دکتر سیــدمصطفـی خوشچشم*: این روزها صحبتهای زیادی از طرف واشنگتن و همینطور رسانههای آمریکایی به گوش میرسد مبنی بر اینکه آمریکا به دنبال یک توافق موقت با جمهوری اسلامی ایران است که البته وزارت خارجه ایالاتمتحده مورد اخیر یعنی این ادعا را که آمریکا از اواخر دی و بهمن به ایران پیشنهاد قرارداد موقت یا توافق موقت داده تکذیب کرد.
1- ارائه پیشنهادهای توافق موقت چیز جدیدی نیست. از بیش از یک سال پیش یعنی از زمستان 1400، آمریکاییها مکرراً موضوع توافق موقت را در رسانهها یا در محافل ویژه مطرح میکردند تا نظر ایران را در این باره بدانند و به عبارتی مظنه بگیرند تا اگر گفتوگوهای وین به احیای کامل برجام نینجامید، حداقل یک توافق موقت باشد که اصلیترین امتیازات جمهوری اسلامی ایران را از دستان تهران دربیاورد. مهمترین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین، غنیسازی 60 درصد است و همانطور که این روزها در رسانههای غربی و اسرائیلی شایع شده، آنچه از مفاد پیشنهاد اخیر توافق موقت از زبان آمریکاییها بیان میشود، این است که طرف ایرانی غنیسازی 60 درصد را متوقف کند. به عبارتی، آمریکاییها طی 2 سال گذشته مذاکرات، چه در چارچوب مذاکرات وین و چه در گزارشها یا شایعات یا پیشنهاداتی که در زمینه توافق موقت میدهند، همواره خواستار از بین بردن اصلیترین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران بودهاند در حالی که طرف مقابل آنچه پیشنهاد میکند تعلیق بخش بسیار کوچکی از تحریمهای هستهای است(!) این در حالی است که حتی تعلیق همه تحریمهای هستهای چنانکه در زمان اجرای برجام هم مشاهده شد، به هیچ عنوان نمیتواند مشکلات عدیده مربوط را حل کند، چرا که تحریمها یک شبکه پیچیده تو در تو است که باید همگی آنها یا بخش بزرگی از آنها به طور کامل رفع شوند تا بتوان از مواهب اقتصادی احتمالیشان بهرهمند شد و همانطور که در زمان برجام - که دیگر تحریمهای موشکی، منطقهای و حقوق بشری نسبت به زمان کنونی کمتر هم بود - دیدیم، حتی برداشته شدن تحریمهای هستهای ثانویه هم نتوانست آن توقع اقتصادی را که دولت آقای روحانی از این مورد داشت برآورده کند و به قول آقای دکتر سیف، رئیس کل وقت بانک مرکزی منتهی به «تقریبا هیچ» شد.
دلیل دیگر این بود که آمریکا به هیچ عنوان جدیتی در اجرای مفاد برجام نداشت و همانطور که آقای دکتر ظریف، وزیر پیشین خارجه هم اعلام کرد، حتی آقای اوباما هم از چند ماه پس از اجرای برجام به هیچ عنوان هیچگونه جدیتی در اجرای مفاد مربوط به برداشته شدن تحریمهای ایران از خودش نشان نمیداد، چرا که اساساً تحریم اسلحه اصلی آمریکا برای مهار قدرت ایران است و مهار قدرت ایران تنها مهار قدرت هستهای نیست و منوط به این مولفه قدرت نمیشود، بلکه بعد از آن قطعاً به دنبال مهار مولفههای قدرت موشکی و منطقهای ایران هستند و در این زمینه اصلیترین ابزار فشار بر جمهوری اسلامی ایران تحریم است. حال با توجه به اینکه در تجربه برجام فارغ از نداشتن جدیت، برداشته شدن تحریمهای ثانویه هستهای هم نتوانست موجب حتی یک جهش اقتصادی کوچک شود، این بار در توافق موقت پیشنهاد آنها این است که بخش بسیار مختصری از تحریمها تعلیق شود یعنی حتی نسبت به برجام هم بسیار کمتر!
به عبارت بهتر، برداشته شدن بخش کوچکی از تحریمهای ثانویه هستهای مندرج در برجام شوخیای بیش نیست. به این معنا که هیچ آوردهای به لحاظ اقتصادی برای جمهوری اسلامی ایران و معیشت مردم و اقتصاد نخواهد داشت ولی در عین حال خواستار مهمترین اهرم فشار جمهوری اسلامی ایران یعنی توقف غنیسازی 60 درصد و دیگر امتیازات هستند. به عبارت دقیقتر، آمریکا در یک بازی فریب به دنبال یک برد حداکثری برای خود و یک باخت حداکثری برای جمهوری اسلامی ایران است و به همین دلیل هم هست که بارها بیان شده اینگونه پیشنهادهای توافق موقت برای جمهوری اسلامی ایران محلی از اعراب و توجه ندارد.
