آوردهاند در سنه ۱۸۵۶ میلادی که کافی و نسکافی مد نبود، نبرد سختی بر سر چای، میان چین و بریتانیا در گرفت. دولت بریتانیای حیلت ساز، رفت بیخ گوش هندیهای رمانتیک و کرد آواز که کشت خشخاش در بلاد هند بسیار ستوده و امتناع از آن نکوهیده، تا از تاجران چین چای اعلا بستاند و جای نقره و زر و سیم گران، تریاک هندی کند در پاچه آن رهگذران. روزها گذشت و گشت تریاک، قوت غالب چینیان و رخسارشان ترسناک. روزی پادشاه چین غافل و آسوده حال، از معبری شد روان و رعیت خویش دید چنان پیکنیک و وافور به دست و خمار و افتاده حال. وی که بر کرده خود شد آگاه، برآشفت و نعرهها سر داد لیکن گریبان ندرید چون در معبر زن و بچه مردم نشسته بودند. پادشاه که نتوانسته بود گریبان خود را بدرد برای پاره کردن مجوز صادرات چای به اروپا، شد دست به کار و بلاد اروپایی از دست چین شد شکار. بریتانیای کبیر که گستاخی بلاد آسیا نمیرفت در کَتش، به خشم آستین بالا کشید و درآورد از تن، کُتش.
البته اسکل اندکی بعد فهمید که اول باید کُتش را درمیآورد بعد آستین بالا میکشید. خلاصه جنگ سختی میان چین و بریتانیا درگرفت دو بار. چینیان هر دو بار چونان شکستند که انگار هیچ چینیای از ازل در این عالم نبوده و هرچه بوده همه ظرف یکبار مصرف. بریتانیا بار اول یکه در میدان جنگ بر چین غالب گشت. بار دوم با یاری فرانسه، که از همان دوران بود از کاسه لیسان زمان. اینگونه شد که بریتانیا به اراضی استعماری خود افزود و پادشاه چین رفت شماره یک را به ۵۰۰۰۴۵۶۷۸۹۲۱ پیامک کند تا پک ترک اعتیاد تضمینی در سه روز را، برای مردمش بخرد.