مصاحبه عادل فردوسیپور با علیرضا جهانبخش که در آن نقش «بازجو- خبرنگار» را ایفا میکند، حاوی نکاتی است که باید به آنها توجه جدی کرد.
«از آخرین مصاحبهای که من در فوتبال 360 انجام دادم، نزدیک 7 ماه میگذره. در این مدت همهمون ناراحت بودیم و عزادار. دیگه صحبت کردن درباره فوتبال و برنامه فوتبالی ساختن و مصاحبه فوتبالی گرفتن، اولویت هیچکدوممون نبود و حرفهای مهمتری برای شنیده شدن وجود داشت».
این شروع صحبتهای عادل فردوسیپور در گفتوگوی تصویری با علیرضا جهانبخش بود؛ مصاحبهای که بیش از مسائل فنی، مسائل سیاسی در آن خودنمایی میکرد. او نه تنها در دیالوگ آغازین، بلکه در طول مصاحبه تلاش کرد گفتوگو را به سمت سیاسی شدن ببرد. در واقع اگر فردوسیپور در سالیان گذشته با افراد سیاسی مصاحبه انجام میداد اما اینگونه وانمود میکرد که خط و ربط سیاسی ندارد، این بار به صورت علنی وارد سیاست و سیاسیکاری شد.
وی در بین گفتوگو با جهانبخش نیز گفت: «...رسیدیم به جام جهانی، فضای کشور کاملاً ملتهب و پر از تنشهای سیاسی و مردم ناراحت بودند و اعصابشون داغون بود. تیم ملی رفت اردو، تولد بیرانوند گرفته شد و در حالی که مردم انتظار داشتند کنارشون و همراهشون باشید جلوی اروگوئه شادی بعد از گل انجام شد. فضای مجازی شدیداً علیه بازیکنان تیم ملی شد. بازیکنان تیم ملی به دیدار رئیسجمهور رفتند که عکسهایش کرنشطور بود و در اوج التهابات جامعه درخواست مالی مطرح شد. موضوعی که نمک روی زخم مردم پاشید، فتوشوت فیفا بود. درک میکنم که طبق پروتکلهای فیفا مجبورید عکس بگیرید اما اینکه ژست بگیرید و ناز بیارید برای هم؛ مردم را ناراحت کرد».
ذکر چند نکته درباره این گفتوگو ضروری است:
1- فردوسیپور گفته «در 7 ماه گذشته ساختن برنامه فوتبالی اولویت هیچکداممان نبود». این در شرایطی است که او تهیهکننده برنامه فوتبال 120 است که از شبکه ورزش سیما پخش میشود؛ پس فوتبال اولویت او بوده است. اگر فوتبال موضوعیتی برای عادل فردوسیپور نداشت، میتوانست قید برنامهسازی در صداوسیما را بزند. مگر میشود از یک طرف گفت «فوتبال اولویت نیست» و از سوی دیگر همزمان در حوزه فوتبال کار و برنامه تولید کرد؟ اسم این موضوع اگر تناقض و دوگانگی نیست، پس چیست؟
2- او در بخشی از صحبتهای ابتداییاش گفت: «افرادی که در درگیریها کشته شدند، عاشق زندگی بودند». البته کسانی که توسط همان افراد کشته شدند هم عاشق زندگی بودند اما اگر بخواهیم با زبان فوتبال صحبت کنیم، باید بگوییم ذات فوتبال، شادی، نشاط و لذت بردن است. آنهایی که عاشق فوتبال هستند، عاشق زندگی هم هستند اما صحبتهایی نظیر آنچه فردوسیپور انجام داد، دقیقاً مرگ ورزش است؛ درست همان چیزی که امثال تروریستهای اینترنشنال و علینژاد دنبال آن بوده و هستند. دخالت سیاست در ورزش به شکلی که مدنظر مجری سابق برنامه نود است، پایانی است بر لذت بردن از فوتبال. پایان مسیر مدنظر عادل، حتماً مرگ است نه زندگی.
3- «همه انتظار داشتند کیروش شرایط جامعه را درک کند و همراهی لازم را داشته باشد». این بخشی از صحبتهای یک «کیروش فن» است که سرمربی تیم ملی را به دلیل اینکه وارد چنین مسائلی نشده، به باد انتقاد گرفته است. فردوسیپور که چه در 8 سال ابتدایی حضور کیروش و چه در دفعه دوم حضور این مربی، از حامیان جدی او به شمار میرفت، حالا لب به انتقاد از سرمربی پیشین تیمملی گشوده است.
اکنون این سؤال به وجود میآید: چرا فردوسیپور بابت کاری که خودش آن را انجام نداده از دیگران انتقاد میکند. او کارمند رسمی صداوسیماست و به زعم خودش اگر «میخواست با مردم همراهی کند»، میتوانست از مسؤولیتش در برنامهسازی کنارهگیری کند. چرا او خودش چنین کاری را انجام نداد اما از دیگران انتظار همراهی دارد؟! فردوسیپور برای اینکه اثبات کند حرفهایش بوی صداقت میدهد، میتوانست از خودش شروع کند و بعد از دیگران انتظار داشته باشد.
4- مصاحبه با جهانبخش با سؤالات سیاسی آن هم در حالی که کشور از شرایط ماههای گذشته فاصله گرفته، نکته قابل تأملی است. به این موضوع و نحوه پرسش سؤالات باید با دقت بیشتری فکر کرد. فردوسیپور از جمله کسانی بود که در جریان اتفاقات پاییز 1401 موضع چندانی نگرفت اما اینکه حالا پس از چند ماه و فروکش کردن آن اتفاقات، اینگونه به شکل تند و رادیکال مواضع غیرفوتبالی و کاملا سیاسی میگیرد بسیار قابل تأمل است. آیا این مدل حرکتهای انتحاری در راستای پروژههای انتخاباتی اصلاحطلبان است؟ در اینباره بیشتر خواهیم گفت.