مهدی بختیاری*: در میان عملیاتهای استشهادی که زنان و مردان فلسطینی برای رهایی سرزمینشان انجام دادند، برخی عملیاتها برای همیشه در حافظه تاریخی ساکنان سرزمینهای اشغالی باقی خواهد ماند، بویژه اگر عملیات در یکی از مهمترین اعیاد آنها رخ داده باشد.
* روز خونین عید پسح
پسح (به عبری: פסח) در میان یهودیان روز مقدسی است که آن را به یاد آزادی قوم یهود از قید بردهداری فرعونهای مصر جشن میگیرند و یکی از ۳ عید بزرگشان محسوب میشود.
اما عید سال 2002 برای ساکنان سرزمینهای اشغالی، طور دیگری بود.
تعداد زیادی از صهیونیستها در حالی آن سال را در «هتل پارک» خیابان کینگ دیوید شهرک «نتانیا» جشن گرفتند که چند هزار نفر از سربازان ارتش اسرائیل مامور حفاظت از مرکز فلسطین اشغالی بودند و کسی فکرش را هم نمیکرد یک جوان 25 ساله فلسطینی بتواند وارد آنجا شود.
«عبدالباسط محمد قاسم عوده» اهل طولکرم عصر آن روز با چند بمب دستساز وارد هتل شد تا یکی از بزرگترین عملیاتهای استشهادی تا آن روز را در میان جمع کثیری از اشغالگران رقم بزند.
این اتفاق دقیقا ساعت 19:25 رخ داد که طی آن 30 صهیونیست هلاک و بیش از 145 نفر زخمی شدند که حال 40 نفر آنها وخیم و 13 نفر نیز بسیار وخیم گزارش شد.
به گفته برخی منابع در وزارت جنگ رژیم صهیونیستی، عبدالباسط عوده از مدتها قبل تحت تعقیب نیروهای این رژیم بود و نام وی چند ماه پیش از اجرای این عملیات در لیست افرادی که روزنامه «یدیعوت آحارانوت» منتشر کرده بود، ذکر شده بود و به همین دلیل او از یک سال و نیم قبل از اجرای عملیات ناپدید شده بود و کسی از محل اختفایش خبر نداشت.
عبدالباسط توانست طبق برنامه، از تمام استحکامات و موانع امنیتیای که صهیونیستها در سراسر مناطق اشغالی، چهارراهها و مرزها قرار داده بودند، عبور کرده و خود را به عمق شهرک نتانیا و هتل پارک که آن روز مملو از صهیونیست بود، برساند.
شاهدان عینی میگفتند جوانی را دیده بودند که در محوطه هتل در حال پرسه زدن بود.
این عملیات که ستونهای شهر امخالد (شهرک صهیونیستی نتانیا) را به لرزه درآورد، از لحاظ تعداد کشتهها و زخمیها رکورد ۲ عملیات قبل از خود یعنی عملیات شهادتطلبانه شهید «عزالدین المصری» در رستوران «سبارو» و نیز عملیات استشهادی «سعید حوتری» به نام «دلفیناریوم» که هر دو توسط گردانهای عزالدین قسام (شاخه نظامی حماس) انجام شده بود را شکست و وزارت جنگ اسرائیل هم با تایید این مطلب، این عملیات را «هولناک» توصیف کرد به طوری که پلیس رژیم صهیونیستی در همان موقع در سراسر فلسطین اشغالی به منظور جلوگیری از انجام عملیات شهادتطلبانه آمادهباش کامل اعلام کرد.
شاید بعد از ۷ سال که صهیونیستها، بدون کابوس «یحیی عیاش» (مغز متفکر و بنیانگذار عملیاتهای شهادتطلبانه گردانهای عزالدین قسام) میخوابیدند، این یکی از هولناکترین ضربات بر پیکر جامعه وحشتزده صهیونیست بود که یک بار دیگر آنها را به اواخر دهه 80 و اوایل دهه 90 میلادی برد؛ روزگاری که یحیی و یارانش جایجای سرزمینهای اشغالی را به کشتارگاه صهیونیستها تبدیل میکردند.
زمانبندی حماس برای این عملیات به گونهای رقم خورد که بزرگترین عملیات شهادتطلبانه تاریخ فلسطین، مصادف شود با بزرگترین عملیات شهادتطلبانه تاریخ اسلام در دهمین روز محرم یعنی «عاشورا».
به هر حال شاید یهودیان اشغالگر قدس، روزی سالگرد عبور اجدادشان از رود نیل و آزادی از بند فرعون را فراموش کنند ولی بعید است هیچگاه سالگرد بزرگترین عملیات شهادتطلبانهای که عبدالباسط عوده برایشان رقم زد را به این سادگیها از یاد ببرند.
