printlogo


کد خبر: 261199تاریخ: 1401/12/28 00:00
سال 1401 در حالی به پایان می‌رسد که این سال توأم با اقتدار منطقه‌ای ایران و نقش‌آفرینی مؤثر در فرآیند تغییر نظام بین‌الملل بود
قرن نکوی ایران

گروه بین‌الملل: «ایران یک کشور واقعی است و یک اختراع مصنوعی نیست!» این جمله استراتژیست آمریکایی، رابرت کاپلان است در سال 2018 در مجمع جهانی اقتصاد که بخوبی گویای جایگاه ایران و کنشگری کشورمان در محیط بین‌الملل است. اشاره کاپلان به اختراع مصنوعی البته به رقبای منطقه‌ای ایران در غرب آسیا بازمی‌گردد که بدون طی مراحل طبیعی دولت - ملت و با مرزهایی دست‌ساز طی قرارداد مشهور سایکس‌- پیکو (وزرای خارجه انگلستان و فرانسه در دوران جنگ اول جهانی) تاسیس شدند.
استراتژیست آمریکایی از همین رو می‌گوید ایران دارای نهادهایی با ریشه‌های عمیق است؛ چه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، چه امپراتوری‌ها و دولت‌های پیش از آن. ایران در طول تاریخ موجودیتی ارگانیک داشته است؛ بسیار فراتر از بسیاری از کشورهای عربی که پیرامون آن قرار داشته‌اند. کارشناس روابط بین‌الملل می‌افزاید اگر نگاهی به مناطقی بیندازید که ایران امروز در آنها صاحب نفوذ است، چه از طریق حمایت از شبه‌نظامیان نیابتی در یمن و لبنان و سوریه، چه اماکنی مانند غرب افغانستان، همان نقشه امپراتوری قدیم ایران (از افغانستان تا مدیترانه) را خواهید دید.
با این مقدمه می‌توان جایگاه کنونی ایران در سیاست بین‌الملل را البته با مرور تاریخی چند بزنگاه مهم جهانی در قرن گذشته بررسی کرد. یکی از مواردی که طی 150 سال گذشته ایران را در مسیر ضعف و انحطاط قرار داد، عدم درک تحولات بین‌الملل از سوی نخبگان ایرانی و دستگاه حاکمه بود. نتایج مخرب این عدم شناخت، قرارداد تیلسیت میان روسیه تزاری و فرانسه ناپلئون بناپارت با جدایی بخش‌های زیادی از خاک ایران شامل قفقاز به عنوان آغاز انحطاط ایران بوده است.
این روند طی 2 جنگ اول و دوم جهانی تداوم پیدا می‌کند و نتیجه آن اشغال خاک ایران از سوی قوای متفقین در جنگ دوم و قحطی بزرگ ایران طی جنگ اول جهانی و رقم خوردن هولوکاست ایرانی با قتل‌عام دردناک ۱۰ میلیون ایرانی در نتیجه این قحطی است. تمام این فجایع به خاطر عدم در اختیار داشتن مولفه‌های قدرت و امنیت‌ساز برای حفظ و بقای ایران از تاخت و تاز قدرت‌های بزرگ بود.
ایران در قرن و بیست‌ویکم این خلأ را با درک درست از فضای آنارشیک بین‌الملل جبران کرد و خودیاری را در دستور کار قرار داد. تقریبا تمام کارشناسان و مکاتب نظری روابط بین‌الملل در آنارشیک بودن نظام بین‌الملل تردیدی ندارند- بدیهی است آنارشی به معنای نبود قدرت فائقه مرکزی در جهان که بتواند ناظم جهان باشد و نه به معنای هرج و مرج است- اگرچه از ماهیت آنارشی و ادراکات ذهنی از آن، میان بازیگران دریافت‌های متفاوتی وجود داشته باشد. در نتیجه، زیستن در محیط آنارشیک اقتضائات و ملزوماتی دارد که اصل بقا (Survial) و اصل خودیاری (Self Help) از مهم‌ترین رئوس آن است. در چنین شرایطی مهم‌ترین اولویت بازیگران بین‌المللی تامین منافع ملی و بقاست. در فضای آنارشی دولت‌ها باید به خود متکی باشند و دست به تولید اقتدار بزنند.
