۲ زنجیره امید و یأس
زنجیره اول: باقیات الصالحات -️ بَقیّه مِمّا تَرَک-️ رَوْحِ الله -️ اُولُوا بَقیّه -️ بَقیّهالله
زنجیره دوم: یأس -️ خَیب -️ قُنُوط -️ اِبلاس -️ ابلیس
* باقیات!
پول، زینت حیات دنیاست اما رایگانبخشی از آن، باقیات صالحات است. منصب، زینت دنیوی اما خدمت، باقیات صالحات است.
* قرآن این باقیات را نه فقط بهترین ثواب، بلکه بهترین آرزو و امید میشمارد. (۴۶کهف)
-️ باقیات صالحات نقطه شروع امیدآفرینی در جامعه است. وحشتها و اضطرابها را از زندگی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی میگیرد.
* موزه تجارب موفق!
امیدها و آرزوها، از خاطرات و تجارب موفق ارتزاق میکنند.
خداوند برای همراه کردن بنیاسرائیل با فرماندهی جوان، موزه موفقیتهای گذشته این قوم را حاضر کرد! گنجینه عصای موسی، عمامه هارون و... یادآور موفقیتها بود و به قوم امنیت میداد و موجب آرامش قلوب آنها میشد. (۲۴۸بقره)
-️ «بَقیِّه مِمّا تَرَکَ آلمُوسی» موزه تجارب موفق بود، ملتهای دیگر هم میتوانند چنین داشته باشند؛ مثل شنهای طبس، مزار اسطورههای مقاومت و....
* اولوا بقیه!
همیشه فاعل از فعل خود قویتر است. هر فعل فقط یک پرتو از فاعل است و دهها و صدها مثل آن قابل صدور از فاعل است.
برتر از «باقیات صالحات» و «بقیه مما ترک» و یادگارهای تجارب موفق، کسانی هستند که صاحب بقا (اولوا بقیه) شدهاند، جاودانه و نامیرا شدهاند. رمز این جاودانگی، نهی از فساد است. (۱۱۶هود)
ابوذر در ربذه خفه و دفن نشد، تبعید و بیابان او را جاودانه کرد! ابوذرها و عمارها بیشتر از باقیات و موزهها، موجب امید و آرزو میشوند.
* رَوح الله!
رَوح همریشه با رُوح است، نسبت «تنفس» و «جان» باهم دارند. رَوح، نسیم خنک و کمک نفس است.
«اولوا بقیه» شدن، مبارزه با مشکلات و انسدادها میخواهد. ابزار این مقاومت و امیدبانی با همه ناکامیها، «رَوح الله» است. «لا تَیأسُوا مِن رَوحِ الله». (۸۷یوسف)
در انسدادها و بسته بودن راهها، امید فرج داشتن با کمک نفسهای الهی ممکن است که اهل ایمان و یقین بهرهاش را دارند.
* بقیه الله!
بقیه الله، بازمانده یک خانواده نیست، صاحب بقا و موجودی آرمانی و نامیراست که سرسلسله امیدهاست از اولوا بقیه تا باقیات و کارهای امیدآفرین!
او یک پیشنهاد رویایی و امیدبخش (المُقَدَّمُ المَأمُول) است. آن هم آرزو و امیدی که وعده تحقق قطعی (المُؤمَّل) از خداوند دارد! با بودنش جایی برای یأس نیست!
* زنجیره یأس!
• آرزو و هدفی که بدان نمیرسی، «یأس» را «خیب» میکند.
• اگر بر همه ایدهها، استعدادها و توانها چتر انداخت، «قنوط» نام میگیرد.
• اگر به نهایت ناامیدی و ندامت رسید، «ابلاس» میشود!
• ابلاس همریشه ابلیس و درد بیدرمان اوست!
• همانقدر که بقیهالله چشمه حیات و امید است، ابلیس چاه یأس و ناامیدی است. وقتی رگههایی از یأس در خود دیدی، بدان ابلیس تو را لمس کرده است!