یک شیرزن دیگر ...
شیما ناصری: در لابهلای کتابهای حوزه ادبیات پایداری، آثار بسیاری را در قالب زندگینامه، خاطرات شفاهی و کارنامه عملیاتی در بازار نشر مشاهده میکنیم. خاطرات همسران شهدا را که بعضا در قالب داستانی است نیز باید به موارد بالا اضافه کرد. در این میان کمتر موردی را میتوان یافت که بیان خاطرات از زبان همسر شهید بر اساس مستندات و مدارک باشد. از جمله این موارد کتاب «اشک را مهلت ندادیم» است که نخستین کتاب از مجموعه همسرانه انتشارات 27 بعثت؛ شامل خاطرات زهرا یوسفیان، همسر شهید ابوالفضل محمدی به قلم سمیه جمالی به شمار میرود. در این کتاب زندگی زهرا یوسفیان به عنوان یک زن موفق و مدیر، جدا از همسر شهید بودن مورد توجه قرار گرفته است. زهرا یوسفیان که تنها 17 روز در کنار شوهرش زندگی کرده، موفقیتهای زیادی در عرصه زندگی شخصی و اجتماعی داشته است.
از سویی سمیه جمالی، نویسنده کتاب سعی کرده نگاهی نو و جدید به مسائل همسران شهدا داشته باشد. این در حالی است که روایت کتاب هم با نثری ساده نگارش شده است.
«کتاب اشک را مهلت ندادیم» نخستین کتابی است که زندگی زنی پس از شهادت همسرش را روایت میکند؛ معمولا خاطرهنگاریها بر مبنای زندگی شهید از زبان همسر است و با شهادت شهید کتاب به پایان میرسد ولی در این کتاب شخص اول خود زن است. وی احساسات پنهان خود و کنار آمدن با مشکلات خانواده و اطرافیان را پس از ازدواج دومش بیان میکند و این روایت تا زمان معاصر ادامه مییابد.
نویسنده کتاب «اشک را مهلت ندادیم» در گفتوگو با «وطن امروز» بیان کرد: در حوزه ایثار و دفاعمقدس، «اشک را مهلت ندادیم» نخستین کتاب بنده است اما در حوزه روایت به صورت مستند داستانی، کتاب «پرچم در اهتزاز» هم پیش از این در انتشارات سوره مهر منتشر شده است. زمانی که برای چاپ نخستین مجموعه شعرم با ناشری مذاکره میکردم، گفتند در نمایشگاههای خارج از کشور یکی از موضوعاتی که برای غیرایرانیان جذاب است، موضوع دفاعمقدس است و دیگری فرهنگ و سنن ما. من از موضوع اول خیلی تعجب کردم ولی وقتی دلیل را شنیدم دیدم کاملا منطقی است. ایشان گفتند مخاطبان خارجی میگویند شما ۸ سال جنگ داشتهاید، پس خیلی جالب است. همانجا بنا را گذاشتم بر اینکه حتما در بهترین حالت نویسندگی، در اوج، داستانهایی در این حوزه بنویسم و هنوز دنبال آن هدف هستم تا روزگاری بهترین اثر داستانی من، در این حوزه باشد. یکی از موضوعات جذاب در زمان دفاع مقدس، زندگی همسران شهدا بود. زندگی این بزرگواران سراسر داستان است که باید به دنیا عرضه شود. به نظر من مستندنگاری مرجعی برای داستان و فیلمنامه است.
وی ادامه داد: این تاریخ ما است؛ اول باید درست جمعآوری و بعد درست نوشته شود. من این بخش را غیر از اینکه مرجع میدانم، اینکه یک داستاننویس به این کتابها برای نگارش داستان خود رجوع کند، نظرم این است که باید حفظ شود.
