حنیف غفاری*: سپتامبر 2017 میلادی در حاشیه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل، امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه که به تازگی در راس معادلات اجرایی پاریس قرار گرفته بود پروژهای خطرناک را در مواجهه مطلق با ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی طراحی کرد؛ تحدید توان موشکی ایران با محوریت پاریس! این همان نقطه آغاز خطایی بزرگ بود که همچنان ادامه دارد. اخیرا کاترین کولونا، وزیر خارجه فرانسه در گفتوگوی تلفنی با آنتونی بلینکن، همتای آمریکاییاش، بر «واکنش قاطعتر» به برنامه موشکهای بالستیک جمهوری اسلامی از سوی جامعه بینالملل تاکید کرد. بر اساس این بیانیه، وزرای خارجه ۲ کشور همچنین بر لزوم بازگشت ایران به تعهدات بینالمللی خود بویژه همکاری کامل و جامع با آژانس بینالمللی انرژی اتمی تاکید کردهاند!
به نظر میرسد فرانسویها درصدد آزمایش چندباره یک تجربه شکست خورده هستند؛ به این امید که شاید این بار بتوانند از مولفههای فرامتنی حاصل شده از جنگ روانی و تبلیغاتی غرب علیه تهران جهت دستیابی به هدف خطرناک خود استفاده کنند. این دومین پروژه مکرون علیه فعالیتهای موشکی کشورمان محسوب میشود. رئیسجمهور خام و ناتوان فرانسه نخستین بار سال 2017 میلادی تلاش کرد با گنجاندن موضوع موشکی ایران در «نسخه مکمل برجام» یا حتی تبدیل آن به یک «الحاقیه» یا «توافق ثانویه» در کنار نسخه اصلی برجام، خواسته مشترک ترامپ و نتانیاهو را درباره «بسط تعهدات یکجانبه ایران در برجام» در ابعاد هستهای و غیرهستهای جامه عمل بپوشاند. رئیسجمهور فرانسه معتقد بود اگر بتواند بدون آنکه برجام برهم بخورد چنین اقدامی را انجام دهد، تبدیل به یک قهرمان بلامنازع در عالم دیپلماسی و سیاست خارجی خواهد شد! همین توهم به مکرون توان داد به صورت مستمر در ۲ حوزه دیپلماسی آشکار و دیپلماسی پنهان، تحدید توان موشکی ایران را به مثابه یک مطالبه مطرح کند. حتی زمانی که ترامپ از توافق هستهای رسما عقبنشینی کرد، فرانسویها بارها در مذاکرات پشت پرده بر سر ترسیم ساختار نامرئی و مضحک «اینستکس» تلاش کردند تحقق این ساختار انتزاعی را منوط به تحدید حداقل بخشی از توان موشکی کشورمان کرده و تست و آزمایش موشکهای بالستیک از سوی جمهوری اسلامی ایران را متوقف کنند. با این حال، حتی در دوران اعمال فشار حداکثری ترامپ، کشورمان حاضر نشد به بازی فرانسویها و عروسکگردانان مکرون یعنی نتانیاهو و ترامپ تن دهد.
اکنون پس از ۶ سال، مکرون تصمیم گرفته است بار دیگر با استناد به مولفههای فرامتنی جاری در نظام بینالملل از جمله فضای جنگ اوکراین، اغتشاشات شکست خورده ایران و... به مواجهه با توان موشکی کشورمان بپردازد. او به لحاظ حقوقی دستانش خالی است، زیرا وفق قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، فعالیتهای موشکی کشورمان مصداق «اقدامات یا آزمایشهای ممنوع» نیست. در چنین شرایطی، مکرون در صدد ایجاد نوعی پیوند محسوس میان «مذاکرات احیای برجام» و «تحدید توان موشکی ایران» برآمده و تلاش میکند مهار حداکثری ایران را به مخرج مشترک و نقطه پیوند این دو تبدیل کند. رئیسجمهور فرانسه این بار نیز از حمایت مطلق بایدن و نتانیاهو در پیشبرد این روند برخوردار است اما در این میان متغیری مستقل وجود دارد که دوباره مکرون را به سیاستمداری ناکام در این عرصه تبدیل خواهد کرد: «ایران قدرتمند».
واقعیت این است که امثال جو بایدن، امانوئل مکرون، اولاف شولتس و ریشی سوناک، جملگی مصادیق اثبات «لزوم بسط قدرت موشکی - تسلیحاتی ایران» محسوب میشوند نه مثال نقض آن! مداخله مزمن بازیگران غربی در امور داخلی کشورمان از یک سو و تحرکات امنیتی مستمر واشنگتن، پاریس، برلین، لندن و تلآویو در کشورهای همسایه جمهوری اسلامی، کمترین جایی را برای معامله با غرب بر سر مهمترین داشته ما در مدیریت رفتار دشمن (توان موشکی ایران) باقی نمیگذارد. به عبارت بهتر، مکرون بهتر است دلیل اصرار ایران بر حفظ توان موشکی و صدالبته بسط آن طی هفتهها و ماههای آتی را نه در قطعنامه 2231 شورای امنیت و نه در رسانههای وابسته به جریانهای قدرت در غرب جستوجو
نکند! او کافی است نیمنگاهی به خود و مواضع وقیحش بیندازد! سیاستمداری که در خیال کودکانهاش، از وقوع یک انقلاب جدید در ایران سخن میگوید، بهتر است به جای آنکه در توهم دیپلماسی موشکی با ایران به سر ببرد، به فکر بلایی باشد که بر سر سیاست خارجی و امنیتی کشورش آورده است.
* دکترای روابط بینالملل