با افول نظم تک‌قطبی آمریکایی پساجنگ سرد - Post Cold War- پس از فروپاشی شوروی، امروز تمام مراکز فکری و سیاسی جهان از دوران گذار نظم جهانی صحبت می‌کنند و برخی حتی معتقدند دوره کنونی دوره انتقالی -Transition- به نظم بعدی است. برخی هم معتقدند آنچه بعد از فروپاشی نظم دوقطبی بعد از نابودی اتحاد جماهیر شوروی شاهد بوده‌ایم، «تصویر تک‌قطبی» بوده است که از 2001 و بعد از حادثه 11 سپتامبر از میان رفته است، از همین رو این عده دوره کنونی را «پسا پساجنگ سرد» (Post Post Cold War) می‌نامند.
در نگاه رایج جهانی از چین، روسیه و ایران به عنوان بازیگران تجدیدنظرطلبی یاد می‌شود که توان بر هم زدن نظم کنونی را دارند و عملیات نظامی روسیه در اوکراین را گام اول برای تحقق تغییر نظم ارزیابی می‌کنند.
واشنگتن‌پست در روزهای اول حمله روسیه به اوکراین طی مطلبی به قلم دیوید ایگناتیوس، ستون‌نویس مشهور این روزنامه آمریکایی نوشت این تهاجم نظم جدید در جهان را شکل خواهد داد. واشنگتن‌پست نوشت: زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه حمله همه‌جانبه خود به اوکراین را آغاز کرد، عملا به دوران پساجنگ سرد پایان داد. یک معماری جدید برای روابط جهانی ساخته و شکل آن به موفقیت یا شکست مبارزات ولادیمیر پوتین بستگی دارد. بر این اساس، سر و صدایی که غربی‌ها در ادعاها نسبت به پهپادهای ایرانی در اوکراین راه انداختند، دقیقا به دلیل تغییر نقش ایران در فضای بین‌الملل و عزیمت ایران از قدرت منطقه‌ای به قدرت میان منطقه‌ای است. غربی‌ها بی‌آنکه بدانند با جنجال پیرامون پهپادهای ایرانی ناخواسته به تبلیغات و کسب پرستیژ برای ایران دست زدند.
تحولات جهانی در دهه گذشته با تضعیف هژمونی آمریکا و قدرت بلامنازع این کشور که موجب می‌شد ایالات متحده ساختار و هنجارهای مسلط را تعیین کند، با برآمدن چین و بازآفرینی قدرت در مسکو، تضعیف هر چه بیشتر هنجارهای نظم تک‌قطبی را در پی داشته است. 
روسیه و چین از ابتدای قرن بیست‌و‌‌یکم با وجود آنکه از نظم موجود امتیازاتی نیز کسب می‌کنند با نشانه‌های ضعف آمریکا خواهان تجدیدنظر در نظم تک‌قطبی فعلی بوده و در راستای تضعیف آن و ایجاد جهان چندقطبی گام برداشته‌اند. روس‌ها و چینی‌ها بارها صریحا اعلام کرده‌اند روند یکجانبه‌گرایی فعلی واشنگتن را قبول ندارند و نمی‌پذیرند. در طرف دیگر ماجرا ایران هم به عنوان یک قدرت منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای از تحولات جهانی غافل نبوده و روند تغییرات را به دقت زیر نظر داشته است. ایران هم از قدرت‌هایی است که نظام یکجانبه‌گرایی را نپذیرفته و نسبت به نظم کنونی تجدیدنظر‌طلب است. در این میان نزدیک شدن پکن، مسکو و تهران، یکی از اتفاقاتی است که خشم آمریکا را به دنبال داشته است. تهران، پکن و مسکو از دهه 90 میلادی به بعد ترتیبات آمریکایی در خاورمیانه را بی‌اثر و سلطه واشنگتن بر منطقه را کاملا بی‌اثر کردند. شکست پروژه خاورمیانه بزرگ توسط ایران و متحدانش، جنگ سوریه و پیروزی دستور کار ایران و روسیه در سرنوشت این جنگ باعث شد حتی عربستان سعودی و دیگر اعراب خلیج‌فارس به عنوان متحدان راهبردی و سنتی ایالات‌متحده، به سمت شرق چرخش داشته باشند و پای چین را در منطقه باز کرده و ریاض، پکن را واسطه برقراری مجدد رابطه با تهران کند. جو بایدن در سفر تابستان امسال به سرزمین‌های اشغالی صراحتا از نفوذ ایران و چین در منطقه در نبود آمریکا ابراز نگرانی کرد و البته گفت واشنگتن اجازه چنین امری را نخواهد داد.
