مائدهسادات میرقاسمی: هر آنچه در اطراف خود میبینیم برای ما نشانهای به همراه دارد. به عنوان مثال درخت نماد حیات و باروری است تا جایی که انسان در برخی فرهنگها گاهی تا سر حد پرستش آن نیز پیش رفته است. اگرچه این واژه معناهای بسیاری در خود دارد اما تاکنون در عنوان فیلمهای سینمایی کمتر از آن استفاده شده است. جالب اینکه در اسامی بخش مسابقه چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر اثری از یک کارگردان کار اولی با عنوان «در آغوش درخت» به چشم میخورد؛ فیلمی از بابک لطفیخواجهپاشا که نخستین اثر سینمایی خود را تجربه کرده است.
اگر بخواهیم نگاهی کوتاه به کارنامه کاری بابک لطفیخواجهپاشا داشته باشیم، باید بگوییم وی فعالیت هنری خود را از سال 1378 با کارگردانی نمایش «آ بیکلاه آ با کلاه» آغاز کرد و پس از آن علاوه بر نویسندگی 17 نمایشنامه از جمله «آدمکها»، «زن اجباری»، «بدریه ما ادری»، «سادیسم و ذهن پرتقالی»، رمان «نار و نگار» و... با آثار «مکلت» و «آبگوشت زهرماری» در ۲ دوره از جشنواره تئاتر فجر حضور داشته است.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که استفاده از بازیگران تئاتر در نقشهای اول این پروژه از جمله مارال بنیآدم و جواد قامتی به پیشینه تئاتری این فیلمساز بازمیگردد. از آنجا که همه کارگردانان برای ساخت نخستین اثر بلند سینمایی خود سراغ ساخت فیلمهای کوتاه و حتی تلهفیلم و سریال میروند، بابک لطفی نیز پیش از ساخت «در آغوش درخت»، فیلمهای کوتاه «گم بست»، «جشن لیلا» و «رنگ و خاک» را کارگردانی کرده است. وی همچنین علاوه بر تدریس ادبیات نمایشی و بازیگری، ساخت تلهفیلم «آهسته نگاهم کن» و سریالهای «بهانهای برای بودن»، «جهیزیه» و «سنه خاطیر» را در کارنامه فعالیت هنریاش رقم زده است. به عقیده نگارنده نقطه عطف فعالیت سینمایی بابک لطفی دستیار کارگردانی مجید مجیدی و رضا میرکریمی از کارگردانان بنام و صاحب سبک سینمای ایران در فیلمهای «محمد(ص)»، «خورشید» و «قصر شیرین» و همچنین هادی حجازیفر که در نخستین ساختهاش یعنی «موقعیت مهدی» خوش درخشید، است. در حقیقت بسیاری از سینماگران معتقدند کسانی که در سینما دستیار کارگردانی میکنند، میتوانند در آینده تجربههای متفاوت و حتی بهتری در زمینه ساخت فیلم داشته باشند.
وجهتشابه نخستین اثر سینمایی بابک لطفی یعنی «در آغوش درخت» با دیگر آثار وی انتخاب آذربایجان غربی به عنوان لوکیشن کار و استفاده از زبان ترکی در اثر است؛ شهری که بابک لطفی پیش از این در آن تجربه ساخت سریال داشته و اساسا متعلق به همین شهر است. ناگفته نماند این اثر سینمایی را شاید بتوان نخستین فیلم متعلق به شهر ارومیه دانست که در جشنواره فیلم فجر حاضر میشود. اگرچه از خلق لحظههای دراماتیک و ملتهب اثر نمیتوان غافل شد اما شاید بتوان گفت فضای شاعرانهای که مخاطب در این اثر با آن روبهور میشود، حاصل تجربههایی است که او در فیلم «موقعیت مهدی» به دست آورده؛ اثری که سازندگان آن تاکید بسیاری بر این ویژگی داشتند و بسیار آن را مهم تلقی میکردند. موضوع دیگری که شاید این روزها افراد کمتر بدان توجه میکنند، خانواده است؛ مسالهای مهم که میتواند سرنوشت افراد را تغییر دهد و مسیر دیگری را پیش روی آنها باز کند. بابک لطفی قصه طلاق، عشق به خانواده و وابستگی ۲ فرزند به یکدیگر را چنان به تصویر کشیده است که حتی شاید مخاطب با تماشای این فیلم، تصمیم دیگری برای زندگی خود بگیرد.
پس میتوان نتیجه گرفت «درخت» در این اثر نماد خانوادهای است که مظهر زندگی و هستی است؛ افرادی که حتی در مواقع ناممکن هم میتوان در پناهشان قرار و آرام گرفت. انتخاب نام «در آغوش درخت» برای این اثر درستترین و بهترین عنوان بوده است. نخستین ساخته بلند هر فیلمسازی قطعا عاری از اشکال نیست اما باید منتظر ماند و دید «در آغوش درخت» که نخستین همکاری سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان محسوب میشود، در جذب مخاطب موفق عمل خواهد کرد یا نه.