محمد نادری*: سینما دیگر مثل دوره کلاسیک صرفا هنری برای ارائه هنر نیست. سینما در عصر حاضر ابزار و وسیله است، ابزاری ایدئولوژیک، وسیلهای مفرح و سرگرمکننده، ابزاری آموزشدهنده، تعلیمگر و شاید مهمتر از همه ابزاری برای تصویرسازی و روایتگری از جامعهای است که در آن حضور دارد. فیلم آینه تمامنمای جامعهای است که در آن به وجود آمده است، سینما به یکی از مهمترین عرصهها در ارتباط با واقعیت اجتماعی تبدیل شده است. فیلم و سینما با جامعه رابطه متقابل دارد؛ یعنی هم تاثیرگذار است و هم تاثیرپذیر. سینما توانایی باز روایت مسائل و معضلات جامعه را دارد، به عبارتی پیوند مردم با جامعه عموم به واسطه خردهروایتهایی همچون سینما تقویت میشود. یکی از مهمترین کاربردهای سینما در دوره کنونی ایدئولوژیک بودن آن است، یعنی ابزاری است در خدمت توسعه، ترویج و توجیه ایدئولوژی مسلط جامعه، کاری که به بهترین نحو ممکن سینمای هالیوود در حال انجام دادن آن است. سینمای بعد از انقلاب اسلامی توانست با چرخش180 درجهای نسبت به دوره قبل خود را با ایدئولوژی جدید جامعه تطبیق دهد و به ابزار مناسبی برای ترویج و اشاعه آن تبدیل شود. سینمایی که از دل مخروبههای فیلمفارسیهای بیهدف و ولنگار بلند شده بود، اکنون به سینمایی بامعنا، معرفتساز و جریانساز تبدیل شده است، هر چند با توجه به آزادیای که در سینمای بعد از انقلاب برای فیلمسازان قائل بودهاند تعداد بیشمار و قابل توجهی از آثار مخالف ایدئولوژی حاکم و مسلط نیز تولید شده است که این خود به پویایی سینما و مهمتر از آن به پویایی جامعه منجر شده است.
با تغییر رژیم و حکومت مسلط در ایران به واسطه انقلاب اسلامی، شاهد تغییرات فرهنگی - مذهبی - سیاسی و ایدئولوژیک بسیار عمیقی در سطح جامعه بودیم که این امر در بدنه سینما نیز اثرگذار بوده که منجر به تولد «سینمای انقلابی» میشود؛ سینمایی که با دیدی مذهبی و انقلابی به مسائل مختلف جامعه و بینالملل میپردازد و آنها را با روایتی جذاب در پرده سینما به تصویر میکشد. به طور قطع سینمای دفاع مقدس و به تعبیر بالاتر، سینمای مقاومت مولود و فرزند اصلی انقلاب اسلامی است که دل در گرو اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی داشته و همین امر منجر شده که به خارج از مرزهای جغرافیایی کشور کشیده شود و با اشاعه فرهنگ و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، سهم بالا و بسزایی در مرجع قرار گرفتن انقلاب اسلامی در بین ملتهای منطقه ایفا کند.
در حال حاضر سینما خط مقدم جبهه و مهمترین جنگافزار کشورهای دنیا در جنگ ایدئولوژیک برای تضمین برتری و بقا در مناسبات و معادلات جهانی است. شاید به تعبیری بتوان گفت سینما دیگر بیشتر از آنکه صرفا یک هنر، سرگرمی و صنعت باشد، یک استراتژی برای تولید، اشاعه و تسلط ایدئولوژی کشورهاست. در حال حاضر سینما به میدان جنگ کشورهای مدعی حکومت بر دنیا تبدیل شده که به نوعی یادآور دوران جنگ سرد بین بلوک شرق و بلوک غرب است؛ امری که آمریکا سالهای درازی است از آن بهره میبرد. شاید به همین دلیل است که غالبا گفته میشود سینمای هالیوود خط مقدم پنتاگون و کاخ سفید در جنگ ایدئولوژیک است!
در جبهه مقابل سینمای ایدئولوژیک آمریکا و اروپا، سینمای مقاومت ایران، روسیه، چین و کشورهای ضدامپریالیستی وجود دارد. سینمای مقاومت روسیه عموما درباره حوادث جنگ دوم جهانی و استقامت این کشور در مقابل اشغال است؛ سینمای مقاومت چین نیز بیشتر حول جنگ شبیهجزیره کره و نبرد این کشور با آمریکاست که از مهمترینهای آنها میتوان به «نبرد در دریاچه چانگ جین» و «تکتیرانداز» اشاره کرد که نبرد مستقیم ارتش و کمیتههای مردمی چین با سربازان آمریکایی و شکست دادن آنها را به تصویر میکشد.
سینمای کشورهای ضدامپریالیستی به قضیه قیام و انقلاب مردم این کشورها علیه آمریکا و حکومتهای دیکتاتور و دستنشانده این کشور میپردازد، سینمای ایران نیز به جنگ تحمیلی از سوی حزب بعث عراق و کشورهای عراق و مقاومت مردم ایران در برابر این تهاجمات میپردازد.
در حوزه جشنوارههای سینمایی برای ترویج گفتمان مقاومت، نگاه و چشم امید همه به جشنواره فیلم فجر بود که بتواند با برقراری ارتباط با سینماگران حوزه مقاومت کشورهای ضدامپریالیستی و ضدسرمایهداری غرب به ترویج فرهنگ و گفتمان مقاومت بپردازد اما این جشنواره در سالهای اخیر از اهداف و آرمانهای اولیه خود به مقدار بسیار زیادی دوری گزیده است تا آنجا که دیگر کمتر نشانهای از هویت و اصالت ایرانی در آن به چشم میخورد، هر چند امیدواریم این جشنواره با ریلگذاری و سیاستگذاریهای فرهنگی درست، بجا و بهموقع به جایگاه اصلی خود بازگردد.
اما در حال حاضر جشنواره سینمای مقاومت به مرور بذر امید را در دلها کاشته که میتواند یک ائتلاف سینمایی بینالمللی در جهت وحدت کشورهای حوزه مقاومت و علیه سینمای ایدئولوژیک جبهه سرمایهداری غرب و آمریکا ایجاد کند. هر چند این جشنواره هنوز در ابتدای راه است و ممکن است از شناخت و پختگی لازم برخوردار نباشد اما حضور آثاری از 40 کشور جهان در جشنواره امسال فیلم مقاومت نویدبخش و امیدوارکننده است اما به نظر میرسد برای تقویت این جایگاه باید اولا این جشنواره به جای هر ۲ سال یک بار به صورت سالانه برگزار شود و دوم، همه دستگاههای فرهنگی کشور پای کار این جشنواره برای جهانی کردن گفتمان مقاومت بیایند.
* کارشناسی ارشد جامعهشناسی