جمالی در ادامه درباره نوشتن در حوزه دفاعمقدس که تا چه میزان بر نسل جوان ما تاثیرگذار است، گفت: اگر واقعیت را بدون قضاوت و قسم جلاله بنویسیم، نسل جوان میخواند و خودش میفهمد چه اتفاقی در این کشور افتاده است. ما نباید خوراک را به زور در دهان مخاطب بگذاریم. او باهوش است؛ ایثار را روایت کنیم، نه اینکه مستقیم بنویسیم شهید همت خیلی ایثارگر بود.
وی در ادامه تصریح کرد: این کتاب خاطرات خانم زهرا یوسفیان همسر شهید ابوالفضل محمدی است. اینجا ما به زندگی شهید محمدی از دید همسرش نمیپردازیم، بلکه زندگی یک زن را روایت میکنیم که زندگی با شهید هم جزئی از آن و اتفاقا موثر بر آن است. زهرا یوسفیان زندگی متفاوت، دیدگاه مستقل و قدرتمندی دارد. درباره هر چیز برای خودش قاعده و نظام دارد، از سفره هفتسین خوشش نمیآید، در ازدواج اولش قانونشکنی میکند و در ازدواج دوم ۱۸۰ درجه مخالف ازدواج اولش عمل میکند و کاری را قضا قورتکی (بر حسب تصادف) انجام نمیدهد. شاید خیلی احساس نزدیکی به این پافشاری زنانه ایشان کردم.
جمالی مهمترین نکتهای را که کتابش با مخاطب در میان میگذارد، اینگونه بیان کرد: میان این همه آدم که دنبال یکسری قواعد سرد از پیش تعیینشده راه افتادهاند، تو قوانین زندگی خودت را معین کن. همچنین به دختران یک نمونه نشان میدهد از قدرت سازندگی زن که ببینند یک دختر چقدر میتواند منشأ اثر باشد و چه خوب است این نیرو را جای به درد بخوری صرف کنند. جنگ واقعا ویرانگر است، چه کسی جنگ را دوست دارد؟ اما جنگ تحمیلی در ایران تبدیل شد به یک فرهنگ؛ فرهنگ مقاومت، خوداتکایی و ایثار همین است که حالا اهالی آن فرهنگ، غبطهاش را میخورند. همسران شهدا هم فقط میتوانم دستشان را ببوسم، چه کسی حاضر است محبوبش را بفرستد میان خیل دژخیمان؟ تصورش هم قلب آدم را مجروح میکند.
نویسنده درباره تاثیر ادبیات دفاعمقدس با فراگیر شدن فضای مجازی در بین افراد جامعه نیز گفت: نمیشود نقش فضای مجازی را انکار کرد خیلی هم قوی است و برای خنثی کردن نقش منفی آن، فقط باید نسل کتابخوان تربیت کنیم. بچهای که کتابخوان بار بیاید، مزه آن را با اراجیف بلاگرها عوض نمیکند.
نویسنده کتاب در پایان گفتوگو به مهمترین هدف و پیام کتابش اشاره کرد و گفت: هدف و پیام را در خلال جوابهای بالا گفتم. هر کسی از ظن خود شد یار من. اما در یک نگاه کلی هدف کتاب ثبت زندگی یک شیرزن دیگر است؛ آن هم نه در پهنه جنگ، بلکه در پایتخت و به این بهانه میگوید هر کس هر جایی هست میتواند و باید برای وطن، هموطن و اعتقادش موثر باشد؛ چه مرد باشد در میانه کارزار و چه زنی در شهری بسیار دورتر از خاکریزها. در پایان لازم است از حمایت مدیر محترم انتشارات ۲۷ بعثت آقای جواد کلاتهعربی و استاد ارجمند آقای گلعلی بابایی تشکر کنم. این دو بزرگوار پای انتشار این کتاب ایستادند و برادرانه و پدرانه همراهیام کردند. از معصومه زهراکار نازنین هم که شبانهروز برایش مزاحمت ایجاد میکردم و سایر عزیزان نیز سپاسگزارم.