ندا حسنی: بسیاری از آثار نمایشی بزرگ جهان با الهام از داستانهای اسطورهای، تاریخی و کهن نگاشته شدهاند و رمز ماندگاری این آثار نیز در استفاده درست و منطبق کردن آن با نیازهای فرهنگی زمانه است. تئاتر ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست، در همین ارتباط نمایش موزیکال «هفتخان اسفندیار» به کارگردانی حسین پارسایی و نویسندگی محمدرضا کوهستانی، برداشتی آزاد از داستان حماسی حکیم ابوالقاسم فردوسی بزودی در تالار وحدت روی صحنه میرود. این نمایش محصول سازمان هنری رسانهای اوج با مشارکت شرکت نور تابان و همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی است. امین زندگانی در نقش اسفندیار، بانیپال شومون در نقش گرگسار، امیرکاوه آهنینجان در نقش گشتاسب، فریبا کوثری در نقش کتایون، امیررضا دلاوری در نقش پشوتن، اصغر پیران در نقش ارجاسب، رضا راد در نقش شیرشکار، ندا سیاس و مونا صوفی در نقش جادوزنها، محسن حسینی در نقش جاماسب پیشگو و نیکا افکاری در نقش بهآفرید و سایه پارسایی در نقش همای خواهران اسفندیار در نمایش «هفتخان اسفندیار» حضور دارند.
تورج عقدایی، نویسنده، پژوهشگر و دانشیار ادبیات فارسی درباره نمایش «هفتخان اسفندیار» که با همکاری سازمان هنری اوج روی صحنه خواهد رفت، ابراز کرد: این قبیل کارهای هنری از جمله «هفتخان اسفندیار» که برگرفته از اثر منظوم فردوسی است، به یقین میتواند مورد توجه مخاطبان خود قرار گیرد و علاوه بر مخاطب عام، افراد خاص و اهل اندیشه را نیز به خود جذب کند. اگر مخاطب با دیدن این نمایش پر سوال و تشویق شود که دنبال سوالات خود و حقایق وجودی شاهنامه برود، در نتیجه نمایش «هفتخان اسفندیار» رسالت خود را انجام داده است. هر چند امروز پرداختن به چنین مقولههایی کمتر شده اما اهالی هنر، فرهنگ و ادبیات وظیفه دارند در این حوزهها بیشتر کار کنند و چنین گنجینههایی را به مردم بشناسانند.
* راز عدد هفت چیست
نویسنده کتاب «جمال غزل سعدی» ادامه داد: هفت عدد مقدسی است که در شاهنامه در «هفتخان اسفندیار» و«هفتخان رستم» مورد تأکید قرار گرفته است. این هفتخانها در عرفان مراحل تکامل انسان را نشان میدهد. در شاهنامه اتفاقاتی رخ میدهد که باید در 7 مرحله توسط قهرمان داستان سپری شود تا در هر مرحله تکامل یافته و به هدف نهایی خود برسد. هفتخانها در شاهنامه در حقیقت معنای زندگی را به ما میآموزد. حقایق و باورهای ذهنی مردم در گذشتههای دور، همگی در شاهنامه جمع شده و مفاهیم بارزی را در اخلاق و معنا به ما یادآور میشود. وجود قهرمان، ضدقهرمان، جادو و جادوگر که نمادی از ماوراءالطبیعه است، همگی عناصری است که فردوسی از آنها استفاده کرده تا علاوه بر به تصویر کشیدن باورهای مردم در دوران کهن، آنها را برای ذهنها باورپذیر کند؛ در نتیجه تمام این عناصر در نمایشی کردن منظومه فردوسی نقش مثبتی دارد.
