزش‌ها و تنها 5.3 درصد شعارها حول اهداف و ارزش‌های اقتصادی بوده است که در این میان و از مجموع 39 شعار اقتصادی 82 درصد حول محور حمایت از طبقات محروم، 7.7 درصد نفی فقر و تامین رفاه مادی، 7.7 درصد مخالفت با نظام و طبقه سرمایه‌دار مرفه و 2.6 درصد سایر موارد اقتصادی را در بر می‌گرفته است. از میان 287 شعاری که پس از پیروزی انقلابی اسلامی پیرامون گروه‌های فعال و ایدئولوژی سیاسی‌شان داده شده است، 16.7 درصد شعارها در مخالفت و محکومیت گروهک مجاهدین خلق (منافقین)، 8.7 درصد در مخالفت با گروهک فداییان خلق و 14.3 درصد در مخالفت با سایر گروه‌های چپ بوده است. این درصدها در جریان حمایت از گروهک‌های فوق نیز به ترتیب 12.2 درصد، 5.6 درصد و 5.2 درصد بوده است. از میان 434 شعار مربوط به نظام و شخصیت‌های خارجی، نفی و محکوم کردن نظام و شخصیت‌های سیاسی آمریکایی 56.2 درصد، جنبش‌های انقلابی و رهبران آنها 18.2 درصد، نفی و مخالفت با سایر کشورهای دنیا و شخصیت‌های سیاسی آنها 10.4 درصد، نفی و مخالفت با نظام‌های سیاسی حاکم بر جهان 8.5 درصد و نفی و محکوم کردن نظام و شخصیت‌های سیاسی اروپایی (با محوریت شوروی) 6.7 درصد شعارها را در بر گرفته بود. از مجموع 643 شعاری که در بازه زمانی مورد تحقیق داده شده است، 70.7 درصد پیرامون شخصیت امام خمینی(ره) بوده و 10 درصد مرحوم طالقانی، 3.3 درصد بنی‌صدر و 3.1 درصد مهندس بازرگان را مخاطب خود قرار داده‌اند. نویسنده این کتاب در پایان و با تحلیل کیفی از شعارهای داده شده در مقام جنبه ایجابی و سلبی شعارها، نتیجه می‌گیرد که «مقایسه شعارهای مربوط به امام(ره) و شاه نشان می‌دهد این 2 دسته از شعارها، در مقایسه با شعارهای مربوط به سایر شخصیت‌ها چقدر به هم نزدیک است. گویی امام به ‌عنوان رهبر و سمبل انقلاب و شاه به‌عنوان حاکم و سمبل رژیم سابق، در برابر هم قرار گرفته‌اند».
* احیای امر دینی، کانون اهداف انقلابی
با نگاه به شعارها و نمادهای انقلاب اسلامی، وجه دینی این انقلاب بیش از پیش برجسته می‌شود. به همین خاطر احیای جایگاه دین در زیست فردی و جمعی را می‌توان نقطه کانونی مبارزاتی دانست که به پیروزی انقلاب اسلامی ایران منتهی شد. نمادها به عنوان جلوه‌ای از خواست جمعی مردم ابزار مناسبی برای شناخت محتوای هر انقلاب به حساب می‌آید. شعارهای انقلاب و نمادهایی که از دل مبارزات انقلابی مردم ظهور کرد به خوبی جنبه دینی انقلاب را نمایان می‌کند.

Page Generated in 0/0055 sec