گروه بینالملل: به نظر میرسد چین بعد از میانجیگری فعال بین ایران و عربستان، قرار است بین اوکراین و روسیه نیز برای پایان جنگ واسطه شود. خبرگزاری رویترز به نقل از منابع آگاه نوشت شی جین پینگ، رئیسجمهور چین قصد دارد چند روز دیگر- احتمالا هفته آینده- در سفری رسمی به روسیه برود. به گزارش خبرگزاری اسپوتنیک، در این گزارش تنها تصریح شده که رهبر چین به دیدار ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه خواهد رفت اما جزئیات دیگری درباره این سفر فاش نشده است. این سفر در حالی قرار است انجام شود که اخیرا در غرب بحث بر سر موضع بیطرف چین در قبال عملیات نظامی جاری روسیه در اوکراین بالا گرفته است. وزارت خارجه چین تاریخ ۲۴ فوریه/ 15 اسفند همزمان با نخستین سالگرد شروع درگیری نظامی در اوکراین، سند موضع رسمی پکن درباره حل و فصل این بحران را منتشر و تصریح کرد مذاکرات تنها «راهحل عملی» برای جنگ اوکراین است. پکن همچنین از طرح خود برای حلوفصل صلحآمیز این جنگ رونمایی کرد. والاستریت ژورنال روز دوشنبه از قول منابع مطلع نوشت: رئیسجمهوری چین قرار است نشستی مجازی با رئیسجمهوری اوکراین داشته باشد. این روزنامه همچنین نوشت: در روزهای آتی شی جین پینگ، رئیسجمهوری چین به مسکو میرود تا با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه دیدار کند و پس از آن، با ولودیمیر زلنسکی همتای اوکراینی خود صحبت خواهد کرد. دیروز دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین از بیان اینکه رئیسجمهوری چین به روسیه میرود، امتناع کرده بود. وی گفت: وقتی هر دو طرف روس و چینی آماده بودند، درباره این سفر اطلاعرسانی میشود. به نظر میرسد چین به میانجی بزرگ منطقه و حتی جهان تبدیل شده است. اگر چین بتواند بین اوکراین و روسیه میانجیگری کند به قدرت نخست سیاسی جهان تبدیل خواهد شد. در همین زمینه میتوان این تصور را داشت که آمریکا که همواره در عرصه سیاست جهانی نقش واسطه را ایفا میکرد به حاشیه خواهد رفت و در سایه چین قرار میگیرد. به طور علنی، بین بایدن و ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، اختلاف کمی وجود داشته است، اتحادی که ماه گذشته زمانی که رئیسجمهور آمریکا سفر مخفیانه و دراماتیک خود را به کییف انجام داد، کاملا به نمایش درآمد. اما بر اساس گفتوگو با ۱۰ مقام، قانونگذار و کارشناسان، نقاط تنش جدیدی در حال ظهور است: خرابکاری یک خط لوله گاز طبیعی در کف اقیانوس اطلس؛ دفاع وحشیانه و فرسوده از یک شهر اوکراینی از نظر استراتژیک بیاهمیت و طرحی برای جنگیدن برای منطقهای که نزدیک به یک دهه است نیروهای روسیه در آن مستقر بودهاند. مقامات ارشد دولت معتقدند وحدت بین واشنگتن و کییف رو به زوال است. برای ۹ ماه، روسیه «باخموت» را محاصره کرده است، اگرچه تصرف شهر جنوب شرقی اوکراین نمیتواند مسیر جنگ را تغییر دهد. هر دو طرف متحمل خسارات سنگینی شدهاند و شهر را به ویرانه تبدیل کردهاند. اوکراین حاضر نیست شهر ویرانشده را حتی با هزینه هنگفت رها کند. ژنرال الکساندر سیرسکی، فرمانده نیروی زمینی اوکراین میگوید: هر روز دفاع از شهر به ما امکان میدهد زمانی را برای آمادهسازی ذخایر و آماده شدن برای عملیات تهاجمی آینده به دست آوریم. در همان زمان، در نبردهای این قلعه، دشمن (روسیه) آمادهترین و جنگندهترین بخش ارتش خود؛ نیروهای تهاجمی واگنر را از دست میدهد. همین مباحث نشان میدهد چین به قدرت سیاسی تبدیل شده است. روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در مطلبی با اشاره به توافق ایران و عربستان سعودی برای ازسرگیری روابط دوجانبه در پکن نوشت: سرانجام شاهد صلحی نادر در خاورمیانه هستیم، نه بین اسرائیل و عربها بلکه میان عربستان سعودی و ایران که دههها با هم مشکل داشتند؛ آن هم صلحی که نه توسط ایالات متحده بلکه با میانجیگری چین حاصل شد. این توافق در زمره بالاترین و دگرگون کنندهترین تحولاتی است که کسی میتوانست تصور کند، چرخشی که برای پایتختهای اطراف جهان شوکآور بود. اتحادها و هماوردیهایی که برای چند نسل بر دیپلماسی حاکم بود، دستکم فعلا وارونه شده است. نیویورکتایمز در ادامه مینویسد: آمریکاییها که برای سهچهارم یک قرن، بازیگران کانونی خاورمیانه بودند و همیشه در چنین مواردی در اتاق حضور داشتند، اکنون خود را در حاشیه میبینند، آن هم در لحظه یک دگرگونی چشمگیر. چینیها که سالها در این منطقه تنها نقشی دست دوم داشتهاند، ناگهان خود را به جایگاه یک بازیگر تازه به قدرت رساندهاند و اسرائیلیها، که مخ سعودیها را علیه یک دشمن مشترک در تهران به کار گرفته بودند، اکنون حیرانند که کجای کار هستند. آمی هاوترون، معاون مدیر پژوهش در پروژه دموکراسی خاورمیانه که یک گروه غیرانتفاعی در واشنگتن است، میگوید: این یک توافق بزرگ است. نمیشود آن را نادیده گرفت. آمریکا نمیتوانست چنین توافقی را بویژه با ایران میانجیگری کند، چراکه رابطهای نداریم. اما در یک نگاه وسیعتر، کار درخشان چین، این کشور را وارد یک باشگاه دیپلماتیک تازه میکند و هرآنچه را که آمریکا قادر بود از زمان روی کار آمدن بایدن در خاورمیانه به دست آورد، در سایه قرار میدهد.