* حق گرفتنی است
در میان زنان شهادتطلب فلسطینی که در نقاط مختلف سرزمینهای اشغالی دست به عملیات استشهادی زدند، «هنادی جرادات» را باید موفقترین آنها در به هلاکت رساندن اشغالگران دانست.
«هنادی تیسیر جرادات» متولد منطقه «الحی» شهر جنین وکیلی 27 ساله بود. اندکی قبل از عملیات وی و در پی هجوم ارتش رژیم اشغالگر قدس به منزلشان، برادرش فادی به همراه پسرعمویش صالح به شهادت رسیدند و شاید از آن پس بود که هنادی تصمیم گرفت انتقام خون برادر و دیگر شهدای فلسطین را یکجا بگیرد.
او ششمین زنی بود که تصمیم داشت با انجام عملیات استشهادی در یکی از مناطق پرتردد اشغالگران، جان خود را فدای آرمان قدس کند.
روز عملیات، در حالی که به خانواده خود گفته بود برای خرید به همراه یکی از دوستانش به بیرون میرود، راه روستای «برطعه» را در پیش گرفت؛ جایی که آخرین ایست بازرسی اشغالگران در آنجا قرار داشت.
۳ روز قبل، هنادی به کمک پسرعموی خود (سامی) در یکی از منازل متعلق به جنبش جهاد اسلامی که آن را در اختیار شهادتطلبان قرار داده بود، ضمن قرائت وصیتنامه تصویری خود در مقابل دوربین فیلمبرداری، نحوه کار با کمربند انفجاری را هم یاد و تصمیم خود را برای انجام عملیات گرفته بود.
او در این تصاویر کوتاه که پس از شهادتش از رسانههای مختلف جهان پخش شد، میگوید: «به حول و قوه الهی تصمیم گرفتم ششمین زن شهادتطلبی باشم که پیکرش به ترکشهایی تبدیل شود که قلب صهیونیستها و شهرکنشینها را که تلاش کردند بذر مرگ را در سرزمین ما بکارند، هدف قرار دهد...».
هنادی در میان 6 خواهر دیگر خود بزرگترین دختر و تنها فرزندی بود که توانست به دانشگاه برود و بعد از 5 سال مدرک وکالت خود را بگیرد.
با گذشتن از روستای «برطعه» و عبور از آخرین مقر ایست بازرسی صهیونیستها، تا حیفا مانع دیگری در مقابل این وکیل جوان که حالا بمبی قابل کنترل را به همراه داشت، نبود اما هنادی مجبور شد برای رسیدن به حیفا 50 کیلومتر را به سمت شمال برود.
برای این کار، او یک تاکسی با شماره پلاک اسرائیلی کرایه کرد و با عبور از روستای برطعه پوشش فلسطینی خود را نیز تغییر داد.
4 اکتبر 2003 رستوان بزرگ شهر حیفا در ساحل این شهر بندری مملو از صهیونیستهایی بود که برای گذراندن پایان هفته خود به این شهر آمده بودند.
هنادی وارد رستوران «ماکسیم» میشود، سفارش غذا داده و حتی پول آن را هم حساب میکند. پلیس و سایر نیروهای رژیم صهیونیستی وقتی دریافتند هنادی پس از صرف آخرین غذای زندگی با آرامش صورت حساب را پرداخته و سپس دست به عملیات زده است، شوکه شدند. آنها ابتدا این موضوع را باور نکردند اما گواه این امر را در صندوق رستوران یافتند چرا که هنادی پیش از انجام عملیات، 90 شکل پول غذایش را پرداخته بود.
دقایقی از این حضور نگذشته بود که یکی از بزرگترین عملیاتهای شهادتطلبانه از تاریخ شروع انتفاضه «الاقصی» تا آن روز توسط یکی از زنان شهادتطلب جنبش جهاد اسلامی رخ داد.
ناگهان انفجاری مهیب در محل این رستوان موجب شد 19 نفر از صهیونیستهای حاضر در سالن کشته و دهها نفر نیز مجروح شوند.
اندکی بعد از عملیات، خانواده هنادی از طریق شبکه «المنار» از انجام عملیات باخبر شدند و دقایقی بعد هویت مجری عملیات شهادتطلبانه نیز اعلام شد.
پدر هنادی که از بیماری کبد رنج میبرد با حضور اقشار مختلف مردم در منزلشان که برای عرض تسلیت آمده بودند، گفت: «من از تسلیتگویان استقبال نمیکنم، بلکه از کسانی استقبال میکنم که شهادت دخترم را تبریک میگویند. آنچه هنادی انجام داد مایه افتخار من است».
*کارشناس فلسطین