2 ـ نکته دیگر اینکه این یک اقدام از طرف آمریکاست که به طور متواتر انجام میشود به این معنا که آمریکاییها در زمانهای مشخصی هر گاه تلاشهای دیپلماتیک آنها یا فشار و تهدید و جنگ ترکیبی آنها به شکست میانجامد، در نهایت راه را در این میبینند که پیشنهاد توافق موقت بدهند و در حقیقت با عوض کردن صورت مساله به دنبال همان هدف اصلی یعنی درآوردن اهرم فشار اصلی جمهوری اسلامی ایران از دستان تهران هستند.
یک بار زمانی که دولتها عوض میشدند، یعنی دولت آقای روحانی توسط دولت آقای رئیسی جایگزین میشد، آمریکاییها با این تصور که دولت جدید خواستههای محکمتری را مطرح خواهد کرد به دنبال این رفتند که این ابزار را از دست جمهوری اسلامی ایران دربیاورند و با تمهیدات زمینهای که توسط آژانس و گزارشهای آژانس انجام میشد، پیشنهادهایی را در زمینه توافق موقت برای برههای ارائه کردند، همینطور بهمنماه 1400 بعد از اینکه مشخص شد طرف آمریکایی نمیخواهد به هیچ عنوان امتیازات اصلی را به ایران بدهد، باز مجدداً سعی کردند تهدید کنند مذاکرات را رها خواهند کرد و به مذاکره باز نخواهند گشت و پیشنهاد توافق موقت را در رسانهها مطرح کردند. همینطور در شهریور 1401 یعنی زمانی که گفتوگوهای وین یک بار دیگر به تقابل همهجانبه انجامید و به توافق نینجامید، زمزمههای توافق موقت شنیده شد. حالا هم پس از شکست جنگ ترکیبی که در پاییز و بخشی از زمستان 1401 به راه انداختند و نتوانستند جمهوری اسلامی ایران را از خواستههای خود عقب ببرند، باز هم چنین زمزمههایی را از دی و بهمن شروع کردند و این در حقیقت یک الگوی شناختهشده و تکراری است که توسط طرف آمریکایی به اجرا گذاشته میشود.
3- حال بحث سر این موضوع است که آمریکاییها چرا روی یک الگوی شناختهشده جنگ ترکیبی، فشار دیپلماتیک و نهایتاً آخرین ابزار یعنی ارائه یک پیشنهاد توافق موقت توأم با فریبکاری نسبت به ایران کار میکنند؟ همچنین سوال مهم دیگر این است: آمریکاییها چه زمانی متوجه خواهند شد این الگو در مذاکره با جمهوری اسلامی ایران جواب نخواهد داد و چه زمانی به فکر بازنگری در سیاست خود در ارتباط با جمهوری اسلامی ایران بویژه در چارچوب مذاکرات وین خواهند افتاد؟ در صورتی که آمریکاییها چنین بازنگریای را انجام ندهند و به دور سوم جنگ ترکیبی خود در مقابل جمهوری اسلامی ایران جامه عمل بپوشانند، قطعاً باز هم راه به جایی نخواهند برد و مجدداً ما شاید در تابستان نیز چنین زمزمههایی را از طرف آمریکایی بشنویم که آنها خواهان اجرای یک توافق موقت با جمهوری اسلامی ایران هستند. آنچه مهم است اینکه ایران بر سر مواضع خود ایستاده و قطعاً چنین توافقهای مضحک موقتی راه به جایی نخواهد برد. نظام اقتصادی ما باید در درون دچار تحول شود، سیاستهای جهانی و منطقهای ما در ارتباط با کشورهای منطقه، چین، روسیه، آفریقا و آمریکای لاتین باید دچار تحول و تنوع و همینطور گسترش همکاریها و استفاده از پتانسیلهای موجود به منظور بهبود تجارت خارجی شود؛ جدا از اینها برداشته شدن تحریم زمانی میتواند کمک حال باشد که به طور واقعی و برای همیشه رخ دهد، یعنی برای بلندمدت و به صورت ثابت، آن هم به صورت همهجانبه و نه تنها بخش کوچکی از تحریمها.
* تحلیلگر سیاست خارجی و روابط بینالملل