نویــد مؤمــن: در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، در حالی که کشورهای عربی از یکدیگر در آشکارسازی روابط خود و رژیم اشغالگر قدس سبقت گرفته و آن را نمادی از حکمرانی خوب و منطقی در عرصه سیاست خارجی و منطقه قلمداد میکردند، جمهوری اسلامی ایران تاکید کرد عادیسازی روابط با تلآویو علاوه بر آنکه مصداق خیانت به آرمانهای فلسطین محسوب میشود، کشورها و حکام خوشباور را نیز قربانی خواهد کرد.
زمان زیادی از سال 2020 سپری نشده است! امروز مقامات رژیم اشغالگر قدس، حتی طرح ۲دولتی ناقص و ناکارآمدی که طرح صلح آبراهام بر مبنای آن بنا نهاده شده بود را زیر پا گذاشته و در اخراج فلسطینیان از اراضی اشغالی با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند!
از «نتانیاهو» گرفته تا «بنگویر»، سخن از تسویه نژادی به سود اشغالگران و یهودیسازی مطلق قدس به میان میآورند اما ماجرا به این نقطه نیز ختم نمیشود. پارلمان اردن در اعتراض به موضعگیری توسعهطلبانه اسموتریچ، وزیر دارایی کابینه نتانیاهو، به اتفاق آرا از دولت این کشور خواست نماینده تلآویو در اَمّان را اخراج کند. این اقدام پارلمان اردن در واکنش به موضعگیری اسموتریچ، رهبر حزب راست افراطی «صهیونیسم مذهبی» در پاریس رخ میدهد که مدعی شده بود چیزی به نام ملت فلسطین وجود ندارد. همچنین نقشه توسعهطلبانهای روی تریبون سخنرانی این وزیر صهیونیست نصب شده بود که در آن، بخشی از خاک اردن نیز به اراضی اشغالی ضمیمه شده بود! خشم اردنیها از این اقدام مقامات صهیونیست قابل درک است اما چرا الان؟!
واقعیت امر این است که توهم عادیسازی روابط اعراب و رژیم صهیونیستی، همواره کار دست بازیگران منطقه داده است. اعراب با تحریک و واسطهگری آمریکا و اتحادیه اروپایی قصد صلح با بازیگری را داشتهاند که اساسا ماهیت آن با جنایت، تعدی و تسخیر غیرقانونی اراضی گره خورده است. در این معادله، پس از تصرف کامل خاک فلسطین، صهیونیستها به خاک اردن، سوریه، عراق و حتی بخشهایی از عربستان سعودی نیز چشم دارند. در چنین شرایطی دم زدن از راهکار ۲ دولتی یا برگزاری کنفرانسهایی در آناپولیس و اسلو با هدف شناسایی صهیونیستها در نظام بینالملل نتیجهای جز پشیمانی ندارد. اکنون اردنیها در تدارک اخراج سفیری هستند که بارها پای سخنان وی درباره آثار ایجابی بازی در زمین تلآویو نشسته و از او در این باره وعدههای بیشماری شنیدهاند!
این قاعده درباره امارات و بحرین نیز صادق است. توقف پروازهای این ۲ کشور به رژیم صهیونیستی و لغو برخی قراردادهای آشکار و پنهان تسلیحاتی و اقتصادی آنها و تلآویو، بیانگر شکست ایده «سودمند بودن شناسایی رژیم صهیونیستی» توسط بازیگران منطقه است. در این میان، اساسا اهمیتی ندارد که چه سیاستمداری در راس معادلات اجرایی و سیاسی اراضی اشغالی حضور داشته باشد! جریانهای لیبرالیستی و محافظهکار حاکم بر تلآویو هر دو روی یک موضوع اتفاق نظر دارند و آن تحقق نقشه «نیل تا فرات» است. بدون شک حتی اگر سران کشورهای عربی بیشترین امتیازات ممکن را نیز به صهیونیستها دهند، قادر به تغییر این ذهنیت کلان و خطرناک نیستند.
اگر مقامات کشورهای عربی عقلانیت را چاشنی سیاست خارجی خود کنند، به درستی درمییابند مواضع توسعهطلبانه امروز اسموتریچ، نتانیاهو و بنگویر محصول کرنش و تسلیمپذیری قبلی اعراب در برابر تلآویو است. به عبارت بهتر، خشم امروز سران کشورهایی مانند اردن، امارات و بحرین از رژیم صهیونیستی باید به دوربرگردانی برای اصلاح رویکرد آنها در قبال رژیم اشغالگر قدس تبدیل شود. قطعا این تلنگر افرادی مانند بن زاید در ابوظبی و عبدالله دوم در امان را شوکه کرده اما اگر تبدیل به نقطه عطفی در اصلاح رویکرد ناصحیح و پرهزینه اعراب در قبال رژیم اشغالگر و جنایتکار صهیونیستی شود، ثمرات زیادی برای ملتها و دولتهای منطقه خواهد داشت.