همچنین پیوندهای محور تهران، مسکو و پکن علیه یکجانبه‌گرایی آمریکا با عضویت دائم ایران در شانگهای پیش از پیش تقویت شد. حضور این محور در آمریکای لاتین هم از دیگر نگرانی‌های ایالات‌متحده است که سلطه واشنگتن را حتی در نزدیکی مرزهای خود در تنگنا قرار می‌دهد.
ایران با درک قواعد حاکم بر روابط بین‌المللی از سال‌های گذشته با دستور کار قرار دادن اصل خودیاری با توجه به ماهیت آنارشیک نظام جهانی، اقتدار و امنیت خود را ارتقا داده است. کنت مک‌کنزی، فرمانده سابق سنتکام زمستان سال گذشته در گفت‌وگو با نشریه آمریکایی نیویورکر بار دیگر به بهانه یادآوری حمله موشکی ایران به پایگاه عین‌الاسد آمریکا در 18 دی‌ماه 98 عنوان کرد: برنامه موشکی ایران به تهدیدی فوری‌تر از برنامه هسته‌ای‌اش بدل شده است. وی در ادامه تصریح کرد: موشک‌های ایرانی در پایگاه عین‌الاسد «تقریبا هر جا را که می‌خواستند زدند». مک‌کنزی گفت: آنها اکنون می‌توانند به هر جا در خاورمیانه ضربه بزنند. آنها می‌توانند حملات‌شان را با دقت و در حجم بالا انجام بدهند. به گفته این فرمانده سابق سنتکام، ایران به سطحی از توانایی‌ دست یافته است که شکست دادنش دشوار است. وی در این رابطه عنوان کرد: توانایی‌های راهبردی ایران هم‌اکنون عظیم است. آنها در این زمینه سرتر هستند. مک‌کنزی گفت: ایران از لحاظ نظامی به سطح سرآمد (overmatch) رسیده؛ آنها در میدان [نبرد] به سرآمدی رسیده‌اند، یعنی مرحله‌ای که می‌توانند [توان دیگران را] از کار بیندازند. مک‌کنزی اردیبهشت‌ماه همان سال ضمن اذعان به قدرت هواپیماهای بدون سرنشین ایران گفت: استفاده گسترده ایران از پهپادها در اندازه‌های کوچک و متوسط به‌ منظور شناسایی و حمله، باعث شده است ما برای نخستین‌بار از زمان جنگ کره، برتری هوایی خود را از دست بدهیم.
* پیروزی دیپلماسی میدان
اگر بخواهیم سیاست‌خارجی منطقه غرب آسیا و ایران را در یک جمله خلاصه کنیم، شاید بتوان اینگونه گفت: خاورمیانه در حال تغییر به سمت همگرایی و چندجانبه‌گرایی است؛ امری مهم که باعث کاهش قدرت آمریکا در این منطقه و ظهور قدرت‌های آسیایی و منطقه‌ای است. منطقه خاورمیانه پر‌مناقشه‌ترین موقعیت جغرافیایی در جهان است که منابع انرژی بویژه نفت، آن را به کانون توجه‌ها تبدیل کرده است. متحدان آمریکا در این منطقه تغییرات بزرگی را در سیاست ‌خارجی خود در دستور کار قرار داده‌اند. آنها به جای تکیه تمام و کمال بر غرب و آمریکا نگاه جدی به شرق بویژه روسیه و چین داشته‌اند. به قول هنری کیسینجر، از نظریه‌پردازان بزرگ سیاست ‌خارجی آمریکا و جهان، خاورمیانه در حال چرخش از غرب به سمت یک منطقه شرقی است. ایران هم در سال 1401 در کانون توجه سیاسی منطقه قرار داشت. بزرگ‌ترین دستاورد امسال ایران در منطقه، توافق با عربستان بود. ریاض که خسته و درمانده از 8 سال جنگ با یمن بود، سعی کرد خود را به تهران نزدیک و جنگ با یمن را تمام کند و امنیت از دست رفته خود را بازگرداند. به این ترتیب ایران توانست اقتدار سیاسی خود در منطقه را به رخ بکشد و با رقیب سنتی و قدیمی خود به توافق مهم و بااهمیتی رسید که توانست 8 سال خصومت رسمی بین تهران و ریاض را کاهش دهد. از سوی دیگر روابط سیاسی ایران با کشورهایی مانند امارات احیا شد. سفرهای متعدد مسؤولان سیاسی ایران و کشورهای منطقه هم از نظر رسانه‌ها و تحلیلگران بین‌المللی دارای اهمیت اعلام شد. از سویی کشورها و گروه‌های محور مقاومت نیز پیروزی‌های بزرگی در منطقه کسب کردند. بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه که روزی توسط کشورهای غربی و عربی در محاصره قرار داشت، توانست در سال 1401 علاوه‌بر پیروزی در میدان جنگ با تروریست‌ها، یک پیروزی سیاسی هم کسب کند. سفر رسمی وزیر خارجه امارات به سوریه و سفرهای متعدد اسد به امارات، عمان، ایران و روسیه نشان داد او پیروز جنگ بزرگ در خاورمیانه شده است. حزب‌الله لبنان، متحد اصلی ایران و سوریه در مدیترانه هم یک دستاورد بزرگ در سال جاری داشت. سیدحسن نصرالله توانست با رویکرد دیپلماسی فعال و هوشمند و همچنین به رخ کشیدن نیروی نظامی حزب‌الله در نبرد غیرنظامی با اسرائیل و آمریکا پیروز شود و میادین نفتی و گازی لبنان را از دهان رژیم صهیونیستی بیرون بکشد. پرواز پهپادهای حزب‌الله لبنان بر فراز سرزمین‌های اشغالی نشان داد عمق راهبردی این حزب تا کجا رسیده است. همچنین می‌توان به این نکته اشاره کرد که ماه‌های پایانی سال برای کشورهای «محور مقاومت» روزهای خوب و مثبتی بود. برخی کشورهای عربی مانند امارات، کویت، اردن، بحرین و مصر که روزی شمشیر دشمنی علیه ایران را از رو بسته بودند، بهبود روابط با ایران را در دستور کار قرار دادند. سفرهای وزیر امور خارجه به برخی کشورهای عربی و امضای توافق‌های اقتصادی و سیاسی با این کشورها باعث شد ایران در کانون روابط قرار گیرد. از سویی سفر روسای برخی کشورها به ایران نشان داد سیاست انزوای تهران در منطقه به بن‌بست رسیده است. آخرین میخ به تابوت این انزوای القا شده توسط غربی‌ها توافق ایران و  عربستان بود. متحدان ایران در فلسطین هم پیروزهای بزرگی کسب کردند. گروه‌های مقاومت در فلسطین مانند حماس و جهاد اسلامی در نبردهای نظامی کوتاه‌مدتی که با اسرائیل داشتند، به پیروزهای بزرگی دست یافتند. این پیروزها به حدی بود که رژیم صهیونیستی نتوانست 48 ساعت در مقابل گروه‌ جهاد اسلامی دوام بیاورد و به صلح با این گروه تن داد. همه کشورهای خاورمیانه هم می‌دانند بزرگ‌ترین حامی مقاومت فلسطین، تهران است. دستاورد دیگر تهران بازگشت آرامش به کشور متحد خود یعنی عراق بود. عراقی‌ها پاییز 2022 پس از یک‌ سال توانستند به بحران سیاسی خود پایان دهند و کابینه این کشور به رهبری محمد شیاع السودانی تشکیل شد. برنامه کابینه جدید عراق مسائل داخلی، از جمله ایجاد شغل، بهبود خدمات عمومی، اصلاحات اقتصادی و مبارزه با فساد اعلام شده است. البته تحلیلگران یکی از مهم‌ترین چالش‌های سودانی را تضمین تامین برق و انرژی مطمئن در تابستان آینده ارزیابی کرده و پیش‌بینی می‌کنند ناتوانی دولت در تامین برق به