* شاهنامه سراپا افسانه نیست
عقدایی بیان کرد: با این توضیح میتوان به این نکته اساسی رسید که برخلاف تصور، شاهنامه زاییده خیال فردوسی و سراپا افسانه و غیرواقعی نیست، بلکه تلفیقی از وقایع موجود در جوامع گذشته به علاوه باور ذهنی و اعتقادی مردمان در گذشته است که بخش از آن در چارچوب زندگی معمولی و منطقی دیده نمیشود که این بخش به بحث ماوراءالطبیعه و هر آنچه امروز از آن با عناوینی چون انرژیهای مثبت و منفی یاد میشود، بازمیگردد. این مسأله همان جنبه عرفانی شاهنامه است که وقتی توسط کارگردانی به تصویر کشیده میشود، به آن کمتر پرداخته میشود و مورد توجه قرار نمیگیرد. امیدوارم در کار جدید آقای پارسایی که در فصل «هفتخان اسفندیار» سپری میشود، این مساله مورد توجه قرار گرفته باشد.
این پژوهشگر همچنین درباره مبحث عرفان در شاهنامه افزود: وجود جنبههای عرفانی مختص به شاهنامه نیست و در ادبیات همه جای دنیا به اشکال مختلفی وجود دارد و جزئی از زندگی است اما آنچه مورد انتقاد است، بیتوجهی به داشتههای خود ما است. در حوزه عرفان ما همواره به سخنان کسانی تکیه کردهایم که انگلیسیزبان بودهاند و بعدها فارسی را آموختهاند و روی اسلام کار کردهاند، مثل «ویلیام چیتیک». همین الان در کشور افرادی مانند فروزانفر هستند که نقد میدانند و بهتر قضایا را درک میکنند و کسی که به هر دوی این آگاه است، در نتیجه عرفان را بهتر از یک انگلیسیزبان که در این کشور رشد نکرده و با بسیاری از مسائل بیگانه است، میداند و بر آن اشراف دارد.
* شاهنامه همواره در حاشیه قرار گرفته است
وی خاطرنشان کرد: با توجه به شرایط خاص اجتماعی و سیاسی حاکمان در گذشته، شاهنامه همواره در حاشیه قرار گرفته است، چرا که در جاهایی جنبه سیاسی مییافت و بحث ملیگرایی مطرح میشد. چنانکه در زمان حکومت خلفای عباسی به دلیل تناقضی که ملیگرایی و وطندوستی شاهنامه با باورها و اعتقادات خلیفه عباسی داشت و روحیه حماسی را در مردم بیدار میکرد، به نوعی شاهنامه از جامعه آن زمان به حاشیه رانده شد تا خلفای عباسی بتوانند آزادانه مملکت را غارت کنند. خود فردوسی نیز زندگی سختی را سپری کرد و بعد از 30 سال از دست محمود غزنوی در امان نبود و گریخت.
عقدایی افزود: با این وجود، در آن شرایط سخت یک آزادی نسبی وجود داشت تا نگارش شاهنامه به انجام برسد و سفرهای پهن شود که هنوز هم هنرمندان سراغ آن بروند و آثار هنری و نمایشی از شاهنامه استخراج کنند. این گرایش و علاقه به شکل ذاتی در دل مردم است و آنها را به سمت هویت ملی خود که در شاهنامه مورد تأکید قرار گرفته، میکشاند. هر چند که به طور معمول همواره مشکلاتی برای مردم وجود داشته است.
* توصیه به سازندگان نمایش
عقدایی در پاسخ به اینکه چه توصیهای به سازندگان «هفتخان اسفندیار» که به شکل موزیکال اجرا خواهد شد، دارد، گفت: با توجه به وزن اشعار، یک موسیقی حماسی در بطن کل شاهنامه جاری است. در نتیجه موسیقیای که قرار است برای این اشعار ساخته شود، بویژه در فصل هفتخان اسفندیار، باید با بهرهگیری از ذات درونی اشعار و اتفاقات مختلف در صحنههای گوناگون شاهنامه، سراسر حماسی باشد. همچنین میتوان در بخشهایی ریتم حماسی را در آن کمرنگ کرد یا به کل تغییر داد، مانند قسمتهایی که اسفندیار در حال گفتوگو است. ریتم حماسی میتواند به گفتار اسفندیار اختصاص یابد ولی ریتم حماسی طرف مقابل اسفندیار کمرنگتر باشد یا به کل تغییر کند. در نهایت وجود موسیقی بجا و درست، تأثیر مضاعفی در باورپذیری فضای شاهنامه خواهد داشت.
دانشیار اسبق دانشگاه در ادامه گفت: شاهنامه ظرفیتهای قدرتمندی برای اجراهای دراماتیک دارد اما درحال حاضر بویژه در مراکز آموزشی، جایی برای اشاعه و فرهنگسازی در این حوزهها نمانده است. حتی دانشکدههای ادبیات غیرفعال شدهاند و اغلب اتفاقات به خارج از این قبیل مراکز دانشگاهی و فرهنگی مربوط میشود. اینکه چرا باید شاهنامهخوانی در خارج از دانشکده ادبیات باشد یا چرا باید از عرفان در خارج از مراکز ادبی- علمی صحبت شود، دردی است که باید با تغییر نگرش مدیران دانشگاهی و ایجاد جذابیتهای خاص آموزشی درمان شود.
* از داشتههای خویش غافل شدیم
نویسنده مقالات تخصصی درباره شاهنامه، پیرامون اثربخشی آثار برگرفته از اثر منظوم فردوسی عنوان کرد: به طور کلی هر کاری در زمینه ادبیات بویژه شاهنامه میشود، میتواند اثربخشی مفید و موثری روی طیفهای مختلف و حتی نسلهای مختلف جامعه داشته باشد. حداقل برخی مخاطبان را به این فکر وامیدارد که مثلا این شاهزاده ایرانی که هفتخان را طی کرده که بوده و چرا باید به دست رستم کشته شود؟ عامل کشته شدن او چه کسی است؟ اصولا رستم قاتل او است یا پسرش؟ چرا پدری حاضر است به خاطر حکومت، پسرش را قربانی کند؟ پاسخ به این سوالات و جستوجوی حقایق مربوط به آنها که جزیی از تاریخ و سرگذشت غیرقابل انکار ما ایرانیان است، ضرورت
دارد.
عضو تحریریه نشریه عرفان اسلامی و نشریه دهخدا افزود: جای تأسف است که ما در چنین حوزههایی کم کار کرده و اجازه دادهایم کشورهای دیگر از ادبیات و تاریخ ما استفاده کرده و فیلمها و سریالهایی با نام خود و به عنوان تاریخ سرزمین خود، ساخته و به کل دنیا حتی به خود ایران صادر کنند. حتی از عرفان اسلامی فوقالعاده غنی و قوی ما که به نوعی در دنیا بینظیر است، استفاده شده و به نام مسیحیت آن را ارائه میکنند. وقتی ما ارزش گوهر خود را ندانیم، بالاخره کسی آن را برداشته و از آن به نفع خود سوءاستفاده خواهد کرد.
* لزوم برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری اندیشمندانه
عقدایی با تأکید بر این نکته که پرداختن به ادبیات، فرهنگ و هنر ایرانی مستلزم برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری اندیشمندانه است، افزود: اجرایی کردن شاهکارهای ادبی همچون شاهنامه ولو فقط فصلی از آن، علاوه بر انجام پژوهش و برنامهریزی برای آن، مستلزم اختصاص هزینههای قابل توجهی است. در این میان آنچه موجب ماندگاری و اعتلای هنر یک هنرمند میشود، به تصویر کشیدن واقعیتها و عدم تحریف اصل ماجراست.
تورج عقدایی در پایان گفت: با این همه، همین که در این راستا قدمی برداشته و کاری انجام شود، جای امیدواری است، چرا که مردم را با بخشی از سرنوشت، هویت و تاریخ خود پیوند میدهد. مهمترین نکته بیان حقیقتهاست که در اصل، رسالت واقعی هنر است و امید میرود «هفتخان اسفندیار» بخوبی از عهده آن برآید و بتواند تا سالها در اذهان باقی بماند.