سرانجام آنچه از تلویزیون و شبکه 3 به عنوان کانال تخصصی ورزش انتظار میرفت، دوشنبه شب رخ داد. فوتبال برتر میزبان مناظره مدیران استقلال(علی فتحاللهزاده و پرویز مظلومی) با رئیس سازمان خصوصیسازی (علی قربانزاده) بود. مردم با چشمان خود دیدند که چه بر سر یکی از محبوبترین باشگاههای ورزشی ایران بهخاطر مدیریت ناکارآمد آمده است. این همان رسالتی است که از سیما انتظار میرود؛ گرفتن نورافکن بر تاریکترین زوایای ورزش ما.
میگویند سرنا را از سر گشادش مینوازد؛ این یعنی آدم ناشی هر چقدر هم حسننیت داشته باشد، کار را خراب میکند. سالها از نزول اجلال فوتبال به ایرانزمین میگذرد و این زمین، جولانگاه ستارههای کوچک و بزرگ، مردان اخلاقمدار و مدیران کاربلد بوده است. جامها فتح شده، پیروزیها کسب شده، اشکهای شوق ریخته شده و خندهها سر داده شده، تا به امروز رسیدهایم اما... فوتبال ایران همیشه خانه شادمانی نبوده و اشکها همیشه از سر شوق ریخته نشده؛ شکستهای تلخ، حذفهای ناباورانه، محرومیتهای کمرشکن، مصدومیتهای بدون بهبودی، ساختارهای کشیده شده به نابودی، خشم هواداران از بازیکنان، اعتراض بازیکنان به مدیران، فرار مدیران از طلبکاران، شکایت طلبکاران به فیفا، احکام انضباطی فیفا علیه تیمها، کسر امتیاز، محرومیت تیمها از حضور در مسابقات آسیایی و... هم در این سالها کم نبوده و این رشته سر دراز دارد. جدیدترین نمونه کژکارکردی مدیران در فوتبال ایران، ماجرای استقلال و حذفش از لیگ قهرمانان آسیاست. حذف «دوباره» استقلال از آسیا - بعد از آنکه فصل قبل همراه پرسپولیس نتوانست مجوز حرفهای بگیرد-
چندین دلیل دارد اما بیتردید، مهمترین دلیلش کارنابلدی مدیران این باشگاه است. مدیرعامل استقلال و اعضای هیات مدیره هرچقدر هم که تجربه حضور در فوتبال را داشته باشند و هرچقدر هم که ادعای دلسوزی برای استقلال را داشته باشند، امروز اتفاقی را رقم زدهاند که ناشیگریشان بیش از سابقهشان به چشم میآید. دوشنبه شب مدیرعامل و یک عضو هیات مدیره استقلال در یک برنامه تلویزیونی حاضر شدند تا برابر رئیس سازمان خصوصیسازی و هزاران بیننده برنامه درباره ماجرای عجیب و تلخ حذف استقلال از آسیا و مشکلات وحشتناک مالی باشگاه توضیح دهند اما آنچه شنیده نشد، حرف حساب بود. پرویز مظلومی به عنوان عضو هیات مدیره باشگاه استقلال خود و سایر اعضا را مبرا از اتهامات دانست و گفت «ما به مدیرعامل تفویض اختیار کرده بودیم»! اما اگر قرار بود هیات مدیره تمام اختیارات را به مدیرعامل بدهد و خود نه مسؤولیتی داشته باشد و نه نظارتی، پس اساسا چرا باید کسانی را به عنوان عضو هیات رئیسه منصوب میکردند؟ مظلومی میگوید «اعضا فقط صورت جلسهها را امضا میکردهاند»! و در پاسخ به انتقاد رئیس سازمان خصوصی درباره ایراد داشتن سیستم مدیریتی باشگاه و عملکرد هیات مدیره گفته «روال کار از قدیم همینطور بوده است»! ایراد از مظلومی و فتحاللهزاده نیست، چون یکی مدیر سنتی است و سالها با تفکر قدیمیاش مدیریت کرده است و حالا که استقلال وارد فرابورس شده، نمیتواند خود را با شرایط وفق دهد و دیگری اساسا سواد و تجربه مدیریت ندارد و صرفا به عنوان سهمیه پیشکسوتان باشگاه عضو هیات مدیره شده است. فتحاللهزاده جایی گفته قربانزاده (رئیس سازمان خصوصیسازی) چیزی از فوتبال نمیداند و مثلا نمیفهمد «وقتی به بازیکن پول ندهی، بازی نمیکند». مشکل دقیقا همین جاست. امثال قربانزاده مدیران اقتصادی هستند و از فوتبال سردرنمیآورند و امثال فتحاللهزاده و مظلومی مدیران فوتبالی هستند و از اقتصاد سردرنمیآورند. البته این نگاه خوشبینانه به قضیه است؛ بدبینانهاش آنقدر ترسناک است که نمیخواهیم به آن بپردازیم. اکنون در لیگهای معتبر فوتبال در دنیا مانند لالیگا و لیگ برتر انگلیس، کدام باشگاه حرفهای را سراغ دارید که مدیریتش را به یک پیشکسوت - بدون داشتن تخصص مدیریت – داده باشد؟ مدیر رئالمادرید فوتبالیست بوده یا رئیس باشگاه بارسلونا؟ این چه توجیهی است که فتحاللهزاده و مظلومی - به عنوان 2 نمونه از مدیران سنتی و بدون علم - عنوان میکنند؟ باشگاهی مانند استقلال باید مدیران قوی داشته باشد که فارغ از اینکه فوتبالی باشند یا نه، مدیریت و اقتصاد بلد باشند. اعضای هیات رئیسه باشگاهی مثل استقلال باید کسانی باشند که یا بتوانند جذب سرمایه کنند، یا سرمایهدار باشند یا بتوانند با دانش مدیریتی خود به مدیرعامل، کمک و روی کار او نظارت کنند. حالا که استقلال و پرسپولیس وارد بورس شدهاند، باید صورتهای مالی شفاف داشته باشند و این مساله را باید به فال نیک گرفت. دیگر بساط قراردادهای پشت پرده و دادن خانه و ماشین به بازیکنان به جای پول باید تمام شود، دیگر هیچ مدیری نباید ادعا کند برای مخارج باشگاه چک شخصیاش را داده است، دیگر هیچ عضو هیات مدیرهای حق ندارد بگوید از مسائل بیخبرم و همه کار را به مدیرعامل سپردهام. اگر در ساختار باشگاه استقلال و مانند آن، هرکسی بسته به تخصص خود در جایگاه مربوط به خود بنشیند، کارها درست میشود. مدیر، مدیریت کند، پیشکسوت در کمیته فنی مشغول باشد و بازیکن و مربی به کار مربوط به خود بپردازند. تنبیه شدن استقلال و هوادارنش تلخ است اما ای کاش این تلخی، واکسنی باشد برای پیشگیری از تومورهای بدخیم آینده؛ شاید اگر سالهای قبل با مدیران کارنابلدی که برای باشگاههای استقلال و پرسپولیس یا فدراسیون فوتبال دردسر درست کردند، برخورد مناسب میشد و نظارت درست روی کار مدیران وجود داشت، استقلال امروز اسیر این مشکلات نبود.