تجدید اعتراضات و شکل‌گیری دوباره درخواست‌ها برای استعفای نخست‌وزیر منجر خواهد شد. همچنین ایران توانست در منطقه با رویکرد چندجانبه‌گرایی روابط خود با برخی کشورها را به سمت یک راهبرد جدید سوق دهد. از سویی به نظر می‌رسد روابط ایران و روسیه وارد مرحله جدیدی شود. از همکاری نزدیک‌تر نظامی تا دو برابر شدن تجارت سالانه (به حدود 4 میلیارد دلار) فقط در چند سال که نشان از شتاب گرفتن افزایش روابط 2 طرف است. با تکیه بر همکاری نظامی برای دفاع از دولت سوریه، مشارکت ایران و روسیه چنان عمیق‌ شده که رسانه‌های غربی می‌گویند متخصصان ایرانی اکنون در حال آموزش نیروهای روس برای استفاده از پهپادهای ساخت ایران در جنگ اوکراین هستند. مسکو در مواجهه با تحریم‌های غرب، به ‌دنبال جایگزین‌هایی برای مجموعه‌ای از نیازهای اقتصادی و سایر نیازهای خود بود. روسیه و ایران به ‌عنوان کشورهایی که بیش از همه کشورهای جهان تحریم شده‌اند، دست‌کم روی کاغذ، پایه محکمی برای همکاری دارند. ایران هم نیازمند سرمایه‌گذاری در صنایع حیاتی است. بر اساس آمار رسمی، روسیه در نیمه اول سال جاری «بزرگ‌ترین» سرمایه‌گذار خارجی در صنایع نفت و گاز طبیعی ایران بوده است. گفته می‌شود با 7/2 میلیارد دلار، برنامه‌های سرمایه‌گذاری روسیه وارد مرحله «اجرا» شده است.
 این در حالی است که منابع رسمی ایرانی بر «اجرا» تاکید کرده‌اند، زیرا شرکت‌های روسی سابقه‌ای طولانی در امضای تفاهمنامه‌های همکاری در ایران برای پروژه‌های اقتصادی دارند که محقق نشده است. اگر این درست باشد، نشان می‌دهد حتی با وجود افزایش تدریجی تحریم‌ها علیه روسیه پس از جنگ اوکراین، مسکو توانسته راه‌هایی برای انتقال بودجه برای پروژه‌های استراتژیک در دست توسعه در ایران بیابد. یک مثال گویا، خط ریلی رشت-آستاراست که قرار است ایران را از طریق جمهوری‌آذربایجان به روسیه متصل کند. یک منبع ایرانی مدعی است هزینه این پروژه در ۲ سال گذشته 3 برابر شده است. همان منبع گزارش می‌دهد تکمیل این خط ریلی به  800 میلیون یورو نیاز دارد.
در مجموع می‌توان چند نقطه بزرگ و مهم در سیاست ‌خارجی ایران در منطقه خاورمیانه عنوان کرد؛ اول حضور و راهبرد مشترک ایران، روسیه و چین در منطقه غرب آسیا و خلیج‌فارس و برگزاری رزمایش‌های مشترک و امضای توافق‌های راهبردی بین تهران، پکن و مسکو بود. دومین تحول بزرگ احیای روابط ایران و عربستان بود که بزرگ‌ترین شکست برای اسرائیل و آمریکا بود. از طرفی رژیم صهیونیستی هم درگیر مسائل داخلی خود بود و نتوانست پروژه بزرگ عادی‌سازی و معامله قرن را بدرستی پیش ببرد. تحول دیگر که به سود ایران تمام شد، بازگشت آرامش به عراق و تشکیل دولت نزدیک به تهران بود. ایران از سوی دیگر توانست برخی تهدیدها در مرزهای شرقی خود را با آمدن طالبان کنترل و از ایجاد یک جنگ تمام‌عیار جلوگیری کند. همه این موارد نشان می‌دهد ایران در دوران پساتک قطبی که به سمت چندجانبه‌گرایی و چندقطبی در منطقه پیش خواهیم رفت، نقش جدی دارد.

Page Generated in 0/0067 sec